این که در حالات امیر المؤمنین (علیه السّلام) و سادگی لباس و پوششان در تاریخ آمده است به جهت موقعیّت زمانی آن حضرت بود که میخواستند خودشان را در کنار محرومان جامعه (که اکثریت مردم بودند) قرار دهند. حضرت مال و ثروت فراوانی داشتند.
ولی آن را در راه خدا خرج کرده و به اصحاب نزدیک هم می فرمودند: هیچ کس نمیتواند مانند من زندگی کند. اَلا وَ اِنَّکُمْ لا تَقْدِروُنَ عَلی ذالِکَ (1)
ـ به امیر المؤمنین (علیه السّلام) خبر رسید که طلحه و زبیر میگویند که شما مال و ثروتی ندارید، این حرف بر حضرت گران آمد و دستور داد در آخر سال از پول غلات صد هزار درهم بیاورند...سپس آن پول ها را نشان طلحه و زبیر داده و فرمودند: این بخشی ازاموال من است که کسی هم بامن شریک نیست و...(2)
ـ همین وضعیت برای امام حسن (علیه السّلام) در مدینه پیش آمد و آن حضرت کسی را فرستاد تا هزار درهم از جایی قرض کرده و به عامل تقسیم صدقات بدهد که بین مستمندان پخش کنند.
دیگر آن تصوّر،بر عکس شد، یعنی گفتند: نمیشود کسی مال نداشته باشد و هزار درهم صدقه بدهد.پس اظهار عجز و فقر در اسلام پسندیده نیست و شدیداً مورد نکوهش واقع شده است بلکه باید حفظ ظاهر نمود (حتّی اگر فقیر باشد) و اگر نعمت به او رسیده است که قطعاً باید اظهار نماید و پروردگار خود را هم دائماً شکرگزاری کند.
اظهار نعمت های خداوند و شکر گزاری او
ـ قرآن کریم می فرماید:
«وَ أما بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» (سوره الضحی، آیه ی 11) نعمت های پروردگارت را باز گو کن.
باز گو کردن نعمت به معنای برتریجویی و فخر بر دیگران نباید باشد بلکه به معنای یادآوری نعمت هاست که انسان را شاکر و در مقام عبودیت تکامل بخشیده و باعث میشود کم تر،کمبودها و دردها را احساس کند، چرا که خداوند به قدری به ما نعمت داده است که اگر نعمتی هم گرفته شود نمیتوان شکر نعمت های دیگر را به جای آورد.
-انسانی که نعمت های خداوند را متذکّر است در گرفتاری، سختی و بلایا هم دچار یأس و ناامیدی و اضطراب نمی شود و روحی آرام و قلبی مطمئن دارد.
ـ یاد آوری نعمت ها دو گونه است: لسانی و عملی
لسانی، که همان شکرگزاری و سپاس است.
عملی،که همان انفاق و بخشش در راه خداوند است، بخششی بدون منّت که حکایت از نعمت های فراوانی داشته باشد که خدای کریم به او ارزانی فرموده است مانند: صرف مال در خیرات جاریه و باقیات الصالحات مانند:ساخت مسجد، مدرسه، نشر کتب سودمند و...
لطیفه
گویند:روزی یکی از زنان زیبای بادیه نشین،درآیینه،چهرهی زیبای خود و چهرهی زشت شوهرش را مینگریست و گفت:
من امید دارم که هر دوی ما اهل بهشت باشیم. شوهرش پرسید به چه جهت میگویی ما اهل بهشتیم؟
زن گفت: تو به خاطر شکرگزاری خداوند که چه هـمسر زیبایی به تو داده است و من هم به خاطر صبر و تحمّل چهرهی زشت تو.(3)
ـ خـدای متـعال نـجات و پـیـروزی و ازدیـاد نعمت هایـش را در شـکرگـزاری و عـذاب را در کـفران نعـمت ها داده و خـطاب بـه بنی اسـرائیل(در ادامهی مواعـظ موسی (علیه السّلام) و یا در یک جـملهی مستقل خطاب به مسلمین (هر دو تفسیر، در تفاسیر قرآن آمده که البته جمع آن هم منافاتی ندارد) میفرماید:«لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَکُّمْ وَلَئَنْ کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» (4) ؛اگر شکرگزاری کنید نعمت خود را بر شما می افزایم و اگر کفران کنید شما را مجازاتی شدید خواهم کرد.
ـ البته این را هم باید گفت که پروردگار عالم نیازی به شکر ما ندارد و اگر دستور شکرگزاری داده به جهت این است که ما در مکتب عالی تربیت، بهترین مراتب شکرگزاری را طی نمائیم .
امام صادق علیه السلام فرمودند:
زمین کعبه گفت: کیست مثل من، و حال آن که خانه خداوند متعال بر من بنا شده و مردم از اطراف و اکناف به طرف من میآیند و حرم امن الهی قرار داده شدهام.
و چه فضیلتهایی که برای زیارت این مکان مقدس وارد شده (از آن جمله: حضرت علی ابن الحسین علیهماالسلام فرمودند: تسبیح گفتن در مکه افضل است از خراج و مالیات که در راه خدا انفاق شود.(1)
و حضرت باقر علیه السلام میفرمایند: سجده کننده در مکه به منزله در خون غلطیدن در راه خداست. در روایتی دیگر آوردهاند که طعام خوردن در مکه به منزله روزه داشتن در غیر مکه است. و راه رفتن در مکه عبادت خداوند است.(2) و در ادعیه بسیاری درخواست زیارت خانه خدا وارد شده است.
با این حال خداوند به زمین کعبه خطاب کرد: ساکت باش که فضیلت تو در برابر فضایل زمین کربلای حسین چون سوزنی باشد و اگر نبود خاک و تربت کربلا، هرگز تو را فضیلت نداده بودم و اگر کسانی که کربلا ایشان را در بردارد (حضرت سیدالشهدا و اصحابش) نبودند، تو را و آنچه تو هم اکنون به آن فخر میکنی نمیآفریدم.
مقایسه انفاق در حج و در مسیر کربلا
عبدالله بن سنان میگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم پدرت درباره انفاق در راه حج میفرمودند به هر درهمی که در این راه خرج کنی برای او هزار درهم حساب میشود. کسی که در مسیر زیارت امام حسین علیه السلام انفاق میکند برای او چیست؟ حضرت فرمودند: به هر درهمی که در این مسیر صرف میکند: هزار هزار هزار(تا ده مرتبه هزار را تکرار کردند) برای او حساب میشود و علاوه بر این رضایت و خشنودی خداوند و دعای خیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام برای اوست.(3)
ثواب زیارت حسین علیه السلام برابر بیست حج
راوی میگوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: تاکنون چند مرتبه حج را بجا آوردی؟ عرض کردم: نوزده مرتبه. فرمودند: اگر حجت را بر بیست برسانی (در ثواب) مثل کسی هستی که یک بار قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کرده است.(4)
در روایت دیگری آمده که زیارت امام حسین علیه السلام برابر سی حج مقبول میباشد.
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است که امام با یک زائر امام حسین راجع به ثواب زیارت اینگونه فرمودند: برای چه اینجا آمدهای؟
زائر عرض کرد: برای زیارت حسین علیه السلام آمدهام. فرمود: هیچ خواستهای نداشتی؟
عرض کرد: هیچ آرزویی مگر این که آن حضرت را زیارت کنم و سلام دهم و به وطنم برگردم. حضرت فرمودند: شما چه ثوابی در زیارت آن حضرت میبینید؟
عرض کرد: ما زیارت حضرتش را مایه برکت در جان، اهل و فرزندان و مال و معایشمان و موجب برآورده شدن حاجاتمان میبینیم.
حضرت فرمودند: آیا میخواهی بیش از این، از فضیلت زیارت آن حضرت برای تو بیان کنم؟ عرض کرد: ای فرزند رسول خدا زیادتر برایم بفرمائید.
حضرت فرمودند: زیارت امام حسین علیه السلام معادل یک حج مقبول خالصانهای است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام شود. او از این مقدار تعجب کرد.حضرت فرمود: ای والله (تعجب میکنی؟) برابر دو حج. و پیوسته از زیارت آن حضرت زیاد فرمودند، تا این که فرمودند: زیارت امام حسین علیه السلام برابر با سی حج مقبول خالصانه ایست که با رسول خدا صلی الله علیه و آله بجا آورده شود.(5)
راوی میگوید: محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم، حضرت فرمودند: امسال حج مشرف نشدی؟ عرض کردم: چیزی که با آن حج بروم نداشتم ولی عرفه در کنار قبر امام حسین علیهالسلام بودم. حضرت فرمودند: از آنهایی که سرزمین منا را درک کردند چیزی کم نداری، بعد فرمودند:
"حقیقتا اگر اکراه این را نداشتم که مردم حج را ترک کنند، هر آینه حدیثی را برای شما (درباره زیارت امام حسین علیه السلام) بیان میکردم که هرگز زیارت آن حضرت را ترک نمیکردید.(6)
و در حدیث دیگری امام باقر علیه السلام فرمودند: اگر مردم میدانستند چه فضیلتی در زیارت امام حسین علیه السلام است، از شوق، جان میسپردند و نفسشان از روی حسرت و اندوه قطع میشد.(7)
در روایات متعددی نقل شده است که زیارت امام حسین علیه السلام معادل حج و عمره میباشد، همچنین روایات مختلفی وجود دارد که زیارت امام حسین (علیه السلام) معادل یک حج، دو حج، بیست حج، سی، هفتاد، هشتاد، صد و هزار حج است و البته بدیهی است این ثوابهای مختلف به حسب مراتب معرفت و رعایت آداب و شرایط زیارت میباشد.
2. محمدبن مسلم از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت کرده که حضرت فرمود: خداوند از روزی که در زمین بنای آفرینش را نهاد هفت عالم فرید که آنها از فرزندان آدم به حساب نمیآمدند، آنها را از زمین آفرید و پی در پی بر آن ساکن شدند و سرانجام منقرض شدند. پس آدم ابوالبشر (پدر بزرگ نسل حاضر) را آفرید و فرزندان او را از نسل او خلق کرد، به خدا سوگند هیچگاه بهشت از ارواح مؤمنان خالی نبوده و آتش از ارواح کافران و گنهکاران خالی نمانده است.
شاید این گونه میپنداری که چون قیامت برپا گردد و خداوند بدنهای اهل بهشت را با ارواح آنها همراه گرداند و بدنهای اهل دوزخ را همراه ارواحشان در جهنم یکی سازد، دیگر او در شهرها مورد پرستش قرار نمیگیرد و خلقی نمی آفریند تا او را بپرستند و به یکتایی و بزرگی او بپردازند؟ چنین نیست به خدا سوگند آفرینشی خواهد داشت، که بدون نر و ماده پدید آمده و او را بندگی کنند، بزرگش شمارند. او زمینی میفریند که نان را حمل کند و سمانی بیافریند که در سایهاش باشند. یا نمیبینی خداوند میفرماید: «یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ»[2] یعنی در آن روز، این زمین به زمین دیگر، و آسمان ها به آسمان های دیگر تبدیل میشود. و میفرماید: «أَفَعَیینا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ»
[3] یعنی آیا ما از آفرینش نخستین عاجز و ناتوان ماندیم که آنان درآ فرینش جدید شک و شبهه داشته باشند.[4]
بنابراین از آیه استفاده میشود که اگر خداوند این عالم و همه موجودات در آن را آفریده و آن را به بهترین نظامی تدبیر کرده، با قدرت و علم او بوده و همین قدرت و علم هنوز هم باقی بوده و چیزی از آن کم نشده، پس خداوند از خلقتی جدید و اینکه خلقت دنیایی عالم را به خلقتی دیگر تبدیل کند، عاجز نیست، ضمناً عقل و نقل و متکلمان اسلامی چنین چیزی را نفی نمیکنند.
علامه طباطبایی در ذیل یة «یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ» میفرماید: معنای تبدیل آن است که حقیقت آسمان و زمین و آنچه بین آنهاست، همان آسمان و زمین است، جز اینکه نظام جاری در آنها غیر از نظام جاری در دنیاست، بنابراین اوصاف زمین و آسمان تبدیل میشود نه خود آنها.[5] زیرا تبدیل غیر از معدوم کردن است و بعید نیست از همین ماده و عناصری که اکنون در بنای آسمان و زمین به کار رفته است نظامی تازه ساخته و موجودات تازهای آفریده شود؛ زیرا پس از برپایی قیامت، بساط آفرینش برچیده نمیشود گرچه خداوند، گسترة آسمانها را طومار گونه درهم میپیچد. نسل کنونی انسان ساکن بر روی کرة خاک که فرزندان حضرت آدم و حوا به شمار میروند نخستین سلسله بشر نیستند بلکه در رتبه و پایههای بعدی قرار گرفته و پیش از آن چندین نسل منقرض شدهاند و پس از انقراض این نسل، دگربار آفریده دیگری بدون پدر و مادر در زمینی جدید آفریده میشود و این گونه گزارهها نشان دهنده دوام فیض خداست.[6]
ما زآغاز و ز انجام جهان بیخبریم اول و آخر این کهنه کتاب افتادست
همه موجودات در سیر و حرکت خود به نقطهای خواهند رسید که در آن نقطه خاتمه یافته و در آن ساکن گشته و استقرار مییابند. از نظر قرآن کریم، مرگ هر چیزی هنگامی است که "اجل" آن شئ فرا برسد، و همه موجودات – چه انسان و چه غیر انسان دارای چنین اجلی هستند.[1]این نقطه استقرار و ثبات بنا بر گفته قرآن، نزد خداوند است. « أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسمًّی عِندَهُ »[2] و آنچه نزد خداوند است باقی میباشد. (و وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ) [3] از این رو، وقتی موجودات به پیشگاه خداوند رسیدند و در نزد او حاضر گشتند دارای حیاتی ابدی و جاویدان میگردند. همه موجودات – چه انسان و چه غیر انسان – صیرورت و شدنِ آنان به سوی خداوند است و عاقبت به سوی او برگشته و در پیش گاه او حاضر و محشور میگردند. این بازگشت همگانی به سوی خداوند همان "مرگ" است. پس میتوان چنین نتیجه گرفت که همه موجودات از جمله فرشتگان، این چنین "مردنی" خواهند داشت.
در قرآن کریم از منشأ چنین رخدادی به "نفخ صور"[4] تعبیر شده است و دمیدنی که در صور انجام میگیرد هم منشأ میراندن و هم منشأ زنده گردانیدن و برانگیختن و حشر و برپایی قیامت است. نیز از این حادثه به "صیحه"،[5] "زجره"[6] (صیحه)، "صاخه"[7] (صیحه شدید) و " فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ"[8] (دمیدن در چیزی که صدا از آن خارج میشود) تعبیر گشته است.
وقتی زمان نفخه اول میشود اسرافیل در صور میدمد و تمام موجودات دارای روح میمیرند، مگر اسرافیل که بعد از آن به امر خدا اسرافیل نیز میمیرد.[13] از بعضی آیات از جمله آیه: "کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ "،[14] که به طور کلی میفرماید هر چیزی هلاک میشود و میمیرد، مگر وجه خداوند تعالی، به خوبی استفاده میشود که این گروه باقیمانده نیز سرانجام میمیرند
درباره مرگ ملائکه، از آن جا که قبل از روز قیامت تمام موجوداتی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند چنان که قرآن میفرماید: "و در صور دمیده میشود و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسانی که خدا بخواهد".[9] این آیه ابتدا میفرماید: تمام آنها که در زمین و آسمان هستند میمیرند که شامل تمام ملائکه نیز میشود. سپس بعضی از آنان را استثنا میکند. پس، از این آیه فهمیده میشود که عدهای از موجودات در نفخه اول نمیمیرند. در این که اینها چه کسانی هستند؟ در میان مفسران اختلاف است.
گروهی معتقدند که آنها جمعی از فرشتگان بزرگ خدا همچون جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل اند. در روایتی است که وقتی رسول الله (ص) این آیه را تلاوت کردند مردم پرسیدند چه کسانی استثنا شدهاند؟ حضرت فرمود: "جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و ملک الموت و وقتی خلائق قبض روح شدند آنها نیز به فرمان خدا به ترتیب میمیرند".[10] روایت دیگری حاملان عرش خدا را نیز بر این ملائک افزوده اند.[11]
به هر حال از این روایات[12] و روایاتی که میفرماید: وقتی زمان نفخه اول میشود اسرافیل در صور میدمد و تمام موجودات دارای روح میمیرند، مگر اسرافیل که بعد از آن به امر خدا اسرافیل نیز میمیرد.[13] از بعضی آیات از جمله آیه: "کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ "،[14] که به طور کلی میفرماید هر چیزی هلاک میشود و میمیرد، مگر وجه خداوند تعالی، به خوبی استفاده میشود که این گروه باقیمانده نیز سرانجام میمیرند، به گونهای که در سرتاسر عالم هستی موجودی زنده نخواهد بود، جز خداوند متعال.بنابراین، فرشتگان دارای عمر بسیار طولانی هستند. اما آنان نیز روزی خواهند مرد.
جزئیات مرگ فرشتگان به زبان امام سجاد(علیه السلام)
در مورد نفخ صور و مردن همه عالمیان از امام سجاد علیهالسلام پرسش شده بود که ایشان ضمن یک حدیث طولانی مراحل دمیده شدن در صور را توضیح میدهند و در مورد مرگ فرشتگان هم جزئیاتی بیان میدارند به این مضمون :
قبض روح جمیع فرشتگان و تنها بقاءِ ذات خدا عزّوجلّ
و سپس حضرت شروع به سخنانی نمود و فرمود: تمام اهل زمین میمیرند بطوریکه یک تن در روی زمین باقی نمیماند. و اهل آسمان میمیرند حتّی یک نفر از آنها باقی نمیماند مگر ملک الموت و حَمَله عرش و جبرائیل و میکائیل.
حضرت فرمود: در این حال ملک الموت میآید تا در نزد پروردگار عزّوجلّ حضور پیدا نموده میایستد و به او گفته میشود ـ در حالیکه خدا داناتر است ،که باقی مانده است؟
ملک الموت میگوید: ای پروردگار من! هیچکس باقی نمانده است مگر ملک الموت و حمله عرش و جبرئیل و میکائیل.
به او گفته میشود که: به جبرئیل و میکائیل هم بگو بمیرند.
فرشتگان در این حال میگویند: ای پروردگار! اینان دو رسول تو و دو امین تو هستند.
خداوند میفرماید: من حکم مردن را بر هر که دارای نفس باشد که زنده و دارای روح است نوشتهام.
ملک الموت پس از انجام مأموریت خود میآید تا در نزد پروردگار خود حضور یافته و میایستد.
به او گفته میشود ـ در حالیکه خدا داناتر است ـ: که باقی مانده است؟
ملک الموت میگوید: ای پروردگار من! باقی نمانده است مگرملک الموت و حمله عرش.
درباره مرگ ملائکه، از آن جا که قبل از روز قیامت تمام موجوداتی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند چنان که قرآن میفرماید: "و در صور دمیده میشود و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسانی که خدا بخواهد"
خداوند میفرماید: بگو حمله عرش نیز بمیرند.
در این حال ملکالموت با حالت اندوه و غصّه میآید، و در حالیکه سر خود را پایین انداخته و چشمان خود را بر نمیگرداند در نزد خدا حضور مییابد.
به او گفته میشود: که باقی مانده است؟
میگوید: ای پروردگار من! غیر از ملک الموت کسی باقی نمانده است!
به او گفته میشود: بمیر ای ملک الموت! پس میمیرد.
در این حال خداوند زمین را بدست قدرت خود میگیرد، و آسمانها را بدست قدرت خود میگیرد؛ و میگوید:
«أَینَ الَّذِینَ کانُوا یدْعُونَ مَعِی شَرِیکا؟ أَینَ الَّذِینَ کانُوا یجْعَلُونَ مَعِی إلَهًا ءَاخَرَ؟ [15]
«کجا هستند آن کسانی که با من در کارهای من شریک میپنداشتند؟ کجا هستند آن کسانی که با من خدای دگری قرار میدادند؟
طبق روایاتی که در موضوع قیامت وارد شده است، قیامت پنجاه ایستگاه دارد که در هر ایستگاه انسان هزار سال باید توقف کند. شاید به جرات بتوان گفت: در میان این پنجاه ایستگاه، سختترین نها ایستگاه حسابرسی است در این ایستگاه خداوند بی همتا، با دقت تمام پروندهی اعمال انسان را بررسی نموده و ریز و درشت نها را محاسبه خواهد کرد.
« و ذلک یوم یجمع الله فیه الاولین و الآخرین لنقاش الحساب و جزاء الاعمال خضوعاً، قیاماً، قَد اَلجَمَهُمُ العَرَقُ، و رَجَفَت بهم الأرض، فأحسنهم حالاً، مَن وَجَدَ لِقَدَمَیهِ موضعاً، و لنفسه مُتَّسعاً» 1
شرح گفتار
آدمی به محض فرا رسیدن مرگش، حیات دنیویاش تمام گشته، و زندگی جدیدی را آغاز مینماید، زندگیای موقّت و زودگذر که در کلام حضرت حق و گفتار معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) از آن به حیات برزخی تعبیر میشود. حیات برزخی در حقیقت مقدمهای است که از ناحیهی پروردگار هستی زمینه ساز برپایی روز قیامت و آغاز حیات جاودانه آخرت قرار گرفته است. آنچه در این میان بیش از هر چیزی توجّه انسان را به خود جلب نموده و باعث شگفتی او میشود، پیشامدهایی است که در روز با عظمت رخ میدهد. قیامت از همان ابتدای آغازش، صحنههایی را به نمایش میگذارد که هول و وحشت آن دل هر بینندهای را به لرزه میاندازد.
در باب قیامت شاید به جرأت بتوان گفت: هولناکترین لحظهی آن، هنگامی است که به فرمان الهی مردگان زنده شده و همگی در پیشگاه آن یگانه خالق هستی حاضر میشوند.
مولای متقیان علی (علیهالسلام) در فرازی از خطبهی 102 نهجالبلاغه این صحنهی هولناک را به خوبی در قالب گفتار توصیف نموده و در این باره میفرماید: «قیامت روزی است که خداوند همه انسانهای گذشته و آینده را برای حسابرسی دقیق و رسیدن به پاداش اعمال، گرد هم جمع مینماید، همه با خضوع و فروتنی از قبر برمی خیزند، عرق از سر و رویشان و کنار دهانشان جاری است، و زمین زیر پایشان لرزان است، بهترین حال را کسی دارد که برای گذاشتن دو پایش جایی پیدا کند، یا برای آسوده بودن مکانی را بیابد.»
نحوهی زنده شدن مردگان و بیرون آمدنشان از قبر به اندازهای ترسناک است که ما حتّی قادر به تصّور آن نیستیم.امیر بیان علی (علیهالسلام) در خطبهی دیگری از کتاب شریف نهجالبلاغه به بیان این صحنهی وحشت انگیز پرداخته و در این به اره میفرماید: «در آن روز، انسانها را از شکاف گورها، و لانههای پرندگان، و خانهی درندگان و میدانهای جنگ بیرون آورده و آنان را شتابان برای اجرای امر خود و با سرعت برای تحقق بخشیدن به وعدهی خویش روانه میسازد.
همگان به صورت دستههای خاموش، صفهای آرام در حال ایستاده حاضر میشوند، چشم واقع بین آنها را مینگرد، و صدای فرشتگان به گوش آنها میرسد. لباس نیاز و فروتنی پوشیده، درهای حیله و فریب بسته شده و آرزوها قطع گردیده است. دلها آرام صداها آهسته، عرق از گونهها چنان جاری است که امکان حرف زدن نمیباشد، اضطراب و وحشت همه را فراگرفته، بانگی رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده و به سوی پیشگاه عدالت، برای دریافت کیفر و پاداش میکشاند.»2سختترین ایستگاه قیامت
طبق روایاتی که در موضوع قیامت وارد شده است، قیامت پنجاه ایستگاه دارد که در هر ایستگاه انسان هزار سال باید توقف کند. 3
شاید به جرات بتوان گفت: در میان این پنجاه ایستگاه، سختترین آنها ایستگاه حسابرسی است در این ایستگاه خداوند بی همتا، با دقت تمام پروندهی اعمال انسان را بررسی نموده و ریز و درشت آنها را محاسبه خواهد کرد.
بی تردید در آن روز انسانهای گناهکار با چشمانی گریان و دلی مملوّ از غم و غصه رو به درگاه الهی نموده و از آن دریای لطف و رحمت عاجزانه طلب عفو و بخشش مینمایند.
پروردگار عالم اگر چه این نالهها و فریادهای برخاسته از جان را بی پاسخ نخواهد گذاشت و بسیاری از گنهکاران را از روی فضل و رحمت خویش خواهد بخشید، اما دانستن این مطلب ضروری است که گناهانی که از ما انسانها سر میزند همه از یک سنخ و یک نوع نمیباشد، بلکه پارهای از آنها به گونهای است که پروردگار عالم نمیتواند آنها را ببخشد، زیرا اگر چنین اقدامی نماید قضاوتش از مدار حق خارج شده و عدالتش زیر سوال خواهد رفت.
در حدیثی امیر المومنین علی (علیهالسلام) ضمن بیان اقسام گناه، به این دسته از گناهان پرداخته و در این به اره به زیبایی میفرماید: «اما آن گناهی که آمرزیده نمیشود، ستمهایی است که مردم به یکدیگر کردهاند زیرا هنگامی که (حقیقت) خداوند بر مردم آشکار و معلوم گشت، خداوند قسم یاد کرده و فرمود: به عزّت و جلالم قسم که از ستم هیچ ستمکاری نخواهم گذشت هرچه به اندازهای کوبیدن مشتی، و یا سائیدن دستی به کف دست دیگری باشد.... خداوند از بعضی بندگان خود به نفع بعضی دیگر قصاص خواهد نمود، تا زمانی که هیچ حقی برای کسی باقی نماند و همه به حق خویش برسند.» 4
آری خداوند در مورد حقالناس ذرهای اغماض و چشم پوشی نخواهد کرد، و در این به اره با دقت تمام به قضاوت نشسته و به قول معروف مو را از ماست بیرون خواهد کشید.
حال به کسانی که در این دنیا به راحتی حقوق مردم را پایمال کرده و احترامی برای آنها قائل نیستند، باید گفت: این رفتار ناشایست آنها دوامی نداشته و در نهایت طشت ظلم و ستم آنها به زیر آمده و عذاب سخت الهی آنها در چنگال خود خواهد گرفت، عذابی دردناک که هیچ قدرتمندی تاب تحمل آن را ندارد.
خداوند بی همتا در کلام نورانی خویش در مورد چنین اشخاصی به طور جدّ هشدار داده و در این به اره میفرماید: (إنّ ربّک لبالمرصاد)5. همانا پروردگار تو در کمین گاه است.امیر بیان علی (علیهالسلام) نیز در بخشی از سخنان زیبای خویش به این مهم پرداخته و در این به اره فرموده است: «اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، هرگز از مجازات و عذاب او غافل نمیشود، و او بر سر راه، در کمین گاه ستمگران است، و چنان گلوی آنان را در دست گرفته که هر زمان بخواهد آن را چنان می فشارد که حتی آب دهان از گلویشان پایین نرود.»6
بنابراین اگر ما در این دنیا، حقی از کسی به گردن داریم و در حق شخصی ظلم و ستمی روا داشتهایم، هرچه سریعتر باید آن را اداء نموده و یا اینکه از صاحب حق طلب رضایت نماییم، تا در روز قیامت با خاطری آسوده و دلی سرشار از نشاط و شادمانی در جوار رحمت الهی قرار گرفته و با قدم نهادن در بهشت موعودش، از نعمتهای بی نظیرش بهرهامند شویم.
یک سال معطلی به خاطر یک تکه چوب
نقل میکنند شخصی به نام ابوسلیمان دارانی که زاهد معروف دمشق است در سال 235 وفات کرد، احمد بن ابی الحواری که از شاگردان آن عارف زاهد است میگوید: آرزو کردم که ابوسلیمان را در خواب ببینم، تا آنکه بعد از یک سال او را در خواب دیدم. به او گفتم: ای معلّم خداوند با تو چه کرد؟ او گفت: ای احمد روزی شتری که بار کاهی بر آن بود وارد شهر میشد، من تکه چوبی از آن کندم که با آن خلال کنم، و الان نمیدانم که با آن خلال کردم یا اینکه آن را در دهان نکردم و دور افکندم به هرحال یک سال است که من به خاطر همان یک تکه چوب مورد عتاب و سرزنش قرار گرفتهام.7
پی نوشت ها :
1- فرازی از خطبه 102نهج البلاغه، ص188، ترجمه محمد دشتی
2- فرازی از خطبه 83، نهجالبلاغه، ص132، ترجمه محمد دشتی
3- بحار الانوار؛ مجلسی، ص126
4- کافی، ج2، ص443
5- سوره فجر، آیه14
6- فرازی از خطبه97 نهجالبلاغه، ص178، ترجمه محمد دشتی
7- برگرفته از کتاب منازل الاخرة، تألیف حاج شیخ عباس قمی،
چای کوهی بمقدر زیاد در آمریکا و اروپا پرورش می یاید و معمولا بصورت خودرو در میان مزارع گندم و ذرت یافت می شود . چای کوهی در اروپاو آمریکا بنام سنت جونز شهرت درد و مدتی است که بسیار معروف شده و تقریبا برای هر بیماری بکار میرود . جالب است بدانید که روغن چای کوهی برای مدت سه قرن در انگلستان تنها داروی زخم ها بوده است . چای کوهی در ایران در دامنه کوههای البرز ،کرج ،چالوس و مازندران و نقاظ غرب ایران به حد زیاد می روید . در اروپا نانوائیها این گیاه را خوب می شناسند زیرا کمی از آنرا به در اضافه می کنند که نان را بهتر و خوش طعم تر می کند . گلهای چای کوهی برنگ سفید یا زرد می باشند که در بالای ساقه بصورت مجتمع بچشم می خورد . این گلها کمی معطر و دارای بوی مخصوصی می باشد . میوه چای کوهی بشکل کپسول است . | |
ترکیبات شیمیایی: مهمترین ماده شیمیایی چای کوهی هاپیرین Hyperin و همچنین ماده قرمز رنگی بنام هایپریسین Hypericin است چای کوهی دارای تانن و اسید نیکوتی نیک نیز می باشد. | |
خواص داروئی: از نظر طب قدیم ایران این گیاه گرم و خشک است . ماده قرمز رنگی که در برگهای چای کوهی وجود دارد وب ا فشار دادن برگها از آن استخراج می شود برای التیام زخم ها و درمان سوختگی ها بکار می رود . برای تهیه جوشانده و یا دم کرده این گیاه باید حدود یک قاشق چایخوری برگ و گل خشک گیاه را در دو فنجان آب جوش ریخته و آنرا آنقدر بجوشانید تا یک فنجان باقی بماند سپس آنرا مصرف کنید . بطور خلاصه می توان به مورد زیر اشاره کرد : 1)ضد کرم معده و روده می باشد. 2)ادرار آور وقاعده آور است . 3)گرفتگی صدا را باز می کند و خلط آور است. 4)برای درمان مرض کزاز بکار می رود. 5)اگر برگ آنرا بصورت پودر دارورید و روی زخم های عمیق و متعفن بپاشید این نوع زخم ها را خوب می کند. 6)درمان کننده اسهال و اسهال خونی است . 7)برای درد دنبالچه بهترین دارو است . 8)اگر مشکوک به خونریزی مغزی هستید و یا احتمال خونریزی مغزی وجود دارد حتما از این دارو استفاده کنید . 9)ضعف جنسی را درمان می کند. 10)درمان کننده بیماری مننژیت است . 11)برای درمان فلج بکار می رود . 12)سیاه سرفه را از بین می برد. 13)درد پشت و گردن و خشکی گردن را درمان می کند . 14)برای کم خونی مفید است . 15)چای کوهی اشتها را باز می کند بنابراین می توان آنرا به بچه ها و افراد مسن که اشتها ندارند داد. 16)ضد افسردگی می باشد . 17)درمان کننده بیخوابی است . 18)در درمان سرمخوردگی معجزه می کند . 19)برای درمان تب و اثر نیش سمی حشرات بکار میرود. و بالاخره با تحقیقات جدیدی که دانشمندان روی این گیاه معجزه آسا انجام داده اند و دریافته اند دریافته اند که چای کوهی می تواند ویروسها را از بین ببرد و حتی روی ویروس بیماری AIDS نیز اثر درد .مدتی است که بیماران مبتلا به ایدز ازاین گیاه استفاده میکنند که سیستم دفاعی بدن آنها را تقویت کرده وبیماری را تخفیف می دهد . دانشمندان مدتی است که روی اثر چای کوهی بر ریو سرطان خون تحقیقات دامنه دری راشروع کرده اند و به نتایج درخشانی دست یافته اند . همانطوریکه قبل گفته شد این دارو اثر بسیار خوبی بر روی افسردگی درد البته اگر سه متوالی از این دارو استفاده شود حالات افسردگی را از بین برده بیخوابی را مداوا می کند و بیماران اعتماد بنفس خود را باز می یابند . | |
طرز استفاده: به مبحث نسخه پیچی گیاهان دارویی برای بیماری مورد نظر مراجعه نمایید | |
مضرات : کسانیکه از قرص ضد بارداری ، داروهای آسم و ضد سرمخوردگی و حساسیت استفاده می کنند نمی توانند چای کوهی مصرف کنند . |
گزنه گیاهی است که از دوران ماقبل تاریخ نیز وجود داشته و مردم آن زمان از آن برای تغذیه استفاده می کردند و از خواص درمانی آن اطلاع داشته اند . جالینوس حکیم که در قرن دوم میلادی زندگی می کرده آنرا برای رفع سرمخوردگی و بیمایر دستگاه تنفسی بکار می برده است . گزنه گیاهی است علفی و چند ساله که ساقه آن چهار گوش بوده و بطور قائم تا ارتفاع یک متر بالا می رو د. این گیاه در خرابه ها ،باغها و نقاط مرطوب که چهارپایان از آن عبور می کنند بحالت خودرو می روی ریشه این گیاه خزنده بوده و در ناحیه ای که سبز می شود کم کم تمام منطقه را فرا می گیرد . ساقه این گیاه را پرزها و تارهای مخروطی شکل پوشانده که در صورت لمس کردن ساقه بدست می چسبد و پوست را می گزد که تولید خارش و سوزش می کند و شاید بهمین دلیل آنرا گزنه نامیده اند . تخم آن نرم ، ریز و تیره رنگ و مانند تخم کتان است قسمت مورد استفاده این گیاه برگهای تازه ، ریشه ف شیره و دانه آن است . | |
ترکیبات شیمیایی: گزنه دارای تانن ، لسیتین ،اسید فورمیک ، نیترات پتاسیم و کلسیم ، ترکیبات آهن درد ، ویتامین C و نوعی گلوکوزید است که پوست را قرمز می کند از سرشاخه های این گیاه ماده قرمز رنگی بنام اورتی سین استخراج می شود . | |
خواص داروئی: گزنه از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک است 1) گزنه مو را تقویت کرده و از ریزش موی سر جلوگیری می کند ، حتی در بعضی از مورد موی سر دوباره می روید . برای استفاده از این خاصیت 6 گرم سر شاخه ها و برگها و ریشه گزنه را بتنهایی و یا با 30 گرم چای کوهی در یک لیتر آبجوش ریخته و آنقدر بجوشانید تا حجم مایع به نصف برسد . شبها مقدری از این مایع را به سر بمالید و صبح بشوئید . 2)برای برق شدن و جلا دادن به موها بعد از شستشوی سر موها را با چای گزنه ماساژ دهید . بدین منظور یک قاشق چایخویر بگ گزنه خشک را در یک لیوان آب جوش ریخته و مدت نیمساعت بگذارید بماند . ماساژ دادن با این چای ، شوره سر را برطرف می کند. 3)دستگاه هاضمه را تقویت می کند 4)ادرار را زیاد می کند 5)برای درمان بیماری قند مفید است بدین منظور یک فنجان چای گزنه را سه بار در رو.ز میل کنید 6)ترشح شیر را در زنان شیدره زیاد می کند 7)اخلاط خونی را برطرف می کند 8)بیماریهای پوستی را برطرف می کند 9)برای باز کردن عادت ماهیانه از دانه گزنه استفاده کنید 10)در درمان کم خونی موثر است و تعداد گلبولهای قرمز را زیاد می کند 11)اگر در ادرار خون وجود داشته باشد گزنه آنرا برطرف می کند 12)گزنه عرق آور است 13)پاک کننده اخلاط سینه ، ریه و معده است 14)نیروی جنسی را تقویت می کند 15)گرفتیگ های کبدی را رفع می کند 16)برای از بین بردن زگیل ، ضماد برگهای تازه آنرا روی زگیل بمالید . 17)برای پاک کردن مثانه ، رفع عفونت مثانه و دفع سنگ از مثانه برگ گزنه را همراه با ریشه شیرین بیان دم کنید و بنوشید 18)برای التیام زخم ها و زخم های سرطانی از ضماد تخم گزنه مخلوط با عسل استفاده کنید 19)برای برطرف کردن کهیر از جوشانده گزنه بمقدر سر فنجام در روز بنوشید 20)درد نقرس را کاهش می دهد 21)برای برطرف کردن ناراحتی های زنانه قبل از عادت ماهیانه از چای گزنه استفاده کنید 22)ناراحتی های کلیه را برطرف می کند 23)ضماد آن درد عضلانی را برطرف می کند 24)کرم معده و روده را می کشد 25)درمان کننده بواسیر است 26)برای برطرف کردن درد رماتیسم ، برگهای تازه آنرا روی پوست بمالید . | |
طرز استفاده: 1- دم کرده گزنه : مقدر 40 گرم برگ گزنه را در یک لیتر آبجوش ریخته و بمدت 10 دقیقه دم کنید . مقدر مصرف آن سه فنجان در روز بعد از غذاست . 2- جوشانده گزنه : مقدر 30 گرم گزنه را در یک لیتر آب ریخته و بمدت 10 دقیقه آنرا بجوشانید . این جوشانده برای تصفیه خون مفید است . مقدر مصرف آن یک فنجان بین غذاها در روز است . 3-تنطور گزنه :یک قسمت برگ گزنه را با پنج قسمت الکل 50 درجه طبی مخلوط کرده و در داخل شیشه در بسته بریزید و بمدت 15 روز هر روز آنرا تکان دهید بعد از اینمدت آنرا صاف کرده و در شیشه دربسته نگاهدری کنید . مقدر مصرف آن 15-10 قطره سه بار در روز می باشد . | |
مضرات : گزنه اگر بیش از حد استفاده شود ممکن است برای روده ها و کلیه ها مضر باشد بنابراین بهتر است با صمغ عربی و کتیرا خورده شود مقدر مصرف بیش از 10 گرم در روز ممکن است باعث بند آمدن ادرار شود . زنان باردار و کودکان باید از مصرف آن خورددی کنند . |
باقلا گیاهی است علفی و یکساله که ارتفاع آن تا 80 سانتیمتر می رسد . برگهای آن متناوب و مرکب است که دارای برگچه هایی بشکل تخم مرغ می باشد . گلهای باقلا درشت و سفید که دارای لکه های سیاه و یا بنفش است . میوه آن که همان باقلا است دارای غلافی پوشیده از کرک بطول تقریبا 12 سانتیمتر است .در هر غلاف تعدادی دانه قرار درد . گل و شاخه گلدار ، میوه و تخم باقلا مصارف طبی دارند . | |
ترکیبات شیمیایی: در صد گرم دانه باقلا سبز و خام مواد زیر موجود است : آب 72 گرم پروتئین 8/4 گرم مواد چرب 0/4 گرم نشاسته 15/8 گرم کلسیم 28 میلی گرم فسفر 155 میلی گرم آهن 2/2 میلی گرم سدیم 40 میلی گرم پتاسیم 470 میلی گرم ویتامین آ 220 میلی گرم ویتامین ب 1 0/3 میلی گرم ویتامین ب 2 0/18 میلی گرم ویتامین ب 3 1/5 میلی گرم ویتامین ث 30 میلی گرم ارسنیک 0/02 میلی گرم ضمنا باقلا دارای ماده ای بنام فیتین Phytine می باشد که بسیار مغذی است و تقویت کننده بدن است . این ماده کلسیم بدن را تامین می کند باقلا غذای خوبی است برای دوران نقاهت . | |
خواص داروئی: باقلا از نظر طب قدیم ایران سرد و تر است و گل آن گرم می باشد 1)دم کرده گل باقلا ضد تشنج و ادرار آور است . 2)دم کرده گل باقلا سنگ کلیه را دفع می کند و برای قولنج های کلیوی مفید است. 3)جوشانده باقلا برای ورم مثانه مفید است. 4)جوشانده باقلا اثر خوبی در رفع رماتیسم درد . 5)از جوشانده باقلا برای درمان نقرس استفاده کنید. 7)باقلا را اگر با آب سرکه و آب بپزید و با پوست بخورید اسهال مزمن را درمان می کند. 8)برای رفع گرفتگی صدا در باقلا را با روغن بادام و قند مخلوط کنید و بخورید . 9) برای رفع کوفتگی و روم پستان ، در باقلا را با آب جو مخلوط کرده و با سرکه و نعناع بپزید و ضمادی را که بدست می آید روی ورم و کوفتگی قرار دهید . 10)ضماد در باقلا را با شنبلیله و عسل برای نرم کردن دمل و ورم بناگوش و زیر چشم مفید است. 11)جوشانده باقلا شکم روشهای مزمن را برطرف می کند. 12)ضماد باقلا جوش و کورک را می رساند و چرک را خارج می کند. 13)برای درمان تکرر ادرار از جوشانده ریشه باقلا استفاده کنید. 14)جوشانده سر شاخه های باقلا مستی مشروبات الکلی را برطرف می کند. 15)برای رفع التهاب و درد نوک انگشتان و ناخن باید یک مشت برگ باقلا را با نیم لیتر آب جوشانید و بگذارید کمی سرد شود و انگشتان خود را بمدت دو ساعت در آن قرار دهید تا برطرف شود. 16)نان خوشمزه بمقدر 2% در باقلا بآن اضافه کنید. | |
طرز استفاده: به مبحث نسخه پیچی گیاهان دارویی برای بیماری مورد نظر مراجعه نمایید | |
مضرات : باقلا در بعضی از اشخاص تولید نفخ و سنگینی سر و معده می کند برای جلوگیری از این عوارض باید ابتدا باقلا را پوست کنده و بجوشانید و آب آنرا دور بریزید . سپس بان مقدری آب اضافه کرده و بعد از پختن با روغن بادام و ادویه گرم مانند درچین و فلفل بخورید . مصرف باقلای تازه ممکن است تولید مسمومیت و حساسیت شدید بکند که گاهی موجب مرگ می شود بنابراین باید در خوردن باقلای تازه و خام احتیاط کنید . معمولا اشخاصی که به باقلای تازه حساسیت دارند فاقد یک آنزیم مخصوص هستند. |
آووکادو درختی است که ارتفاع آن به حدود 6 متر می رسد و درقسمت های گرم آمریکا و برزیل و غرب هندوستان پرورش می یابد . منشاء آووکادو آمریکای جنوبی بوده که از آنجا به نواحی دیگر دنیا راه یافته است . برگهای این درخت ضخیم و سبز و گلهای آن کوچک و سبز رنگ است . میوه آن مانند گلابی و درای پوستی سخت برنگ سبز تیره و یا سیاه است در حدود 400 نوع مختلف آووکادو وجود دارد که بعضی از آنها درای پوست صاف و سبز رنگ بوده ولی پوست برخی از آنها سیاه و خشن است / مدرکی در دست است که نشان می دهد مایاها و اینکاها از این میوه استفاده می کرده اند . | |
ترکیبات شیمیایی: آووکادو چرب است و درای اسیدهای آمینه مختلف مانند سیستین Cystine تریپتوفان Tryptophane و تیروسین Tyrosine می باشد . در تحقیقات جدیدی که انجام شده وجود چند نوع آنتی بیوتیک در آووکادو ثابت شده است . دانه گیاه درای مقدر کمی ( در حدود 2 درصد ) روغن است . این روغن غلیظ و سفت و به رنگ زرد مایل به سبز بوده که درای بو و طعمی مطبوع است . روغن دانه آووکادو درای حدود 7 درصد روغن های اشباع شده مانند اسید پالمتیک Palmitic و اسید استئاریک Steraric Acid اسید آراشیدیک Arachidic Acid ، اسید میریستیک Myristic Acid و در حدود 80 درصد روغن های اشباع نشده مانند اسید اولئیک Oleic Acid و اسید لینولئیک Linoleic Acid می باشد . در یکصد گرم آووکادو مواد زیر موجود است : آب 80 گرم انرژی 150 کالری پروتئین 1/8 گرم چربی 14 گرم مواد نشاسته ای 5 گرم کلسیم 8 میلی گرم فسفر 35 میلی گرم آهن 5/0 میلی گرم پتاسیم 600 میلی گرم ویتامین آ 250 واحد ویتامین ب 1 0/08 میلی گرم ویتامین ب 2 0/15 میلی گرم ویتامین ب3 1/4 میلی گرم ویتامین ث 12 میلی گرم | |
خواص داروئی: 1) جوشانده برگهای آووکادو قاعده آور است . 2) آووکادو تقویت کننده معده است . 3) نفخ و گاز معده را از بین می برد . 4) برای درمان یرقان مفید است . 5) جوشانده برگهای آووکادو اسهال خونی را برطرف می کند . 6) آووکادو تقویت کننده بدن است . 7) آووکادو رشد بچه ها را جلو می اندازد زیرا درای مواد معدنی بسیاری است . 8) آووکادو خون ساز است و آنهایی که مبتلا به کم خونی هستند باید از آو وکادو استفاده کنند . 9) آووکادو بدن را قلیایی کرده و تمیز می کند . 10) چون آووکادو شکر و مواد نشاسته ای کمی درد برای آنهایی که بیماری قند دارند نیز مناسب است . 11) برای دوره نقاهت به مریض آووکادو بدهید . ضعف عمومی را برطرف می کند . 12) خستگی را برطرف می کند . 13) ناراحتی روده و معده را معالجه می کند . 14) بیخوابی را درمان می کند زیرا درای تریپتوفان است . اگر به کم خونی دچار هستید حتما با شام خود آووکادو بخورید . 15) برای درست کردن سس سالاد از آووکادو استفاده کنید . | |
طرز استفاده: روغن آووکادو درای ویتامین های مختلف مانند P ، C، K ، H ، E، D ، B، A می باشد . بنابراین ارزش غذایی زیادی درد . 1- روغن آووکادو ضد رماتیسم است و اگر مفاصل شما درد می کند آنرا با روغن آووکادو ماساژ دهید . 2- برای جلوگیری از ریزش مو ، هرشب مقدری از روغن آووکادو را به سر بمالید و صبح بشوئید . 3- شوره سر را از بین می برد . 4-برای براق شده موها ، بعد از شستشوی سر چند قطره آووکادو را به موها بمالید . 5-روغن آووکادو بهترین کرم برای پوست است زیرا به آسانی در پوست نفوذ یم کند و به پوست شادابی می دهد . و بالاخره آووکادو بهترین ماسک برای برطف کرده چین و چروک های صورت و جلوگیری از پیدایش آن است . برای این منظور آووکادو را پوست کنده و له کنید و بصورت ماسک بر روی صورت و گردن بگذارید و بعد از نیم ساعت بشوئید . | |
مضرات : مضرات خاصی گفته نشده است . |
کلیات گیاه میخک درخت میخک بومی جزائر اندونزی و اقیانوسیه است و بعلت زیبایی خاصی که درد امروز در بیشتر نقاط دینا بعنوان درخت زینتی پرورش داده می شود . البته در مناطق سردسیر این گیاه در گلخانه و گرم خانه نگهدری می شود .در قدیم الایام میخک ادویه ای گران قیمت بوده که تنها پادشاهان و ثروتمندان مکی توانستند از آن استفاده کنند میخک درختی است کوچک و مخروطی شکل که برگهای آن هیچ وقت زرد نمی شود ودر تمام طول سال سبز است . ارتفاع این درخت تا 10 متر می رسد . برگهای آن نوک تیز و بیضوی و دم برگهای آن قرمز رنگ است و به درخت زیبایی مخصوصی می دهد گلهای میخک کوچک و مجتمع بصورت خوش هایی شامل 10 تا 25 گل می باشد . وجه تسمیه این درخت بدین دلیل است که غنچه های خشک شده آن که کوچک و بطول یک سانتی متر است بشکل میخ کوچک می باشد . | |
ترکیبات شیمیایی: غنچه های درخت میخک پس از باز شدن یعنی قبل از اینکه رنگ خاکستری و ارغوانی آن تبدیل به قرمز شود باید چیده و خشک نمود . میخک که بعنوان ادویه و دارو بکار می رود پودر این غنچه ها می باشد . میخک دارای 16 درصد و ساقه های درخت در حدود 5 درصد و برگهای آن دارای 2 درصد اسانس روغنی می باشد که از تقطیر این قسمت ها بدست می آید . اسانس میخک دارای بوئی قوی وطعمی سوزاننده می باشد .این اساسن سفید رنگ بوده که اگر در مجاورت هوا قرار گیرد رنگ آت تیره و غلیظ می شود . اسانس میخک دارای اوژنول ،کاربو فیلین ، الکل بنزیلیک ، بنزوات دو متیل ، فورفوول و اتیلن می باشد . اوژنول که ماده اصلی میخک می باشد آرام کننده و ضد عفونی کننده است و از آن در دندانپزشکی برای آرام کردن درد دندان استفاده می شود . | |
خواص داروئی: میخک یعنی خشک شده غنچه درخت میخک از دو هزار سال پیش بعوان ادویه بکار می رفته است . میخک از نظر طب قدیم ایران خیلی گرم و خشک است و دارای خواص بسیاری است . 1)برای رفع دندان درد و گوش درد یک قطرع از اسانس میخک و یا روغن آنرا روی دندان بمالید و یا در گوش بچکانید . 2)میخک تقویت کننده مغز می باشد و کسانیکه حافظه ضعیف دارند باید از دم کرده میخک استفاده کنند. 3)میخک از سرطان جلوگیری کرده و حتی درمان کننده سرطان می باشد . 4)برای رفع سردرد مفید است 5)در برطرف کردن فلج و لقوه موثر است 6)ضعف اعصاب را درمان می کند 7)برای رفع تنگی نفس مفید است 8)کسانیکه بمتلا به بیماری سوواس هستند برای درمان آن باید میخک بخورند 9)مقوی معده و جهاز هاضمه است 10)کبد و کلیه را تقویت می کند 11)سکسکه را برطرف می کند 12)برای تقویت نیروی جنسی سرد مزاجان مفید است بدین منظور باید 2 گرم از پودر میخک را با شیر مخلوط کرده و هر روز بمدت یک هفته از آن استفاده کرد 13)کسانیکه قطره قطره ادرار می کنند برای درمان آن باید چای میخک بنوشند 14)میخک اشتهاآرو است 15)بدن را تقویت می کند 16)برای ترمیم قرنیه چشم و برطرف کردن لکه در چشم ، می توان چند قطره از محلول آبی میخک در چشم بچکانید . 17)میخک تب بر است 18)میخک کرم کش است و داروهای کرم کش دارای میخک می باشند 19)برای گردش خون و قلب مفید است 20)اسهال و دل درد را تقویت می کند 21)برای درمان کمردرد ، چای میخک و یا دو قطره اسانس میخک را با آب گرم و یا چائی مخلوط کرده و بنوشید . 22)نوشیدن یک فنجان چای میخک بعد از غذا گاز و درد معده را از بین می برد 23)استفاده از میخک گرفتگی عضله را از بین می برد | |
طرز استفاده: برای تههی چایی یا دم کرده میخک مقدر 10 گرم میخک را با یک لیتر آب جوش مخلوط کرده و بمدت 5 دققیه دم کنید | |
مضرات : همانوطر که گفته شد میخک بسیار گرم است و بنبراین برای گرم مزاجان مناسب نیست و ممکن است باعث ناراحتی کلیه و روده ها شوداینگونه افردر باید میخک را با صمغ عربی مخلوط کرده و بخورند . |
مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در مورد خدا صورت گرفت...
آرایشگر گفت: من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد..
مشتری پرسید: چرا؟
آرایشگر گفت : کافیست به خیابان بروی و ببینی مگر میشود با وجود خدای مهربان این همه مریضی و درد و رنج وجود داشته باشد؟
مشتری چیزی نگفت و از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد مردی را در خیابان دید با موهای ژولیده و کثیف با سرعت به آرایشگاه برگشت و به آرایشگر گفت: می دانی به نظر من آرایشگر ها وجود ندارند
مرد آرایشگر با تعجب گفت : چرا این حرف را میزنی؟ من اینجاهستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم.
مشتری با اعتراض گفت : پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آریشگاه وجود دارند.
آرایشگر گفت : آرایشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری گفت : دقیقا همین است خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد........!!!
دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد.
زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد.
اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
در همین حال، زمزمه های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است.
اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت.
هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می شد چرا که می دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می رود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می داد و چرخ های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند.
اما در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد.در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری می گوید :
باب، یکی از همین روزا بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می کنن و اون وقت کار همه مون تمومه
در بساط بی دلان، اختر شمردن مشکل است
آبروی خود میان خلق بردن مشکل است
صحنه آیینه را دیدار بلبل شرط نیست
جلوه طاووس را در گل فشردن مشکل است
آبدزدک در خفا آبی به خجلت می خورد
مال مردم را میان جمع خوردن مشکل است
هر که بامش بیش، برفش بیش، یعنی فصل برف
زندگانی بالاخص اطراف جردن مشکل است
پیر, ما را وقت رفتن نکته ای در کار کرد:
کارها را دست نامحرم سپردن مشکل است
نیست «ملا» بردن بار امانت هیچ سخت
زیر بار منّت اغیار مردن مشکل است
ابوالفضل زرویی نصرآباد
حالا که شده نوبت وام من ، از این رو
اینقدر مشو جان رضا ضامن آهو
زُوّار تو هستند ز هر قوم و ز هر رنگ
سر گرم طواف تو به هر شکل و به هر بو
پرسید کسی ، میرسد آیا به جلو دست؟
گفتم که: من اینجا ، چه خبر دارم از آن تو !
چون قوّت چشمان مرا حدّ و حدودی ست
حتی اگر اقدام کنم با خم ابرو !
در صحن هم آقا ! به خدا بود نصیبم
گه دسته ی جارو و زمانی خود جارو
پهلوی ضریح توام اما به چه وضعی!
خدّام تو نگذاشت برایم پک و پهلو
با فلسفه و منطق و طب کار ندارم
بیمار تو را نیست نیازی به ارسطو
صد بار برانی اگرم از درت ، آقا !
این زائر آواره مگر میرود از رو ؟!
ناصر فیض
فکرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست
سجاده زردوز که محراب دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یکذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعتِ من حائز عنوان جهانیست!
این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست
بیدغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقبمانده جدا نیست
هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکیست، ربا نیست!
از بسکه پی نیموجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست
به به، چه نمازیست! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست!
سعید طلایی
روزی من و تعداد دیگری از مریدان نزدِ شیخ رفته بودیم من سمتِ راست ایشان نشسته بودم،که ناگهان یکی از مریدانِ خودشیرین از شیخ پرسید:
"یاشیخ! کدامیک از ما نزدِ شما عزیزتر است؟"
و شیخ قاطعانه انگشتِ اشاره ی دستِ خود را با سرعت و قدرتِ زیادی به سوی صورتِ من آوردند و فرمودند: "ایـــــن!"
و از آن روز به بعد من فقط با یک چشم به زندگی خود ادامه دادم...!
آهو خیلی خوشگل بود . یک روز یک پری سراغش اومد و بهش گفت: آهو جون!دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟
آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش.
پری آرزوی آهو رو برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد.
شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.
حاکم پرسید : علت طلاق؟
آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم, این خیلی خره.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: شوخی سرش نمیشه, تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: آبروم پیش همه رفته , همه میگن شوهرم حماله.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: مشکل مسکن دارم , خونه ام عین طویله است.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: اعصابم را خورد کرده , هر چی ازش می پرسم مثل خر بهم نگاه می کنه.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: تا بهش یه چیز می گم صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه.
حاکم پرسید:دیگه چی؟
آهو گفت: از من خوشش نمی آد, همه اش میگه لاغر مردنی , تو مثل مانکن ها می مونی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟
الاغ گفت: آره.
حاکم گفت: چرا این کارها رو می کنی ؟
الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.
حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چی کارش میشه کرد.
نتیجه گیری اخلاقی: در انتخاب همسر دقت کنید
|
اول: از استرسهایتان حرف بزنید
یک آدم صبور و دهنقرص، گیر بیاورید و کل بدبختیها و جفتکهایی که از "الاغ زندگی" خوردهاید را با او تقسیم کنید … بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز میکنید، او هم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید و این یعنی نیمی از آرامش.
دوم: فقط به زمان حال فکر کنید
گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید … اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهیهایی که در گذشته در حق خودتان کردهاید، نشوید. همه همینطور بودهاند و انگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایدهای جز چرکی شدن آنها ندارد. آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است. فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سختتر و دردناکتر است.
سوم: به خودتان استراحت بدهید
حالا میگویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال در سواحل هاوایی اونهم وسط همه گرفتاریها و استرسها و بدبختیهاتون...!!! آدم میتواند خیلی عالی به خود، مرخصی چند ساعته بدهد … کمی تنهایی، کمی بچگی کردن یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید … که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد کافیست. مثل نهنگها که هر از چندگاهی به بالای آب میآیند و نفسی تازه میکنند و دوباره به زیر آب برمیگردند.
چهارم: کمی هم تنتان را بجنبانید
ورزش قاتل استرس است. لزومی هم ندارد که وقتی میگوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید. همچین که یک جفتک چارکش منظم و خفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است. از من به شما نصیحت.
پنجم: همیشه واقعبین باشید
ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم. داستان، مثل آمپول زدن میماند … وقتی اصغر آمپولزن، قرار است ماتحت مریض را نوازش کند، حتما این کار را میکند و حالا اگر عضله آنجایت را بخواهی سفت کنی، هیچ خاصیتی ندارد الا اینکه درد آمپول بیشتر میشود. گاهی مواقع باید واقعبین بود و عضلهها را شل کرد که دردش کمتر شود.
ششم: زندگیتان، میدان و مسابقه اسبدوانی نیست
خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید. مقایسه کردن و "رقابتپیشگی"، استرسزاست. اینکه جاسم فوقلیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و فلانی فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا میکند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده و به هیچ کجا هم نرسیده. زندگی مسخرهتر از چیزی است که شما فکرش را میکنید… هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند … پس به خودتان بیائید و سعی کنید که خودتان باشید.
هفتم: از مواجهه با عوامل "ترسزا" هراس نداشته باشید
مثال ساده آن، دندانپزشک است. وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید. نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندانپزشک، با درد آن بسازید و همه لقمههایتان را با یکطرفتان بجوید. نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس ِ درد است. ترس، استرس را می زاید.
هشتم: خوب بخورید و بخوابید و شعارتان "گور بابای دنیا" باشد
آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کار نمیکند. مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد. آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمیتواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی…! بدانید که بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند.
نهم: به مشکلاتتان بخندید
همه مشکل دارند … من دارم، شما هم دارید … همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست. یاد بگیرید بخندید به ریش دنیا و مشکلات آن. به بدبختیها بخندید … به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم، بخندید … به خودتان هم اگر خواستید بخندید … دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و میبینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست … درمانش نمیکند اما دردش را کم میکند.
چرا ژاپن پیشرفته شد ؟
مدیر گروه معماری دانشگاه در ایران...لازم نیست در بزنید لطفا وارد شوید.ارزش این مطلب زیبا به انتشار آن است.آنرابرای دوستان خود ارسال کنید
مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از
بیرون کشیدن آن درمانده. مساعدت را ( برای
کمک کردن ) دست در دُم خر زده، قُوَت
کرد( زور زد). دُم از جای کنده آمد. فغان از
صاحب خر برخاست که « تاوان بده»!.
مرد به قصد فرار به کوچهای دوید، بن بست
یافت. خود را به خانهای درافگند. زنی
آنجا کنار حوض خانه چیزی میشست و بار
حمل داشت (حامله بود). از آن هیاهو و آواز
در بترسید، بار بگذاشت (سِقط کرد). خانه
خدا (صاحبِ خانه) نیز با صاحب خر هم آواز
شد.
مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی
نیافت، از بام به کوچهای فروجست که در
آن طبیبی خانه داشت. مگر جوانی پدر
بیمارش را به انتظار نوبت در سایۀ دیوار
خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود
آمد، چنان که بیمار در جای بمُرد. «پدر
مُرده» نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست!.
مَرد، همچنان گریزان، در سر پیچ کوچه با
یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش
افگند. پاره چوبی در چشم یهودی رفت و کورش
کرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع
متعاقبان پیوست!.
مرد گریزان، به ستوه از این همه، خود را
به خانۀ قاضی افگند که «دخیلم» (پناهم
ده)؛ مگر قاضی در آن ساعت با زن شاکیه
خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چارۀ
رسوایی را در جانبداری از او یافت: و چون
از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به
درون خواند.
نخست از یهودی پرسید. گفت: این مسلمان یک
چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب میکنم.
قاضی گفت : دَیتِ مسلمان بر یهودی نیمه
بیش نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز
نابینا کند تا بتوان از او یک چشم برکند!
و چون یهودی سود خود را در انصراف از
شکایت دید، به پنجاه دینار جریمه محکومش
کرد!.
جوانِ پدر مرده را پیش خواند. گفت: این
مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد،
هلاکش کرده است. به طلب قصاص او آمدهام.
قاضی گفت: پدرت بیمار بوده است، و ارزش
حیات بیمار نیمی از ارزش شخص سالم است.
حکم عادلانه این است که پدر او را زیر
همان دیوار بنشانیم و تو بر او فرودآیی،
چنان که یک نیمهء جانش را بستانی!. و
جوانک را نیز که صلاح در گذشت دیده بود،
به تأدیۀ سی دینار جریمۀ شکایت بیمورد
محکوم کرد!.
چون نوبت به شوی آن زن رسید که از وحشت
بار افکنده بود، گفت : قصاص شرعاً هنگامی
جایز است که راهِ جبران مافات بسته باشد.
حالی میتوان آن زن را به حلال در فراش
(عقد ازدواج) این مرد کرد تا کودکِ از دست
رفته را جبران کند. طلاق را آماده باش!.
مردک فغان برآورد و با قاضی جدال
میکرد، که ناگاه صاحب خر برخاست و به
جانب در دوید.
قاضی آواز داد :هی! بایست که اکنون نوبت
توست!. صاحب خر همچنان که میدوید فریاد
کرد: مرا شکایتی نیست. می روم مردانی بیاورم که شهادت دهند خر، من از کرهگی دُم نداشت
واقعا شهر هرت کجاست؟
بدن انسان می تونه تا ۴۵ واحد درد رو تحمل کنه. اما زمان تولد بچه، یک زن تا ۵۷ واحد درد رو احساس می کنه !این معادل شکسته شدن همزمان ۲۰ استخوانه ...مادرتون رو دوست داشته باشید ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() زیباترین فرد روی زمین.. بهترین منتقد ما… و قویترین حامی ما بعد از خداوند مهربان… “مادر |
شما هم بخونید امشب رو با خنده شروع کنید.
در قدیم از خوردن یا ضماد برگ کاسنی زرد در زمینه امراض پوستی و صفراوی استفاده میکردند.
از مزایای اثر گل قاصدک یا کاسنی زرد میتوان به خوآبآور، تصفیهکننده خون، بازکننده دهانه عروق،تقویتکننده، ترمیم زخم، قابض و قاعدهآور قوی، بادشکن، ضد خارش، ضد انگل و هضمکننده اشاره کرد.
از خواص گوارشی قاصدک میتوان به تقویت معده، درمان اختلالات صفراوی، ملین، ضد التهاب، ضد بیماریهای مزمن کبدی مثل کبد چرب،سیروز، هپاتیت و آبسه کبد اشاره کرد.
همچنین گیاه قاصدک پاککننده کیسه صفرا از سنگ است و هضمکننده غذاست.
از خواص پوستی کاسنی زرد یا گل قاصدک میتوان به خنککننده پوست، ترمیم زخم، ضد اگزما، ضد خارش پوستی، ضد آکنه، ضد خشکی پوست و رفع التهابات پوستی اشاره کرد.
فراز مجاب، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درباره خواص گیاه گل قاصدک میگوید: در ایران نمونههای زیادی از گل قاصدک وجود دارد و از قدیم الایام از این گیاه به عنوان تقویتکننده کبد استفاده میشد.
به گفته وی، گل قاصدک مقوی کبد و صفراست همچنین ترشحات صفرا را زیاد میکند و کبد را تقویت میکند. همچنین این گیاه مواد سمی موجود در کبد را خارج میکند.
نمی دنم قسم حضرت عباس رو باور کنم
یا دم خروس رو
شایدمیگی یارو قاطیه خیر اینطور نیست؟ در صفحه سایت منظورم
نوشته سومی رو بخونید
که در باره دوچرخه سواری چی گفتن؟؟؟؟؟؟
مشخص شده است که علت سکته قلبی، آترو اسکلروزیس (شکل گیری پلاک در دیواره عروق خونی) است، این روندی تدریجی است که شکل گیری پلاک های خطرناک آن از دوران کودکی شروع می شود، اما برخی مسایل هستند که فرد را مستعد ابتلا به حملات قلبی می کنند.
محققان بلژیکی در تحقیقاتی که نتایج آن در نشریه پزشکی لانست به چاپ رسیده است، معتقدند:
● شلوغی مرگبار
۱) در معرض ترافیک بودن
براساس تحقیقات دو گروه مورد مطالعه در بلژیک و فرانسه حدود هشت درصد موارد سکته قلبی ناشی از در معرض ترافیک بودن است. براساس این تحقیق، فرقی نمی کند شما راننده وسیله نقلیه باشید یا مسافر آن، یا حتی دوچرخه سواری که در خیابان در لابه لای اتومبیل ها گیر افتاده است. مطالعات متعددی در این زمینه انجام شده است تا مشخص شود آلودگی هوای ناشی از ازدحام ماشین ها، استرس ماندن در ترافیک و دیر رسیدن به مقصد یا ترکیبی از این دو، عامل این حمله های قلبی است اما هنوز دقیقا این مساله مشخص نشده است اما آنچه مشخص شده و بسیار هم بر آن تاکید شده این است که اگر سابقه مشکلات قلبی یا ریسک های ابتلا سکته قلبی دارید، نباید در ساعات اوج ترافیک و شلوغی در ازدحام ماشین ها بمانید.
شما می توانید بسیاری از کارهای خودتان را به واسطه تکنولوژی های جدید به وسیله تلفن، تلفن همراه و اینترنت انجام دهید و ساعت ورود و خروج خودتان به محل کار را هم به گونه ای تنظیم کنید که با ترافیک ساعات اوج شلوغی برخورد نکنید. هر چقدر کمتر در معرض آلودگی هوا قرار بگیرید، از لحاظ جسمانی سالم تر خواهید بود.
● اول صبح ورزش سنگین نکنید
۲) فعالیت جسمانی و انجام ورزش
دومین عامل موجود در فهرست عوامل خطرزای سکته قلبی، فعالیت جسمانی و ورزش کردن است که باعث بروز شش درصد این سکته ها و حملات قلبی در جامعه مورد مطالعه بوده است. براساس مطالعات این گروه از پزشکان، اکثریت افراد میانسال زندگی کم تحرک و به اصطلاح پشت میزی دارند و انجام فعالیت های فیزیکی و ورزش های شدید ناگهانی می تواند آنها را دچار مشکل کند.
در واقع چنین حالتی، ناگهان فشار زیادی به قلب وارد می کند و فرد مستعد در آستانه حمله قلبی قرار می گیرد. بهترین راه برای محافظت از این عامل خطرناک، انجام هفته ای ۱۵۰ دقیقه ورزش منظم و هدفمند است. اما اگر در برنامه روزمره تان ورزش جایی ندارد و لازم است شما ناگهان یک حرکت و یک فعالیت سنگین انجام دهید، بهترین کار این است که ابتدا بدن تان را کاملا گرم کنید. در ضمن هیچ وقت بلافاصله بعد از بیدار شدن از خواب، ورزش یا فعالیت سنگین انجام ندهید و این کارها را به مدتی بعد موکول کنید.
● یا چند فنجان یا هیچی
۳) کافئین و الکل
نوشیدنی های نامناسب در گروهی که در بلژیک مورد مطالعه قرار گرفته بودند، علت پنج درصد از بروز سکته های قلبی بودند. برخلاف تصورات (غربی ها) مطالعات نشان داده الکل باعث افزایش میزان التهاب در بافت های بدن می شود و قابلیت بدن در کنترل و حل کردن لخته های خونی را بلوک می کند.
قهوه و سایر نوشیدنی های کافئین دار هم همین اثر ناگوار را دارند اما به شکل عجیب، در واقع چند مطالعه مختلف در چند کشور جهان نشان داده میزان بروز حمله قلبی در کسانی که روزی یک فنجان قهوه می نوشند و قهوه خوردن برای آنها تفریح محسوب می شود، بیشتر از کسانی است که در روز چند فنجان قهوه می نوشند یا اصلا قهوه نمی خورند! این نتیجه، کمی عجیب به نظر می رسد اما به هر حال توصیه پزشکان برای افرادی که به طور تفننی قهوه می نوشند، این است که به جای این فنجان های تفننی قهوه، چای بنوشند.
● از ذرات معلق و گردوغبار بترسید
۴) آلودگی هوا
در مبحث ترافیک و ازدحام اتومبیل ها اشاره کردیم که آلودگی هوا می تواند جرقه حمله قلبی را بزند، اما فکر نکنید که آلودگی فقط آلودگی ناشی از اگزوز اتومبیل هاست، دود کارخانه ها، گردوغبار معلق در هوا، ذرات شن و حتی ذرات معلق ناشی از آتش و هیزم، می توانند قلب را با مشکل روبه رو کنند. در مطالعه گروه بلژیکی در ۷/۴ درصد موارد حمله قلبی ناشی از شرایط بد هوای استنشاقی و آلودگی هوا بوده است. پزشکان به خصوص در این مورد هشدار می دهند، چراکه این حالت با بقیه حالت های ذکرشده فرق دارد و آن هم این است که این حالت می تواند کل مردم یک ناحیه یا حتی یک شهر را در خطر قرار دهد و البته دور ماندن از آن هم سخت است.
اما دکتر ماتیلدابی، از گروه تحقیق «تاثیرات محیطی روی بیماری های قلبی» دانشگاه اتاوا می گوید: یک انسان شاید نتواند آلودگی هوای محل زندگی اش را برطرف کند ولی می تواند با رعایت اصول لازم برای داشتن قلبی سالم از خطر حمله قلبی دور بماند. او می گوید: «تا می توانید سطح اضطراب خودتان را کاهش دهید.»
● شاد باشید اما غمگین نه
۵) احساس شادی یا غم زیاد