عکس العمل زنان به خیانت شوهرشان! | |
هر انسانی چه مرد وچه زن از خیانت در زندگی مشترک متنفره و افراد مختلف با توجه به تربیت اجتماعیشان، عکس العملهای متفاوتی رو نسبت به طرف خیانتکار نشون میدن .به تصاویر نگاه کنید بقیه ماجرا دستگیرتون خواهد شد ... ![]() عکس العمل خانمی نسبت به خیانت شوهرش این بود که یک آگهی با نام "سگ گمشده"چاپ کرد و آنرا در بین دوستان و محله خود پخش نمود. قشمتی از مضمون آگهی این است: "سگ گمشده" او (استیون) آخرین بار در یک دوربین مخفی (کار گذاشته شده )مشغول خیانت به همسرش وداشتن رابطه (جنسی) با بهترین دوست زنش دیده شده است. ![]() این خانم که از خیانت همسرش عصبانی بود با رنگ بر روی ماشین او نوشت: امیدوارم (آن زن) ارزشش رو داشته باشه!! خانمی دیگر که فوق العاده از خیانت همسرش (و یا دوست پسرش) عصبانی بود باپرداخت هزینه ای نسبتا زیاد، نوشته پارچه ای رو به دنباله یک هواپیمای اجاره ای بسته و آنرا بر بالای یک اجتماع بزرگ شهرشان در انگلیس به نمایش در آورد !!! خانم دیگری پس از آگاهی از خیانت شوهرش , اول اساس و لباسهای او را از خانه بیرون انداخت و بعد هم با رنگ اسپری روی گاری حامل اثاثیه نوشت : شوهر خیانت کار ! این خانم که از خیانت همسرش عصبانی بود با رنگ بر روی ماشین او نوشته است: حرامزاده امیدوارم (آن.....) ارزشش رو داشته باشه!! ![]() خانمی هم با رنگ بجان ماشین شوهر خیانت کار افتاد....و واقعا افتاد !!! این یکی .... !!!!! واقعا مرد خیانت کار شانس آورد موقع عملیات خانم عصبانی , اونجا حضور نداشت والا یکی از این کلنگ ها روی سر اون فرود می آمد ! علت خیانت مردان و سن خیانت شان به زنان مردان بیش از زنان در زندگی مشترک دچار خیانت میشوند و از سن ۲۸ تا ۵۰ سالگی بیشترین خیانتها از سوی مردان صورت میگیرد. ۷۰ درصد از خیانت زوجین به دلیل ضعف جنسی استعدم توانایی در مدیریت غزیزه جنسی و ضعف جنسی مرد یا زن از علل اصلی ایجاد روابط فرا زناشویی است که ۷۰ درصد از این روابط ریشه در این امر دارد. کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی و باروهای دینی در خانواده، عدم علاقه زن و شوهر به یکدیگر، وجود ضوابط عاطفی قبل از ازدواج و تداوم آن به بعد از ازدواج، انتقامجویی از شوهر توسط زن به دلایل مختلف و اعتیاد مرد، از دیگر علل ایجاد روابط فرا زناشویی عنوان کرد. در مردان به دلیل تنوعطلبی و کمرنگ شدن صداقت و ارزشهای دینی و بیتوجهی همسر پس از تولد اولین فرزند و حتی جداسازی بستر از سوی زن موجب میشود تا مردان به دنبال تامین نیازهای جنسی خارج از محیط خانواده باشند. سن خیانت مردان از ۲۸ تا ۵۰ سالگی / سن خیانت زنان از ۲۰ تا ۴۰ سالگیاصولا سن خیانت در مردان به همسران از ۲۸ تا ۵۰ سالگی است، تعداد اندکی از مردان بعد از سن ۵۰ سالگی به همسران خود خیانت میکنند و به دنبال برقراری ارتباطات فرازناشویی هستند. این مساله در زنان در سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی دیده میشود. مردان بیش از زنان خیانت میکننداصولا زنان کمتر از مردان به روابط فرا زناشویی تمایل دارند، خوشبختانه هنوز زنان جامعه دارای عفت و وفاداری بیشتری هستند و هنوز شرایط اخلاقی حاکم بر جامعه صدق میکند. مراحل خیانت در زندگی زناشویی در سه مرحله تقسیم بندی می شود : خیانت در دهه اول به دلیل عدم علاقه به همسر در سالهای اولیه ازدواج که مرد نسبت به همسر خود علاقهای ندارد واز روی اجبار تن به ازدواج داده است یا اینکه متوجه میشود همسرش توانایی لازم جنسی ندارد. خیانت مردان در دهه دوم و سوم زندگی به دلیل تنوعطلبگی بعد از تولد اولین فرزند و بیتوجهی همسر، دوره دوم برقراری ارتباط فرا زناشویی است. در دهه دوم و سوم زندگی به لحاظ تنوعطلبی و عدم تمکین زن به ایفای نقش زناشویی نوع دیگری از خیانت در زندگی مطرح میشود. متاسفانه در دهههای دوم و سوم به دلیل ناجوانمردی برخی از مردان نسبت به همسرانشان خیانت رخ میدهد. |
مردی که با دوستش در کنار ساحل یک دریاچه مشغول بازی گلف بود مورد حمله یک تمساح واقع شد.
حادثه زمانی اتفاق افتاد که توپ گلف این مرد داخل آب دریاچه افتاد. او برای درآوردن توپ گلف وارد دریاچه شده بود که تمساحی گرسنه به او حمله کرد و دست این مرد را پس از قطع کردن از بازو بلعید.
وقتی آتش نشانان به داد این مرد رسیدند او زخمی بود و یک دست نداشت. آتش نشانان با شکار تمساح موفق شدند دست قطع شده این مرد را از شکم تمساح خارج کرده و برای پیوند آن به مرد زخمی آن را همراه با پیکر نیمه جانش به بیمارستان بفرستند.
تمساح نیز برای درمان بریدگی شکمش به دامپزشکی مرکزی باغ وحش فرستاده شد تا دوره بهبودی را طی کند و دوباره به محیط زیستش بازگردانده شود.
معلم آمریکایی پس از داشتن چندین مرتبه رابطه جنسی با یکی از دانش آموزان خود در هتلهای نزدیک خانهاش، دستگیر شد. |
به گزارش جام نیوز، پس از متوجه شدن همکاران از این
رابطه جنسی، آنها پلیس را با خبر کردند و پنج شنبه شب "راچل نیکول"بازداشت شد.گفته
میشود "نیکول" ۳۴ ساله، بعد از ارسال پیامهای متنی به این دانشآموز، رابطه دوستی
با وی برقرار میکند.
این دو پس از مدرسه و در تعطیلات، برای برقراری رابطه
جنسی به هتل محل زندگی خانم معلم میرفتند و گفته می شود این ملاقات جنسی برای
چندین ماه ادامه داشته است.اگر چه قربانی این حادثه، بزرگسال میباشد، اما قانونی
سال ۲۰۰۳ در ایالت تگزاس به تصویب رسید که طی آن، روابط جنسی بین معلمان و
دانشآموزان را حتی با رضایت بزرگسالان، ممنوع اعلام کرده است.
روابط
ناشایست و غیراخلاقی بین مربیان و دانشآموزان جرم درجه دوم میباشد که مجازات آن
تا ۲۰ سال زندان است. اما "نیکول" بعد از دستگیری در روز جمعه، با قرار وثیقه
۱۰.۰۰۰ هزار دلاری، از سوی دادگاه آزاد شد.
به گزارش دیلی نیوز
نیویورک،"راچل نیکول" به مدت ده سال است که ازدواج کرده و دو فرزند نیز داشته
است.
یک شاهکار مهندسی دیگر در چین رغم خورد . مهندسین چنین توانستند مرتفع ترین پل معلق جهان را که ارتفاع آن حدود 400 متر است رابین دو دره عمیق ایجاد کنند . تصاویر زیر سختی این پروژه را به تصویر کشیده است
بدون شرح!!
حرکات زیبا و هنرمندانه و خطرناک از جوانان بوشهری
امان از دنیای دیدنی بچه ها
وقتی یه گربه مظلوم گیر یه میمون شیطون افتاده چه بلاهایی که سرش نمیاد
سرقت خودروی پلیس در مقابل چشمان همسر و عکس العمل دیدنی مردم
ضربه زدن بر روی میخ زیر لیوان
گلچینی از پرش های تماشایی از انواع ورزش ها
گلچینی زیبا از شکست در کارها
حرکت زیرکانه دروازه بان و گل زیبا
اجرای فن عقرب توسط دختر رزمی کار
آخر و عاقبت خنده دار گاوی که میخواد زرنگ بازی در بیاره و�
مجموعه ای از ترفندهای زیبای فوتبالی در خیابان
بدون شرح!!
نان ویدونگ و برادر برزگش با استفاده از سبزیجات اقدام به ساخت سازهای جالب و اجرای موسیقی پاپ نموده اند
کشف موجودی عجیب و غریب به وزن 3 گرم و بدنی شبیه موش با دو پا
این قلعه بسیار زیبا در ترکیه، در منطقه دنیزلی که شهرستانی در جنوب غربی ترکیه است واقع شده. فصل بهار در این شهر بسیار گرم است و معادن کربن که در پائین آن آب زلال جاری است وجود دارد. در بالای این قلعه شهر تاریخی Greco-Roman و Byzantine وجود دارد.
وجود چشمه آب معدنی که در بالای این کوه وجود دارد باعث شده که ترکیبات کربنات کلسیم بسیار غنی در این منطقه وجود داشته باشد که از آن استفاده دارویی می کنند. آب این چشمه بسیار خنک است. این منطقه، مکانی بسیار جالب است که نمی توانید در هیچ کجای ترکیه جایی مثل آن را پیدا کنید. این قلعه جزء لیست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.
زریوار یکی از زیباترین دریاچه های جهان است. این دریاچه آرام را بزرگ ترین چشمه آب شیرین جهان می دانند.
یکی از شگفتی های این دریاچه زیبا، جزیره های متحرک آن است. این جزیره ها از ریشه در هم تنیده نی و گیاهان حاشیه دریاچه هستند که همراه با حرکت باد و جریان آب از سایر گیاهان کنار دریاچه جدا شده و در نقاط مختلف دریاچه حرکت می کنند مساحت برخی از آنها به 20 متر مربع هم می رسد.
این موش در مراسم انتخاب بهترین موشهای
سال به عنوان زیباترین موش انتخاب شد..!
عکاس پاریسی مالو آکا حرفه هایی که ممکن است یک کودک در آینده در آن مشغول بکار شود را تجسم کرده است. او از نگاه یک پدر و مادر به این کودکان نگاه کرده و او را در لباس حرفه های مختلف تجسم کرده است. اینکه سرنوشت چه مسیری را برای هر کس رقم خواهد زد اصلا مشخص نیست و فکر کردن به آن نیزهمیشه با نگرانی همراه خواهد بود . در هر صورت او در این پروژه عکاسی این مسئله را بصورت طنز بیان کرده است. حرفه هایی مانند دکتری ، کشیش ، ورزشکار و حتی گاو باز را در این عکسها در نظر گرفته است. امیدوارم باقی عکسها را خودتان حدس بزنید .
در بین افراد مشهور و ثروتمند، ورزشکاران به دلیل قرادادهایی که میبندند و تیمهایی که در آن بازی می کنند بیشتر از بقیه خانههای خود را عوض میکنند. در این بین خانه ستاره های لیگ بسکتبال آمریکا در سال 2011 جذابیتهای زیادی دارد که حتی می توان این خانه ها را نظیر قصر پادشاهان نامید.
جرمی لین
قیمت: ماهیانه 13 هزار دلار اجاره
مکان: نیویورک
تعداد اتاق خواب: 2
تعداد حمام و سرویس بهداشتی: 2
مساحت: 110 متر مربع
"جرمی لین" ستاره 23 ساله نیویورک نیکس که به تازگی به این تیم پیوسته است در هتل دابلیو این شهر سوئیتی مجلل را اجاره کرده است و ماهیانه 13 هزار دلار برای آن می پردازد. او هنوز خانه ای در نیویورک برای خود پیدا نکرده است.
آماره استودمیر
قیمت: 3.7 میلیون دلار
مکان: شرق فلوریدا
تعداد اتاق خواب: 6
تعداد حمام و سرویس بهداشتی: 6
مساحت: 1353 متر مربع
گفته می شود قیمت اصلی خانه "استودمیر" 4.65 میلیون دلار بوده که او توانسته آن را با تخفیف 3.7 میلیون دلار بخرد. این خانه یک آشپزخانه تابستانی در محوطه، یک استخر آب گرم با فواره و یک پارکینگ با گنجایش 9 ماشین دارد. استودمیر همچنین یک آپارتمان مجلل در منطقه وست ویلاژ نیویورک دارد که ماهیانه 37,500 اجاره آن را می پردازد.
کریس هامفریز
قیمت: 1.55 میلیون دلار در سال 2005
مکان: دریاچه مینتونکا، مینه سوتا
تعداد اتاق خواب: نامشخص
تعداد حمام و سرویس بهداشتی: نامشخص
مساحت: نامشخص
خانه عجیب و غریب هامفریز که اخیرا به آن نقل مکان کرده در نزدیکی دریاچه "منتوکا" در ایالت "مینه سوتا" قرار دارد. تمام پنجره های خانه سیار او به دلیل مسائل امنیتی با رنگ خاکستری مات شده و در اتاق خواب اصلی هم اول اسم و فامیل "کریس هامفریز" روی دیوار هک شده است. تلویزیونی بزرگ که تقریبا تمام فضای روی دیوار را اشغال کرده در یکی از اتاق ها قرار دارد. هامفریز یک کافه تریا هم در این خانه برای خود درست کرده که در سمت راست عکس آن را مشاهده می کنید.
کارملو آنتونی
قیمت: 6.2 میلیون دلار
تعداد اتاق خواب: 8
تعداد حمام و سرویس بهداشتی و سرویس بهداشتی: 9
مساحت: 1960 متر مربع
ستاره اسبق "دنور ناگتس" و بازیکن فعلی نیویورک نیکس در ژوئن 2010 وقتی پیش بینی می کرد تیمش را تغییر خواهد داد خانه مجلل خود را که بیشتر شبیه یک قصر است با رقم 9.5 میلیون یورو برای فروش گذاشت. خانه او یک سال ماند و بعد از آن با رقم 6.2 میلیون یورو به فروش رفت. این در حالی است که آنتونی این خانه را در سال 2007 با رقم 12.2 میلیون یورو خریده بود. این خانه یک استودیو ضبط موسیقی، استخر، سالن بدنسازی و یک پارکینگ با ظرفیت 7 ماشین دارد.
کریس بوش
قیمت: 12.333 میلیون یورو
مکان: ساحل میامی، فلوریدا
تعداد اتاق خواب: 7
تعداد حمام و سرویس بهداشتی: نامشخص
مساحت: 115 مترمربع
خانه "کریس بوش" ستاره میامی هیت، عمارتی با ستون های بلند و طلایی است که از کف تا سقف آن سفید رنگ است. پیش از این تعداد زیادی از ورزشکاران مشهور آمریکا در این خانه که قیمت اولیه آن رقمی در حدود 18 میلیون زندگی کرده اند. کریس بوش موفق شد در سال 2010 این خانه را با تخفیف فوق العاده 12.333 میلیون دلار بخرد. هر 7 اتاق خواب این خانه بالکن دارد و نمای جلویی آن یک استخر با طول 30 متر است.
دواین وید
قیمت: 2.5 میلیون دلار
مکان: پوستال استور، فلوریدا
تعداد اتاق خواب: 6
تعداد حمام و سرویس بهداشتی: 7.5
مساحت: 840 متر مربع
در جولای 2009 "واین وید" ستاره میامی هیت در صفحه توئیتر خود اعلام کرد خانه اش را با تخفیفی فوق العاده با رقم 3.3 میلیون دلار حراج کرده است. اما این خانه زیبا تا سال آینده حتی با رقم 2.5 میلیون یورو هم به فروش نرفت. این عمارت فوق العاده که در سال 2005 ساخته شده یک آشپزخانه تابستانی در محوطه اش دارد و درون خانه نیز یک سالن سینما و یک استودیو موسیقی وجود دارد.
جیوسن کید
مکان: دالاس
قیمت: 1.595 دلار
تعداد اتاق خواب: 3
تعداد حمام و سرویس بهداشتی: 3.5
مساحت: 242 متر مربع
مشکلات بین بازیکنان و اتحادیه مالکان در فصل 2011 رقابتهای NBA باعث شد بسیاری از بازیکنان به دلیل مشکلات مالی خانه های خود را برای فروش بگذارند که از آن جمله می توان به "مایک میلر" فوروارد میامی هیت و "جرمن اونیل" ستاره بوستون سلتیکس اشاره کرد. "جیوسن کید" گارد رأس دالاس ماوریکس نیز به این دو اضافه شد. آپارتمان طبقه بیست و یکم کید که از کف تا سقف آن شیشه است نمای زیبایی از شهر دالاس را ارائه می دهد. البته این شیشه در صورت تمایل می تواند کاملا مات شود. از امکانات دیگر این خانه می تواند به کفپوش سنگ و چوبی آن اشاره کرد. این آپارتمان یک پارکینگ اختصاصی با گنجایش 4 ماشین را هم دارد.
مایک میلر
قیمت: 8.995 میلیون دلار
مکان: ساحل پومپانو، فلوریدا
تعداد اتاق خواب: 6
تعداد حمام و سرویس بهداشتی: 10
مساحت: 825 متر مربع
"مایک میلر" ستاره میامی هیت یکی از آن بازیکنانی بود که در کش و قوس مشکلات NBA در سال 2011 و تعطیلی موقت آن خانه فوق العاده خود را در فلوریدا برای فروش گذاشت و این خانه همچنان برای فروش است. نمای این خانه رو به سمت اقیانوس اطلس است و یک استخر خصوصی از آب دریا نیز دارد. کف این خانه از سنگ مرمر است و دو اتاق خواب اصلی و دو حمام و سرویس بهداشتی اصلی دارد که یک وان حمام متعلق به رم باستان نیز در آنها قرار دارد. استخر داخل حیاط این خانه دقیقا شبیه به مراکز بزرگ تفریحی است.
کوری مگت
قیمت: 3 میلیون دلار
مکان: نیوپورت کاست، کالیفرنیا
تعداد اتاق خواب: 5
تعداد حمام و سرویس بهداشتی: 5.5
مساحت: نامشخص
یکی از بازیکنانی که در در کش و قوس مشکلات NBA در سال 2011 به جای اینکه خانه اش را بفروشد یک خانه جدید خرید "کوری مگت" ستاره اسبق لس آنجلس کلیپرز و بازیکن فعلی شارلوت باکتس است. این خانه 10 سال ساخت که استایلی مدیترانه ای دارد در کنار یک دره زیبا قرار دارد و منظره اطراف آن چشم نواز است. البته در همسایگی مگت "کوبی برایانت" ستاره لس آنجلس لیکرز دو خانه دیگر دارد.
مایکل جوردن
قیمت: هزینه ساخت بین 12 تا 20 میلیون دلار
مکان: ژوپیتر، فلوریدا
تعداد اتاق خواب: 11
تعداد حمام و سرویس بهداشتی: نامشخص
مساحت: 2600 متر مربع
اما در پایان بگذارید نگاهی به خانه با شکوه مایکل جوردن اسطوره بسکتبال آمریکا و جهان بیندازیم. خانه جوردن که مساحت آن بیش از 2600 متر مربع است امکانات فوق العاده ای دارد. یک زمین بسکتبال اختصاصی، یک سالن بدنسازی، یک خانه جدا برای مهمان و یک استخر بزرگ برخی از امکانات این خانه مجلل است. جوردن برای محافظت از ملک خود دو نگهبان را برای آن استخدام کرده است.
زندگی اینجوری زیبا تر ودل انگیز تره
جینا 90 ساله پس از اینکه همسرش بابی در سن 75 سالگی به سرطان مبتلا شد، تمام کار های او را انجام میدهد. از شستشو و تمیز کردن و پختن غذا گرفته تا بیرون بردن همسرش برای هواخوری. این زوج عاشق دنیا را تحت تاثیر قرار داده اند.
این زوج خوشبخت 68 سال پیش ازدواج کرده اند.
داستانی در مورد اولین دیدار «امت فاکس»، نویسنده و فیلسوف معاصر، ازرستوران سلف سرویس؛ هنگامی که برای نخستین بار به آمریکا رفت. وی که تا آنزمان، هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشهای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود.
اما هرچه لحظات بیشتری سپری می شد ناشکیبایی او از اینکه میدید پیشخدمتها کوچکترین توجهی به او ندارند شدت گرفت. از همه بدتر اینکه مشاهده میکرد کسانی پس از او وارد شده بودند و در مقابل بشقابهای پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند وی با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود، نزدیک شد و گفت:«من حدود بیست دقیقه است که در اینجا نشستهام بدون آنکه کسی کوچکترین توجهی به من نشان دهد.
حالا می بینم شما که پنج دقیقه پیش وارد شدید با بشقابی پر از غذا در مقابلتان اینجا نشسته اید!موضوع چیست؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می شوند؟» مرد با تعجب گفت:« ولی اینجا سلف سرویس است.»
سپس به قسمت انتهایی رستوران جایی که غذاها به مقدار فراوان چیده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد:« به آنجا بروید، یک سینی بردارید و هر چه میخواهید، انتخاب کنید، پول آن را بپردازید، بعد اینجا بنشینید و آن را میل کنید.»
امت فاکس که قدری احساس حماقت می کرد، دستورات مرد را پی گرفت. اما وقتی غذا را روی میز گذاشت ناگهان به ذهنش رسید که زندگی هم در حکم سلف سرویس است.همه نوع رخدادها، فرصتها، موقعیتها، شادیها، سرورها و غمها در برابر ما قرار دارد.
در حالی که اغلب ما بیحرکت به صندلی خود چسبیدهایم و آن چنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شدهایم که چرا او سهم بیشتری دارد؟ که هرگز به ذهنمان نمیرسد خیلی ساده از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است، سپس آنچه میخواهیم، برگزینیم.
بهمن کبیری پرویزی؛
نویسنده، مترجم و مترجم همزمان؛
دره مرگ" منطقه ای در کالیفرنای جنوبی، نزدیک صحرای نوادا در آمریکای شمالی است که طول آن 225 کیلومتر و پهنایش بین 8 تا 24 کیلومتر است. این منطقه پست ترین نقطه در نیمکره غربی جهان نیز به شمار می آید. ارتفاع پست ترین قسمت آن 86 متر پایین تر از سطح آب های آزاد است. در سال 1849، گروه بزرگی از جویندگان طلا به این منطقه هجوم آوردند و بسیاری از آنان در اثر گرما، تشنگی و خستگی بیش از حد، از پای درآمدند. به همین علت، این منطقه را دره مرگ نامیده اند. در تابستان، دمای این منطقه به 50 درجه می رسد و گزارش شده است که در سال 1913 دمایش به 6/56 درجه نیز رسیده بود. این دره، زمستان ها هوای ملایمی دارد. اما دمای شب های زمستانی آن گاهی زیر صفر است. در نقاط مختلف این دره، آبگیرهای نمکی، نمکزارها و تپه های آتشفشانی عجیبی دیده می شود. با وجود این، خرگوش ها، موش ها، کانگوروها، مارمولک ها و جانوران صحرایی بسیاری در آن زندگی می کنند. با شروع بارندگی های اندک بهاری، نیز انواع گل های وحشی، علف و بوته هایی که با زمین های نمکی سازگارند، در آن ظاهر می شوند. گفتنی است این منطقه از نظر معادن و سنگهای زینتی و قیمتی یکی از مناطق مهم آمریکا میباشد و دیگر اینکه بعضی از بومی های مناطق اطراف دره مرگ بر این باورند که این منطقه توسط پیشینیان نفرین شده است. از عوامل مهمی که توجه زمین شناسان را بخود جلب کرده، همانطور که در تصاویر زیر مشاهده می کنید حرکت اسرار آمیز سنگ ها در این منطقه است! سنگ های دره مرگ در ایالات متحده آمریکا خودبخود و بدون دخالت عامل انسانی یا غیر انسانی به طور مرموزی حرکت می کنند. عامل این حرکت اسرارآمیز پدیده های ژئولوژیکی است که هنوز برای دانشمندان این علم شناخته شده نیست
فرانچسکو لنتینی در یک خانواده با 12 فرزند در جزیره سیسیل ایتالیا در سال 1889 متولد شد
مرگ بهترین ابتکار زندگی است. او مامور تغییر آن است. سخنانی از استیو جابز در دانشگاه استنفرد سال ۲۰۰۵ هیچ کس نمی خواهد بمیرد. حتی افرادی که می خواهند به بهشت بروند حاضر نیستند به خاطر آن بمیرند. و همچنین مرگ مقصدی است که همه ی ما در آن شریک هستیم. هیچکس تا به امروز از آن فرار نکرده است. و باید هم چنین باشد. چرا که مرگ بهترین ابتکار زندگی است. او مامور تغییر آن است. او افراد قدیمی را از صحنه پاک می کند تا راهی برای افراد جدید باز شود. در حال حاضر فرد جدید شما هستید٬ البته نه خیلی دور از زمان حال٬ شما به آن فرد قدیمی تبدیل شده و می بایست که از صحنه پاک شوید. متاسفم که انقدر دراماتیک صحبت کردم. اما این یک واقعیت است.
او عارف بود یا مبتکر یا سرمایه دار یا .............. |
بنشینید «یولیا واسیلی اِونا»! میدانم که دست و بالتان خالی است امّا رودربایستی دارید و آن را به زبان نمیآورید. ببینید، ما توافق کردیم که ماهی سیروبل به شما بدهم این طور نیست؟
- چهل روبل .
- نه من یادداشت کردهام، من همیشه به پرستار بچههایم سی روبل میدهم. حالا به من توجه کنید.
شما دو ماه برای من کار کردید.
- دو ماه و پنج روز
- دقیقاً دو ماه، من یادداشت کردهام. که میشود شصت روبل. البته باید نُه تا یکشنبه از آن کسر کرد. همان طور که میدانید یکشنبهها مواظب «کولیا» نبودید و برای قدم زدن بیرون میرفتید.
سه تعطیلی . . . «یولیا واسیلی اونا» از خجالت سرخ شده بود و داشت با چینهای لباسش بازی میکرد ولی صدایش درنمیآمد.
- سه تعطیلی، پس ما دوازده روبل را میگذاریم کنار. «کولیا» چهار روز مریض بود آن روزها از او مراقبت نکردید و فقط مواظب «وانیا» بودید فقط «وانیا» و دیگر این که سه روز هم شما دندان درد داشتید و همسرم به شما اجازه داد بعد از شام دور از بچهها باشید.
دوازده و هفت میشود نوزده. تفریق کنید. آن مرخصیها ؛ آهان، چهل و یک روبل، درسته؟
چشم چپ «یولیا واسیلی اِونا» قرمز و پر از اشک شده بود. چانهاش میلرزید. شروع کرد به سرفه کردنهای عصبی. دماغش را پاک کرد و چیزی نگفت.
- و بعد، نزدیک سال نو شما یک فنجان و نعلبکی شکستید. دو روبل کسر کنید.
فنجان قدیمیتر از این حرفها بود، ارثیه بود، امّا کاری به این موضوع نداریم. قرار است به همه حسابها رسیدگی کنیم.
موارد دیگر:
بخاطر بیمبالاتی شما «کولیا » از یک درخت بالا رفت و کتش را پاره کرد. 10 تا کسر کنید. همچنین بیتوجهیتان باعث شد که کلفت خانه با کفشهای «وانیا » فرار کند شما میبایست چشمهایتان را خوب باز میکردید. برای این کار مواجب خوبی میگیرید.
پس پنج تا دیگر کم میکنیم.
در دهم ژانویه 10 روبل از من گرفتید...
« یولیا واسیلی اِونا» نجواکنان گفت: من نگرفتم.
- امّا من یادداشت کردهام .
- خیلی خوب شما، شاید .
- از چهل ویک بیست و هفت تا برداریم، چهارده تا باقی میماند.
چشمهایش پر از اشک شده بود و بینی ظریف و زیبایش از عرق میدرخشید. طفلک بیچاره !
- من فقط مقدار کمی گرفتم .
در حالی که صدایش میلرزید ادامه داد: من تنها سه روبل از همسرتان پول گرفتم . . . ! نه بیشتر.
- دیدی حالا چطور شد؟ من اصلاً آن را از قلم انداخته بودم. سه تا از چهارده تا به کنار، میکنه به عبارتی یازده تا، این هم پول شما سهتا، سهتا، سهتا . . . یکی و یکی..
- یازده روبل به او دادم با انگشتان لرزان آنرا گرفت و توی جیبش ریخت .
- به آهستگی گفت: متشکّرم!
- جا خوردم، در حالی که سخت عصبانی شده بودم شروع کردم به قدم زدن در طول و عرض اتاق.
- پرسیدم: چرا گفتی متشکرم؟
- به خاطر پول.
- یعنی تو متوجه نشدی دارم سرت کلاه میگذارم؟ دارم پولت را میخورم؟ تنها چیزی میتوانی بگویی این است که متشکّرم؟
- در جاهای دیگر همین مقدار هم ندادند.
- آنها به شما چیزی ندادند! خیلی خوب، تعجب هم ندارد. من داشتم به شما حقه میزدم، یک حقهی کثیف حالا من به شما هشتاد روبل میدهم. همشان این جا توی پاکت برای شما مرتب چیده شده.
ممکن است کسی این قدر نادان باشد؟ چرا اعتراض نکردید؟ چرا صدایتان در نیامد؟
ممکن است کسی توی دنیا این قدر ضعیف باشد؟
لبخند تلخی به من زد که یعنی بله، ممکن است.
بخاطر بازی بیرحمانهای که با او کردم عذر خواستم و هشتاد روبلی را که برایش خیلی غیرمنتظره بود پرداختم.
برای بار دوّم چند مرتبه مثل همیشه با ترس، گفت: متشکرم!
پس از رفتنش مبهوت ماندم و با خود فکر کردم:
در چنین دنیایی چقدر راحت میشود زورگو بود...
اثری از آنتوان چخوف
این خانم را می شناســـید؟
.
واقعا نمی شناسید؟.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا شناختیـــد؟
تصویر اول مربوط به سال 2003
تصویر دوم مربوط به سال 1983 است.
داستان کوتاه کوتاه از دو مرد در بیمارستانی رو به بهشت
در بیمارستانی دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند. تخت او در کنار تنها پنجره ی اتاق بود. اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد. و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. آنها ساعت ها با یکدیگر صحبت می کردند. از همسر ... خانواده و ... |
آقای سکسکه عمل کرده، میره سر کار و میاد و زندگیشو میکنه!
آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ۵٠ متری ساده.
آنشرلی آرایشگر معروفی شده و توی جردن و چند تا محلهی بالای شهر شعبه زده و حسابی جیب مردم رو خالی میکنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی …
ایکیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!
بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!… شلمان هنوز هم خوابه!
پت پستچی بازنشسته شده و الان تو خونهی سالمندان منتظر مرگشه!
بنر رو یادته؟ پوستشو توی خیابون منوچهری ۳۰۰۰۰ تومن فروختن!
بالتازار و زبلخان آلزایمر گرفتن.
دامبو، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، گوریل انگوری، شیپورچی، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!
تام سایر حسابی باکلاس شده و موهاشو مدل جوجهتیغی درست میکنه!
تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن!
تنتن توی یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو یه شرکت تبلیغاتی داره فعالیت میکنه!
جیمبو رو از رده خارج کردن و بعد اجاره دادندش به ایران ایر !!
چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!
حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش!
خپل رو از باغ گلها انداختنش بیرون, اونجا یه برج ١٠٠٠ طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش – خیلی لاغر شده!)
خانوادهی دکتر ارنست همسایه مونن، هر سه تا بچهاش رفتن خارج، همسر دکترخیلی مریضه!
رابینهود رو توی اسلامشهر گرفتنش – به جرم شرارت!- هفتهی دیگه اعدامش میکنن!
سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن، خب که چی؟!
کایوت، بالاخره ردرانر رو گرفت ولی از شانس بدش آنفولانزای مرغی گرفت و مرد!
هیچکی نفهمید گالیور عاشق فلرتیشیاست!
لوک خوششانس طی یه بدشانسی، اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد و نتونست خودشو تبرئه کنه و الان هم سلولی دالتون ها شده!
مارکو پولو تو میدون راهآهن یه باقالی پلویی زده ، میگن کارش خیلی گرفته!
گربهسگ عمل کردن و جدا شدن!
ملوان زبل الان دیگه یه دزد دریایی معرف شده در خلیج عدن!
آقای پتیبل تو میدون شوش یه بنکدار کلهگندهس!
آقای نجار هم الان به جرم قطع غیرمجاز درختان تحت تعقیبه و وروجک هم قایم شده!
پت و مت دکترای مهندسی عمران گرفتند و الان جزو هیئت علمی دانشگاه هستند!
زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد
دسته گلی برای مادر
مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او میخواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.
وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه میکرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه میکنی؟
دختر گفت: میخواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت: با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ میخرم تا آن را به مادرت بدهی.
وقتی از گل فروشی خارج میشدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت: میخواهی تو را برسانم؟ دختر گفت: نه، تا قبر مادرم راهی نیست!
مرد دیگرنمیتوانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد!
شکسپیر میگوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم میآوری، شاخه ای از آن را همین امروز بیاور
یک دختر روس ادعا میکند با اشعهای که در چشمانش وجود دارد به راحتی میتواند اعضای داخلی بدن انسانها را ببیند و گاهی بهتر از خود پژشکان بیماران را تشخیص دهد.
هفته نامه سلامت نوشت:«ناتاشا» در سال 1987 به دنیا آمده و هماکنون در مرکز بیماریهای خاص بیمارستان مسکو مشغول کار است.
او در برابر نگاههای دهها پزشک متخصص و دانشمند ماهر که برای مشاهد توانایی او به روسیه رفته بودند، گفت:«کنار مادرم در خانه نشسته بودم که ناگهان فهمیدم چشمانم جور دیگری میبیند. در کمال حیرت متوجه شدم میتوانم اعضای داخلی بدن مادرم را ببینم. بعد هم بلافاصله به او گفتم که اعضای بدنش در چه حالتی هستند و چطور کار میکنند. از آن به بعد دیگر چشمهای من به حالت عادی بدن انسانها را نمیبیند، چون میتوانم برای چند ثانیه اندامهای درونی بدن آنها را به صورت رنگی ببینم و حتی وضعیت آنها را تحلیل کنم. من خودم نام این نوع نگاهی که دارم، دید پزشکی گذاشتهام.» ناتاشا دمکینا در سال2003 به لندن دعوت شد و در پی آن به نیویورک و توکیو هم سفر کرد.
برای اثبات درستی گفتههای ناتاشا، جمعی از پزشکان روسیه تصمیم گرفتند آزمایشهایی روی او انجام دهند. آنها از این دختر خواستند تا هرچه در معده یکی از پزشکان حاضر میبیند، روی کاغذ نقاشی کند. چیزهایی که ناتاشا در این آزمایش میکشید و ادعاهایی که میکرد، بسیار حیرتآور بود. او در نقاشی جای زخم معده دکتر را بهخوبی نشان داده بود و در جواب پزشکی که اصرار داشت یکی از افراد حاضر به مبتلا به سرطان معده است، پاسخ داد که فقط چیزی شبیه یک کیست را در معده او مشاهده میکند. البته همیشه هم تشخیصهای این دختر نوجوان درست از آب در نمیآید.
چه می توان کرد که پدیده های فاسد و ضدارزش اجتماعی را نمی توان نادیده گرفت و انکار کرد. این روزها دیگر، کمتر کنار خیابان کلانشهرهایی همچون تهران، اصفهان و شیراز زنان خیابانی را می بینیم. نه اینکه نبینیم اما نسبت به گذشته، کمتر صحنه چانه زدن یک زن خیابانی با سرنشین یک خودرو سواری را کنار خیابان و بر سر قیمت مشاهده می کنیم.
پس زنان و دختران خیابانی کجا رفته اند؟! آیا دست از این کار برداشته و اصلاح شده اند؟پاسخ منفی است! این روزها باید زنان خیابانی را در خانه های تیمی فساد جستجو کرد.
این روزها، مردانی به عنوان رابط در گوشه و کنار شهر حضور دارند که مشتریان هرزگی باید برای دسترسی به زنان خیابانی، ابتدا با این رابط ها وارد مذاکره شوند.
* بیشترشان موتوری هستند
نکته جالب توجه تر آن است که بیشتر این رابط ها، موتورسوارند و در برخی نقاط پرتردد شهر اتراق کرده و مردان رهگذر را با نجواهای زیر لبی، برای هرز شدن وسوسه می کنند:« خانوم.......».
* رابط ها مشتری را به کجا می برند؟
برای مستند شدن گزارش، در نقش یک مشتری با یکی از این رابط ها که ابتدای خیابان تخت طاووس تهران اطراق کرده بود وارد مذاکره شدیم. پس از آن که اعتماد او را جلب کردیم و از روی شم حرفه ایی اش(!) مطمئن شد که پلیس نیستیم، آدرسی را روی یک تکه کاغذ نوشت و به ما داد.
آدرس حوالی میدان رسالت بود. خانه ای بود قدیمی. زنگ زدیم. مردی 35 ساله در را باز کرد. گفتیم که از طرف «شاهین» آمده ایم. دور و بر را نگاهی کرد و اجازه داد وارد شویم. نزدیک به 18 زن و دختر با سر و وضعی نامناسب نشسته بودند. بعضی هایشان سیگار می کشیدند و بعضی دیگر هم مشروبات الکلی دستشان بود.
دو مرد دیگر در اتاقی بغل آشپزخانه سرپا ایستاده بودند و حرف می زدند. مردی که کنار ما بود گفت:«هر کدومو می خواین انتخاب کنین. قیمت ها فرق می کنه. از 30 تومن داریم تا 100 تومن. اگه مکان نداشته باشین می تونین اینجا باشین اما 20 تومن اضافه تر باید برای مکان بدین».
«اراذل» سردسته تیم های فساد هستند
اراذل و اوباش، زنان خیابانی را زیر پر و بال خود گرفته اند تا از این راه بتوانند خودشان هم درآمدی داشته باشند!
یکی از این زنان خیابانی، «پریسا-ر» است که قبلا خودش به تنهایی کار می کرده اما به توصیه یکی از زنان دیگر، عضو تیم «فرشاد» شده تا از خیلی چیزها در امان باشد. وقتی می پرسیم منظورش از «خیلی چیزها» چیست، می گوید:«وقتی تنها کار می کردم، بعضی مشتری ها بعد از اتمام کار، پولمو نمی دادن و وقتی اعتراضم بالا می گرفت، حمله می کردن و کتکم می زدن. البته بعضی ها هم بیشتر از مبلغ طی شده، می دادن. عضو این تیم ها شدن، احساس امنیت در ماها ایجاد می کنه».
البته «نسیم» یکی دیگر از دختران خیابانی است که نظر متفاوتی در این باره دارد. او لیسانس حسابداری دارد اما به گفته خودش، از سال 83 تا 88 دنبال پیدا کردن یک کار آبرومندانه بوده اما چون پارتی نداشته دستش به جایی بند نشده است. نسیم می گوید که به اختیار خودش وارد تیم نشده بلکه او را با اجبار عضو تیم کرده اند. خود او می گوید:«برای خودم تنها کار می کردم و نزدیک به 37، 38 زن و دختر دیگه رو هم می شناختم که تنهایی کار می کردن. اما یه شب، یه پژو 405 نگهداشت و یه قیمت خوب گفت. سوار شدم. وقتی رسیدیم توی خونه، چهارتا قلچماق ریختن سرم... بعد هم گفتن از این به بعد برای ما کار می کنی وگرنه زنده نمیذاریمت».
* هر روز به زنان خیابانی افزوده می شود
نسیم حرف هایش را اینگونه ادامه می دهد:«پارسال(سال 89) که به زور وارد این تیمم کردن، 30 نفر بودیم، امسال شدیم 50 نفر».
از او می پرسیم که علت روی آوردن برخی زنان و دختران دور و اطرافش به هرزگی چیست، می گوید:«وقتی هیچ حمایتی از سوی دولت برای دختران و زنانی که نیاز مالی دارن وجود نداره، باید چه خاکی توی سرشون بریزن؟ یه دوستی دارم به اسم سارا که الان یکساله وارد تیم شده.
این زن که شوهرش معتاده و 2 تا بچه داره، سه سال دنبال یه وام 5 میلیون تومنی بوده که یه کار توی خونه برای خودش دست و پا کنه ولی دستش به هیچ جا بند نمی شه. همه درها وقتی بسته باشه و آدم به نقطه بحران برسه، راهی جز خراب شدن براش نمی مونه. می مونه؟ »
نسیم می گوید:«تن فروشی اش را ما می کنیم اما باید به فرشاد پورسانتش را بدهیم.»
* زنان خیابانی به خانه های تیمی خزیده اند
در سایه غفلت دولت از آسیب های اجتماعی به ویژه آسیب های اخلاقی که در ارتباط مستقیم با شرایط بی ثبات اقتصادی است، زنان و دختران خیابانی رو به افزایش هستند. اما چون به خانه های تیمی خزیده اند و کمتر در خیابان ها ظاهر می شوند، مدیران دولتی خیال می کنند، پدیده زنان خیابانی موضوعی نیست که ارزش رسیدگی داشته باشد
کایری خوب وزن میگرفت و شرایطش پایدار بود، ولی بریل، فقط ۹۰۰ گرم وزن داشت، در تنفس مشکل داشت و دچار مشکل قلبی هم بود و انتظار نمیرفت، زنده بماند. پرستارش هر کاری از دستش برمیآمد برای بریل انجام داد، اما شرایطش فرقی نکرد.تا اینکه برخلاف قوانین بیمارستان، او آن دو را در یک انکوباتور قرار داد.
او دو نوزاد را قدری تنها گذاشت و رفت که بخوابد، در بازگشت او این صحنه زیبا را دید و سایر پرستاران و پزشکان را صدا زد تا آنها هم این صحنه را ببینند.کایری، دستش کوچکش را دور خواهرش گذاشته بود، انگار که میخواست او در آغوش بگیرد و از او محافظت کند. میخواهد تصادفی باشد یا نه، از زمانی که این دو در کنار هم قرار گرفتند، وضعیت تنفس بریل بهتر شد و شرایط قلبیاش پایدار شد.
مدیر باشگاه سابق رافائل فاندر فارت میگوید رافائل عمدا کاری کرده که اخراج شود تا بتواند در تولد همسرش شرکت کند.
آدم خوارهای قرن ۲۱ در جزیره ساوث سی فرانسه، یک جهانگرد آلمانی را خوردند . پلیس بقایای جسد این مرد ۴۰ساله را در حالی که بخش هایی از بدنش کباب شده بود، پیدا کردند.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از دیلی میل، این مرد ۴۰ ساله که استفان رامین نام دارد از سال ۲۰۰۸ به اتفاق نامزدش تصمیم به جهانگردی گرفته بود.
تحقیقات پلیس نشان می دهد، هنگامی که مرد قربانی همراه نامزدش در سواحل فوکوهیوا (متعلق به فرانسه) در اقیانوس اطلس از قایق پیاده شدند، قصد شکار بز کردند. هایکی دورچ (۳۷ ساله ـ نامزد استفان) گفت: با دیدن بزهای وحشی قصد داشتیم یکی از آنها را شکار کنیم به همین خاطر ، نامزدم از من جدا شد و به اتفاق فردی به نام هندی هایتی ـ راهنمای سفر ـ محل را ترک کردند.
هایکی دورچ افزود، ساعتی بعد مرد راهنما به نزد من بازگشت و عنوان کرد برای نامزدم حادثه تلخی رخ داده و اکنون نیازمند کمک است.
زن جهانگرد اضافه کرد: قصد داشتم به کمک نامزدم بروم که به یکباره مرد راهنما به من حمله ور شد، پس از آن مرا به درخت بست و مورد تجاوز قرار داد.
وی تصریح کرد: پس از آن که مرد راهنما مرا در جنگل رها کرد به سختی خود را به قایق رسانده و از مقامات محلی درخواست کمک کردم.
گزارش ها حاکی است، پس از اظهارات این زن آلمانی مقامات محلی جستجو در جزیره را آغاز کردند و سرانجام توانستند بقایای استخوان و دندان های پرشده فلزی استفان را پیدا کنند.
کارشناسان جنایی عنوان کردند، مرد جهانگرد از سوی آدم رباها کشته و خورده شده است؛ زیرا یافته های پلیس جنایی نشان می دهد، روش کشته شدن مرد جهانگرد یک روش سنتی و قدیمی در این جزیره است.
با انتقال استخوان های مرد جهانگرد، خوزه تورل از بازپرس های فرانسوی در این جزایر گفت: هفته ها طول می کشد تا استخوان های یافت شده به بانک اطلاعات دی .ان.ای آلمان منتقل شود تا نتیجه مشخص به دست آید.
پس از انتشار خبر حضور آدمخواران در جزیره ساوث سی، روزنامه آلمان بیلد در این باره نوشت، هندی هایتی (مرد راهنما) مظنون اصلی این ماجراست و ممکن است آدمخوار باشد. این روزنامه افزود، استخوان های یافت شده به فاصله چند متری از هم پیدا شده و استخوان ها بوی گوشت سوخته شده می دادند و لباس های قربانی نیز در همان اطراف به صورت پراکنده به دست آمده که نشان می دهد آدمخواران به طور سنتی لباس های قربانی را درآورده و سپس او را خورده اند.
هنوز معلوم نیست دورچ (نامزد مرد قربانی) در جزیره مانده یا به آلمان بازگشته است. تحقیقات نشان می دهد آخرین بقایای آدمخواران در گینه پاپوا و در قبیله ای به نام کو.رو.وای یافت شده اند که برای تفریح گوشت آدم می خوردند. حدود ۳۰۰۰ نفر از افراد این قبیله تا سال ۱۹۷۰ چیزی درباره دنیای مدرن نمی دانستند.
برادر بزرگ مدونا خواننده پاپ آمریکایی میگوید بیش از یک سال است بیخانمان شده و در میشیگان زیر یک پل زندگی میکند.
به گزارش خبرآنلاین، آنتونی چیکونه، 55 ساله به یکی از روزنامههای میشیگان گفت از یک سال و نیم پیش که بیکار شده، در شمال تراورس سیتی در ایالت میشیگان زیر یک پل زندگی میکند.
او گفت: «در این شرایط سخت خانوادهام به من پشت کردهاند. فکر میکنید چند میلیون بار به این سئوال جواب دادهام که خواهرت مولتی میلیونر است آن وقت تو در خیابان زندگی میکنی؟»
چیکونه همچنین گفت زمستان پارسال دچار سرمازدگی شد. او تنها برادر مدونا نیست که با اظهارات خود برای او دردسر درست میکند.
کریستوفر چیکونه یکی دیگر از برادران مدونا هم که زمانی روابط بسیار خوبی با او داشت، سال 2008 در کتاب «زندگی با خواهرم مدونا» او را مورد انتقاد قرار داد.
مدونا 53 ساله که متولد میشیگان است، اخیرا فیلم «دبلیو. ای.» را کارگردانی کرد که در بخش خارج از مسابقه جشنواره ونیز روی پرده رفت.
دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد.
زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد.
اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
در همین حال، زمزمه های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است.
اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت.
هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می شد چرا که می دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می رود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می داد و چرخ های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند.
اما در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد.در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری می گوید :
باب، یکی از همین روزا بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می کنن و اون وقت کار همه مون تمومه
چرا ژاپن پیشرفته شد ؟
مدیر گروه معماری دانشگاه در ایران...لازم نیست در بزنید لطفا وارد شوید.ارزش این مطلب زیبا به انتشار آن است.آنرابرای دوستان خود ارسال کنید