روزی بهلول بر هارونالرشید وارد شد. |
آرایش عروس به قیمت جان او تمام شد و کلاه گیس، جشن عروسی را به مجلس عزا تبدیل کرد.
در این حادثه که در شهرستان هشتبندی واقع در استان هرمزگان رخ داد عروس جوان وقتی به آرایشگاه رفت طبق قرار قبلی از آرایشگر خواست کلاهگیسی را که سفارش داده بود روی سر او بگذارد اما به محض اینکه کلاه روی سر عروس چسبانده شد او به شدت احساس سوزش کرد و موضوع را به زن آرایشگر اطلاع داد اما این زن به وی گفت سوزش طبیعی و به خاطر گیرهها و موادی است که استفاده کرده است.
سوزش لحظه به لحظه بیشتر میشد اما هرچه عروس اعتراض میکرد آرایشگر حاضر نبود موضوع را بررسی کند تا اینکه دختر جوان دیگر تحملش را از دست داد و کلاه را از سرش برداشت. در این هنگام بود که عقربی سیاه و سمی روی سر او مشاهده و معلوم شد سوزش سر وی به خاطر نیش عقرب است!!
عروس جوان به سرعت به بیمارستان منتقل شد و پزشکان تلاش کردند جان او را نجات بدهند اما کوششها فایدهای نداشت و این دختر جان خودش را از دست داد و عروسی به عزا تبدیل شد.
این نخستین بار نیست که تلاش برای زیباتر شدن به قیمت جان عروس تمام میشود، پیش از این نیز حوادثی از این دست رخ داده بود. در یکی از این موارد دختری که میخواست شب عروسی برنزه شود بیش از حد مجاز از دستگاه سولاریوم استفاده کرد و به کام مرگ فرو رفت.
این دختر ۲۴ساله در شب حنابندان ناگهان از حال رفت و او را به بیمارستان منتقل کردند. دختر که بوی تعفن میداد به سرعت مورد آزمایش و عکسبرداری قرار گرفت و مشخص شد امعا و احشای او به شدت آسیب دیده و بهگونهای که پختهشده به نظر میرسد!
پزشکان نتوانستند برای نجات این دختر کاری انجام بدهند و او جان باخت. پس از آن با شکایت والدین عروس نگونبخت پروندهای تشکیل و مشخص شد دختر جوان بیش از حد مجاز از دستگاه سولاریوم استفاده کرده و اشعههای این دستگاه اعضای داخلی بدنش را از بین برده و عفونی کرده و به همین علت نیز وی جان باخته است.
در چند حادثه دیگر نیز انجام عملهای زیبایی و آرایشهای غیراستاندارد سبب نابینایی عروسها شده است. در یکی از این موارد که پروندهاش در اختیار بازپرس دادسرای جرایم پزشکی تهران قرار گرفته بود دختری جوان از یک چشمپزشک به این دلیل که باعث نابینایی وی شده است، شکایت کرد.
این دختر توضیح داد قصد داشت شب عروسی چشمانش سبزرنگ دیده شود برای همین انجام چنین کاری را به یک پزشک سپرد اما بیناییاش را از دست داد. شاکی که به خاطر ضعیف بودن چشمانش هرگز از لنزهای رنگی استفاده نکرده بود وقتی تصمیم خودش را برای شب عروسی قطعی کرد سراغ یک پزشک رفت و با او مشورت کرد.
این دختر ماجرا را چنین شرح داد: «با رضایت همسرم تحت نظر پزشک یک جفت لنز رنگی تهیه کردم. به محض اینکه لنزها را گرفتم آنها را داخل چشمهایم قرار دادم. میخواستم زیباتر به نظر برسم. از همان ابتدا چشمانم میسوخت اما اعتنایی نکردم. این سوزش روز به روز بیشتر میشد تا اینکه صبح روزی که قرار بود مراسم عروسیام برگزار شود وقتی از خواب بیدار شدم فهمیدم چشمانم نمیبیند تا قبل از آن اشک و سوزش را تحمل کرده بودم ولی نمیتوانستم قبول کنم کور شدهام. بعدا معلوم شد نابیناییام به خاطر اثرات همان لنزهایی است که پزشک آنها را تایید کرده بود»
در ماجرایی دیگر یک عروس جوان که قصد داشت در مراسم ازدواج از مژه مصنوعی استفاده کند وقتی چند ساعت مانده به شروع جشن به آرایشگاهی در شمال تهران رفت آرایشگر به جای استفاده از چسبهای مخصوص از چسب معمولی استفاده کرد و نفوذ چسب به داخل چشمان عروس بینایی او را گرفت!
سالهای سال است که قلیان در کشور ما بخشی از حاشیه تفریحات مردم را شامل شده و صرف نظر از ماهیت سالم یا غیر سالم فرهنگی آن، کسی له یا علیه آن اقدامی در دولتهای قبل و بعد از انقلاب نداشته است.
قلیان مقوله فرهنگی؛ تاریخی و یا بهداشتی
در این میان باید توجه داشت که نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان طلایه دار حکومت دینی در عصر معاصر از صبغه فرهنگی بالایی در هویت و پایه های مشروعیت خود برخوردار است. در چنین حکومتی ضروری است که برای موضوعات فرهنگی بهتر و بیشتر و به صورت ایجابی اندیشیده شود و راهکار هایی برآمده از فرهنگ اصیل ملی و اسلامی در اختیار مردم قرار داده شود تا اینکه همواره مسئولین فرهنگی کشور در فضای جواز یا عدم جواز یک نوع تفریح خاص و یا یک مساله فرهنگی بیندیشند و عمل کنند.
مسئولینی که تنها ممنوع ساختن و مجددا پس از بروز مشکلات یا آشکار شدن عدم امکان اجرای ممنوعیت دوباره رفع ممنوعیت را به خوبی می دانند چه راهکار ها و مدلهایی برای تفریح سالم جوانان ایرانی ابداع یا پیشنهاد نموده اند.
مگر نه اینکه غالب مصرف کنندگان قلیان در قهوه خانه ها و رستورانهای سنتی کشور که در این سالهای ممنوعیت نیز جز ملت مشعتر های پروپا قرص بوده اند! از نسل میانسال و جوانند و البته طبق همه پژوهش های اجتماعی با هدف تفریح به این اماکن می روند.
قلیان حامل کدام فرهنگ؟
اما ای کاش همین تهدید فرهنگی یا قلیان را هم آنقدر توان مدیریت داشتیم که از جنبه های مثبت فرهنگی تاریخی اش بهره ببریم.
مگر نه این است که در عهد قجرو قبل از آن قهوه خانه ها که محل عرضه چای و قلیان و البته نهار روزانه مردم، مسافران و بازاریان بود اماکنی کاملا فرهنگی که در آن مردم ضمن صرف غذا یا استفاده از قلیان به مشاهده اجرای زنده برنامه های نقالی و شاهنامه خوانی به عنوان سفیری از فرهنگ غنی ملی و یا پرده خوانی مصائب اهل بیت و افتخارات و رشادتهای رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) به عنوان سفرایی از فرهنگ غنی اسلامی آنهم آمیخته با بومی ترین و ملی ترین انواع هنر از نوع نقاشی گویندگی و خوانندگی و اجرای نمایش بودند.
برخورد قوره قضائیه و شکستن رای دیوان عالی توسط دولت؛ فقط بخاطر قلیان!
دیگر نکته قلیانی و دودافزا اینکه در روز 14 ابان ماه دیوان عدالت ادری در مصوبه ای، نامه سال 86 وزارت کشور را باطل و عرضه قلیان با هر نوع تنباکو در قهوه خانه ها را ممنوع کرد. اما هیات دولت در 25 آبان طی مصوبه ای دیگر در کمیسون امور اجتماعی و دولت الکترونیک قهوه خانه ها را از موارد اماکن عمومی شامل ماده ۷ آیین نامه اجرایی قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات خارج کرد و از این پس عرضه قلیان و مواد دخانی و استعمال آن در قهوه خانه ها آزاد است.تا مجددا ریاست دیوان عدالت اداری در سخنانی رفتار دولت را غیر قانونی خواند.
از آنجا که این اقدام به پیشنهاد وزارت بهداشت بررسی و پس از تصویب توسط معاون اول رییس جمهور ابلاغ شده ضمن تشکر ویژه از خانم دکتر وحید دستجردی و جناب اقای محمد رضا رحیمی باید پرسید آیا مساله ای در حد جواز یا عدم جواز قلیان که البته با گذری ساده به قهوه خانه های جنوب تهران به راحتی می توان ضریب نفود اعمال ان را نیز در یافت! جای ورود نهاد های عالی کشور در حد دیوان عالی عدالت اداری است تا حکم آن توسط هیات دولت نقض گردد و سپس منتظر واکنش بعدی از سوی قوه قضائیه باشیم؟!!!
چه می توان کرد که پدیده های فاسد و ضدارزش اجتماعی را نمی توان نادیده گرفت و انکار کرد. این روزها دیگر، کمتر کنار خیابان کلانشهرهایی همچون تهران، اصفهان و شیراز زنان خیابانی را می بینیم. نه اینکه نبینیم اما نسبت به گذشته، کمتر صحنه چانه زدن یک زن خیابانی با سرنشین یک خودرو سواری را کنار خیابان و بر سر قیمت مشاهده می کنیم.
پس زنان و دختران خیابانی کجا رفته اند؟! آیا دست از این کار برداشته و اصلاح شده اند؟پاسخ منفی است! این روزها باید زنان خیابانی را در خانه های تیمی فساد جستجو کرد.
این روزها، مردانی به عنوان رابط در گوشه و کنار شهر حضور دارند که مشتریان هرزگی باید برای دسترسی به زنان خیابانی، ابتدا با این رابط ها وارد مذاکره شوند.
* بیشترشان موتوری هستند
نکته جالب توجه تر آن است که بیشتر این رابط ها، موتورسوارند و در برخی نقاط پرتردد شهر اتراق کرده و مردان رهگذر را با نجواهای زیر لبی، برای هرز شدن وسوسه می کنند:« خانوم.......».
* رابط ها مشتری را به کجا می برند؟
برای مستند شدن گزارش، در نقش یک مشتری با یکی از این رابط ها که ابتدای خیابان تخت طاووس تهران اطراق کرده بود وارد مذاکره شدیم. پس از آن که اعتماد او را جلب کردیم و از روی شم حرفه ایی اش(!) مطمئن شد که پلیس نیستیم، آدرسی را روی یک تکه کاغذ نوشت و به ما داد.
آدرس حوالی میدان رسالت بود. خانه ای بود قدیمی. زنگ زدیم. مردی 35 ساله در را باز کرد. گفتیم که از طرف «شاهین» آمده ایم. دور و بر را نگاهی کرد و اجازه داد وارد شویم. نزدیک به 18 زن و دختر با سر و وضعی نامناسب نشسته بودند. بعضی هایشان سیگار می کشیدند و بعضی دیگر هم مشروبات الکلی دستشان بود.
دو مرد دیگر در اتاقی بغل آشپزخانه سرپا ایستاده بودند و حرف می زدند. مردی که کنار ما بود گفت:«هر کدومو می خواین انتخاب کنین. قیمت ها فرق می کنه. از 30 تومن داریم تا 100 تومن. اگه مکان نداشته باشین می تونین اینجا باشین اما 20 تومن اضافه تر باید برای مکان بدین».
«اراذل» سردسته تیم های فساد هستند
اراذل و اوباش، زنان خیابانی را زیر پر و بال خود گرفته اند تا از این راه بتوانند خودشان هم درآمدی داشته باشند!
یکی از این زنان خیابانی، «پریسا-ر» است که قبلا خودش به تنهایی کار می کرده اما به توصیه یکی از زنان دیگر، عضو تیم «فرشاد» شده تا از خیلی چیزها در امان باشد. وقتی می پرسیم منظورش از «خیلی چیزها» چیست، می گوید:«وقتی تنها کار می کردم، بعضی مشتری ها بعد از اتمام کار، پولمو نمی دادن و وقتی اعتراضم بالا می گرفت، حمله می کردن و کتکم می زدن. البته بعضی ها هم بیشتر از مبلغ طی شده، می دادن. عضو این تیم ها شدن، احساس امنیت در ماها ایجاد می کنه».
البته «نسیم» یکی دیگر از دختران خیابانی است که نظر متفاوتی در این باره دارد. او لیسانس حسابداری دارد اما به گفته خودش، از سال 83 تا 88 دنبال پیدا کردن یک کار آبرومندانه بوده اما چون پارتی نداشته دستش به جایی بند نشده است. نسیم می گوید که به اختیار خودش وارد تیم نشده بلکه او را با اجبار عضو تیم کرده اند. خود او می گوید:«برای خودم تنها کار می کردم و نزدیک به 37، 38 زن و دختر دیگه رو هم می شناختم که تنهایی کار می کردن. اما یه شب، یه پژو 405 نگهداشت و یه قیمت خوب گفت. سوار شدم. وقتی رسیدیم توی خونه، چهارتا قلچماق ریختن سرم... بعد هم گفتن از این به بعد برای ما کار می کنی وگرنه زنده نمیذاریمت».
* هر روز به زنان خیابانی افزوده می شود
نسیم حرف هایش را اینگونه ادامه می دهد:«پارسال(سال 89) که به زور وارد این تیمم کردن، 30 نفر بودیم، امسال شدیم 50 نفر».
از او می پرسیم که علت روی آوردن برخی زنان و دختران دور و اطرافش به هرزگی چیست، می گوید:«وقتی هیچ حمایتی از سوی دولت برای دختران و زنانی که نیاز مالی دارن وجود نداره، باید چه خاکی توی سرشون بریزن؟ یه دوستی دارم به اسم سارا که الان یکساله وارد تیم شده.
این زن که شوهرش معتاده و 2 تا بچه داره، سه سال دنبال یه وام 5 میلیون تومنی بوده که یه کار توی خونه برای خودش دست و پا کنه ولی دستش به هیچ جا بند نمی شه. همه درها وقتی بسته باشه و آدم به نقطه بحران برسه، راهی جز خراب شدن براش نمی مونه. می مونه؟ »
نسیم می گوید:«تن فروشی اش را ما می کنیم اما باید به فرشاد پورسانتش را بدهیم.»
* زنان خیابانی به خانه های تیمی خزیده اند
در سایه غفلت دولت از آسیب های اجتماعی به ویژه آسیب های اخلاقی که در ارتباط مستقیم با شرایط بی ثبات اقتصادی است، زنان و دختران خیابانی رو به افزایش هستند. اما چون به خانه های تیمی خزیده اند و کمتر در خیابان ها ظاهر می شوند، مدیران دولتی خیال می کنند، پدیده زنان خیابانی موضوعی نیست که ارزش رسیدگی داشته باشد
علامه محمد تقی جعفری ـ رحمتالله علیه ـ میگفتند:
برخی از جامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست».
برای سنجش ارزش بسیاری از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه آن است؛ اما معیار ارزش انسانها در چیست.
هر کدام از جامعهشناسان، سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارایه دادند.
هنگامی که نوبت به بنده رسید، گفتم : اگر میخواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد.
کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است.
اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست.
علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.
هنگامی که تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان، این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی ـ علیهالسلام ـ است.
آن حضرت در نهجالبلاغه میفرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»؛ «ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست میدارد».
وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
حضرت علامه در ادامه میگفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلا) عاشق پنجاه میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی پنجاه میلیونی!»، چقدر بدش میآید؟ در واقع میفهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد، ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد، چقدر پست و بیارزش است!
اینجاست که ارزش و مفهوم «ثارالله» معلوم میشود. ثارالله اضافه تشریفی است؛ خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزشگذاری است و ارزش آن به اندازه خدای متعال است.
یکی از قوانینی که در زمان رضا شاه تصویب شد قانون روزهای تعطیلی مغازه ها و ادارات بود. به این ترتیب هر کس به خواست خود و بدون دلیل موجّهی نمی توانست مغازه اش را ببندد. روزی رضاشاه با اتوموبیلش از خیابانی می گذشت که متوجّه شد مغازه ای بسته است. ناراحت شد و دستور داد که صاحب آن مغازه را پیدا کنند و نزد او بیاورند. کاشف به عمل آمد که صاحب مغازه یک عرق فروش ارمنی است. آن مرد را نزد رضاشاه آوردند. شاه پرسید: پدر سوخته چرا مغازه ات را بسته ای؟ مرد ارمنی جواب داد قربانت گردم امروز روز قتل مسلم بن عقیل است و من فکر کردم صلاح نیست دراین روز عرق بفروشم. شاه دستور تحقیق داد و دیدند که حقّ با عرق فروش ارمنی است. آنوقت رضا شاه عرق فروش را مرخص کرد و رو به همراهانش کرد و گفت:
یا علی جان دریاب مرا
ادرکنی ادرکنی ادرکنی
امین یا ربالعالمین
روز عید غدیر عید الله الاکبر و عید آل محمّد(ص) است و در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که از آنجناب پرسیده شد آیا مسلمانان را غیر از جمعه و فطر و قربان عیدی هست؟
فرمودند:آری. عیدی هست که حرمتش از همۀ اعیاد بیشتر است.
راوی گفت: کدام عید است؟
حضرت فرمودند: روزی است که پیامبر(ص) امیر المومنین علی(ع) را به جانشینی خود نصب فرمود و اعلام کرد: هر که من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذی الحجه است.
راوی گفت: در آن روز چه کار باید انجام داد:
فرمود: باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد و آل محمد(ص) را یاد کنید و بر ایشان صلوات فرستید. رسول خدا(ص)، علی(ع) را وصیّت کرد که این روز را عید گرداند و هر پیامبری به جانشین خویش وصیّت می کرد این روز را عید گرداند.
و در حدیثی از امام رضا(ع) خطاب به ابن ابی نصر بزنطی آ مده است که فرمود: ای پسر ابی نصر! هر کجا که باشی بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیر المومنین حاضر شوی. به درستی که خداوند می آمرزد در این روز از هر مرد و زن مومن گناه شصت سال ایشان را؛ و از آتش دوزخ آزاد می کند دو برابر آنچه که در شبهای قدر و فطر و ماه رمضان آزاد کرده است و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مومن برابر با هزار درهم در اوقات دیگر است؛ و در این روز به برادران مومن خود نیکی و احسان کن و هر مرد و زن مومن را شاد گردان. به خدا سوگند اگر مردم فضیلت این روز را چنان که باید بدانند، هر آینه فرشتگان با ایشان هر روز ده مرتبه مصافحه کنند.
برای این روز شریف اعمال زیادی وارد شده که ما به اختصار به بعضی از این اعمال اشاره می کنیم. (جهت تفصیل بیشتر به کتاب شریف مفاتیح الجنان مراجعه شود.)
1- روزه.
2- غسل کردن.
3- زیارت حضرت علی(ع) که یکی از آنها زیارت "امین الله" است.
4- خواندن دعای "ندبه".
5- چون مؤمنی را ملاقات کند، این تهنیت را بگوید: «الحمد الله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایه امیر المومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام.»
«غدیر» در زبان عربی به معنی گودال و «خم» نام محلی نزدیک منطقة «جحفه» است. که در آن روزگار چشمهای روان و درختانی کهنسال داشت. به دلیل موقعیت سوق الجیشی «غدیر خم» حاجیان شهرها و سرزمینهای مختلف عربستان پس از انجام مناسک حج و هنگام بازگشت به شهر و دیارشان در این منطقه از هم جدا می شدند. آنچه نام این محل را در تاریخ اسلام مهم و به یادماندنی کرده است به سال دهم هجری و تصمیم پیامبر اسلام (ص) برای زیارت خانه خدا و به جا آوردن مراسم حج و اعلام ایشان مبنی بر اینکه امسال آخرین حج ایشان خواهد بود، برمیگردد. لذا مردم شهرها و مناطق مختلف عربستان به وسیله قاصدانی از این امر مطلع شدند.
در پی این فراخوان پیامبر اسلام(ص) با اجتماع عظیمی از مردم، مدینه را به قصد مکه ترک فرمودند. اجتماع باشکوهی از مسلمانان آن سال در مراسم حج شرکت کردند؛ که آن سال حجه الوداع پیامبر(ص) بود. پس از پایان مراسم حج پیامبر(ص) دستور دادند که حجاج باید حرکت کنند تا در غدیر خم حاضر باشند. همچنین پیامبر به 12 هزار نفر از حجاج یمن – که مسیرشان متفاوت بود – دستور دادند همراه حجاج به غدیر خم بیایند. در مسیر بازگشت حجاج، جبرئیل بر پیامبر وارد و این آیه را نازل کرد: «هان! ای پیامبر! آنچه را که از سوی پروردگارت به تو نازل شده است تبلیغ کن و اگر چنان نکنی پیام رسالت را انجام نداده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می فرماید.» ( سوره مائده، آیه 67 )
در پی ابلاغ این دستور پیامبر دستور توقف کاروان حجاج را در منطقه غدیر خم دادند و امر فرمودند کسانی که جلوتر هستند بازگردند و کسانی که عقب مانده اند به اجتماع حجاج در غدیر خم برسند. اجتماعی که تعداد آن را بین نود تا صد و بیست هزار نفر ذکر کردهاند. پیامبر اسلام (ص) در آن روز گرم سوزان بر بالای منبری از جهاز شتران در حالی که حضرت علی (ع) در کنار ایشان قرار داشت خطبه ای ایراد فرمودند. پیامبر(ص) در این خطبه با ستایش و حمد خدا شروع و حدیث ثقلین را بیان فرمودند سپس در حالی که دست حضرت علی (ع) را بلند نمودند تا همه مردم ایشان را درکنار رسول خدا مشاهده نمایند، از مردم پرسیدند: «ای مردم آیا من از خود شما بر شما اولی و مقدم نیستم؟» مردم پاسخ دادند: «بله ای رسول خدا.» حضرت در ادامه فرمودند: « خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین هستم و من نسبت به آنان از خودشان اولی و مقدم می باشم.» آنگاه فرمودند: «پس هر کس که من مولای او هستم علی مولای اوست.» سه بار این جمله را بیان کردند و فرمودند: « خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن دارد و یاری نما هر کسی که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا می گذارد.» پس خطاب به حجاج فرمودند: «ای مردم حاضرین به غایبین این پیام را برسانند.» هنوز اجتماع متفرق نشده بود که بار دیگر جبرئیل بر پیامبر وارد و این آیه را نازل کرد: «امروز دین شما را به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و دین اسلام را بر شما پسندیدم.» ( سوره مائده، آیه 3 )
سپس پیامبر دستور داد که مردم با حضرت علی (ع) بیعت کنند. مردم دسته دسته به خیمه پیامبر(ص) که حضرت علی (ع) در آن بود وارد و با حضرت علی(ع) بیعت کردند و به ایشان تبریک میگفتند. ابوبکر، عمر، طلحه و زبیر جزو اولین بیعت کنندگان بودند و عمر، خطاب به حضرت علی (ع) گفت: «بر تو گوارا باد ای پسر ابی طالب، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی.» مراسم بیعت با حضرت علی (ع) سه روز به طول انجامید. حسان بن ثابت انصاری در آن روز دربارة این انتخاب و امامت و جانشینی حضرت علی (ع) ابیاتی را سرود.
حدیث غدیر توسط 110 تن از صحابه مثل ابوبکر، عمر، عثمان، عمار یاسر، ام سلمه، ابوهریره، سلمان، زبیر، زیدبن ارقم، ابوذر، عباس بن عبدالمطلب، جابر عبدالله انصاری و 83 تن از تابعین مثل سعید بن جبیر و عمربن عبدالعزیز نقل شده است. پس از تابعین نیز 360 تن از محدثان، حدیث غدیررا در آثار خویش نقل نموده اند که سه تن از آنان صاحبان «صحاح سته» ( ششگانه ) هستند.
علمای شیعه همگی غدیر را حدیثی متواتر دانسته اند. مورخی مثل یعقوبی که اولین کتاب تاریخ عمومی را در جهان اسلام نوشته نیز واقعه غدیر را ذکر کرده است. همچنین مورخانی مثل محمد بن جریر طبری، ابن اثیر، سیوطی، شهرستانی، ابونعیم اصفهانی این واقعه را بیان کرده اند و حتی برخی از آنان کتاب های مستقل در باب غدیر تألیف کردهاند مثل «الولایه فی طرق حدیث الغدیر» اثر محمد بن جریر طبری.
عید غدیر خم بزرگترین عید در نزد ائمه (ع) و شیعیان آنان بوده است و در طول تاریخ همواره آن را گرامی داشتهاند.
«در کتاب ثوب الاعمال شیخ صدوق باسندش به حسن بن راشد آمده که گفته است: به امام صادق (ع) گفتم: آیا برای مؤمنان عید دیگری جز جمعه و فطر و قربان وجود دارد؟ فرمودند: آری. روزی و عیدی که از همه بزرگتر است و آن روزی است که امیر المؤمنین علی (ع) را بر پا داشتند و رسول خدا (ص) پیمان ولایت او را بر عهده زن و مرد مسلمان در محل غدیر خم نهاد، پرسیدم کدام روز هفته بوده است؟ فرمودند: روز در سال ها تغییر می کند، آن روز، روز هجدهم ذی الحجه است....»
کاروان بود و بیابان عطشناک غدیر
و نبى ملتهب از باده ادراک غدیرکاروان بود و بیابان که سراپا مىسوخت
و محمد، که افق را به نگاهش مىدوختآنچه ما نیز شنیدیم که شد، مىدانست
تشنه حادثهاى بود، و خود مىدانست!وحى آمیخته با جام افق خواهد شد
وحى روشنگر ابهام افق خواهد شدانتظارش به سر آمد کسى از راه رسید
آن که بود از دل توفانىاش آگاه رسیدگفت برخیز که از یار سفیر آمده است!
به چراغانى صحراى غدیر آمده استموج یک حادثه در جان غدیر است امروز
و على چهره تابان غدیر است امروزآن که سر مىدهد از دل همه شب ناله عشق
مژدهات باد! که شد بعد تو دنباله عشقآخرین جمله پیغام رسالت باقى است
گام نه، صعبترین گام رسالت باقى استدست در دست على از همگان بیعت گیر
خیز و از مردم هر سوى زمان بیعت گیر!و بگو هست على بعد تو مولاى همه
گر که تنهاش گذارند، بگو واى همه!همه بودند، و دیدند، و بیعت کردند
هر چه حق گفت شنیدند و بیعت کردندبیعت شیشهاى و آهن پیمان شکنى
داد از بیعت آبستن پیمان شکنىپس از آن بیعت پر شور، على تنها ماند
و وصایاى نبى، در دل صحرا جا مانداى برادر! تو که این سوى زمانى، هش دار!
تو بر این عهد، مبادا که نمانى! هش داردلت اى دوست اگر شیعه آیین علیست
یا که چشمان تو سجاده خونین علیست هم از آن روست که عهدیست تو را با مولا
پس به یادآر و به پا خیز و بگو یا مولا!ما هنوز از دل خود صوت نبى مىشنویم
خلوتى گر بنماییم شبى، مىشنویمبیعتى را که نمودیم به خاطر داریم
پیش از آن، آنچه که بودیم به خاطر داریمچهارده قرن پس از حادثه پیمان بستن
به که پیش از همگان بستن و هم بشکستنموج آن حادثه در جان غدیر است هنوز
و على چهره تابان غدیر است هنوزراه سخت است و بلاخیز، ولى کوتاه است
و هدف گام نخست است، که بسم الله استسفرى باید از آن بادیه تا منزل دوست
سفرى نیست که راه از خود او تا خود اوست
شکاربانان پارکی در فلوریدا یک پیتون 5 متری را شکار کردند که یک آهوی بزرگسال 35 کیلوگرمی را خورده بود.
به گزارش خبرگزاری مهر، عکسهایی در وب منتشر شده که نشان می دهد یک پیتون ببری 5 متری یک آهوی کوهی بزرگسال ماده را خورده است.
برپایه اطلاعات آژانس فدرال حیات وحش، این پیتون یکی از بزرگترین نمونه هایی است که تاکنون در جنوب فلوریدا پیدا شده است.
شکاربانان، این مار پیتون غول پیکر را در مردابهای پارک ملی "اورگلادز" کشتند و در معده آن این آهوی کوهی بزرگسال ماده را پیدا کردند.
به گفته کارشناسان، این مار بزرگ معمولاً از حیوانات و پرندگان کوچک تغذیه می کند و این آهو برای آن یک وعده غذایی بسیار غیرعادی بوده است.
براساس گزارش نیویورک دیلی، شکارچیکان با شکار پیتونها از رشد فزاینده این خزندگان جلوگیری می کنند. درحقیقت، نتایج یک بررسی نشان می دهد که تعداد پیتونها در بخش جنوبی آمریکا به سرعت رو به افزایش است.
پیتون ببری اصولاً در جنگلهای جنوب شرقی آسیا زندگی می کند اما سازگاری بالایی با مناطقی دیگری چون فضاهای کشاورزی دارد.
این مار پیتون 5 متری بزرگترین نمونه ای است که تاکنون در جنوب فلوریدا دیده است
شکاربانان پس از شکار این مار غول پیکر شکم آن را باز کردند
و یک آهوی کوهی ماده بزرگسال 35 کیلوگرمی را پیدا کردند
محدودیت استفاده از دوچرخه برای بانوان در سطح شهر، یکی از دغدغههای مسئولانی شده است که برای رفع آلودگی هوای پایتخت، بهترین وسیله را دوچرخه میدانند؛ بنابراین، در همین راستا، برخی به فکر افتادند تا این وسیله پاک را برای استفاده بانوان بهینهسازی کنند.
سیدمحمد حسینی، رئیس هیأت مدیره یکی از شرکتهای طراح دوچرخه برای بانوان، در گفتوگو با خبرنگار «تابناک» اظهار داشت: برای طراحی این دوچرخه، چهار ماه وقت صرف شده تا مشکلات شرعی که برای دوچرخه عنوان میشد، رفع شود و با توجه به نیازهای جسمی بانوان، یک تغییر عمده نیز در دوچرخهها صورت گرفت و کمی برقی شدهاند.
حسینی با اشاره به طرح دوچرخه سواری و سلامت گفت: این طرح به صورت پایلوت در پارک بانوان (بهشت مادران) در حال انجام است.
وی خاطرنشان کرد: طرح دوچرخه سواری سلامت با هدف کاهش بیماری بانوان مطرح شده و هماکنون نیز یکی از روشهای درمان برای کسانی است که عمل باز میکنند و توسط پزشکان توصیه میشود.
وی با تأکید بر اینکه نخستین شبکه دوچرخه سواری توسط این گروه راهاندازی شده، افزود: هماکنون تنها راه چاره برای از بین بردن ترافیک پایتخت، استفاده از دوچرخه است و تا محدودیت استفاده از دوچرخه برای بانوان در تهران رفع نشود، طرح دوچرخه با شکست روبهروست.
شبکههای دوچرخه سالانه هفتصد میلیون تومان هزینه دارند
حسینی در ادامه گفت: هرچند شبکه دوچرخه در حال حاضر سالانه برای شهرداری هفتصد میلیون تومان هزینه در بر دارد؛ اما به صورت عملی ما شبکهای را داریم که تنها با دریافت دویست تومان به افراد دوچرخه تحویل میدهد و همین مبلغ اندک، مخارج شبکه را تأمین میکند.
وی افزود: استقبال مردم از دوچرخه خوب است، ولی کافی نیست، باید زیرساختها، مسیر رفت و آمد دوچرخه را آماده و تلاش کنیم تا موانع استفاده دوچرخه برای بانوان را برطرف کنیم تا این قشر از جامعه نیز بتوانند از آن بهره گیرند.
وی خاطرنشان کرد: طراحی دوچرخه ویژه بانوان به پایان رسیده و در مرحله مدلسازی است، اگر برای تولید آن کمک شود تا دو ماه آینده، شاهد ورود دوچرخههای اسلامی در سطح شهر خواهیم بود.
حسینی گفت: هرچند در طرح دوچرخههای اسلامی، دیگر دوچرخهای در کار نیست، بلکه سه چرخ جایگزین میشود، ولی امیداریم روزی ببینیم که هر طرح و ایدهای را سیاسی نکنیم.
روزنامه ایران نوشت:
عقربهها ساعت 2 بامداد چهارشنبه 6 مهر ماه را نشان میداد که ناگهان فریاد مردی وحشتزده در برابر آپاراتی شبانهروزیای حوالی آریاشهر سکوت را شکست.
رهگذران اندک دیدند که مردی با دو دست محکم باربند یک تاکسی سمند را چسبیده و راننده بیرحمانه پا روی پدال گاز میفشارد و با حرکات زیگزاگ سعی دارد مرد آویزان را به گوشهای پرتاب کند.
چند خیابانی نگذشتهاند که ناگهان گروهی وانتسوار با دیدن این صحنه هولناک که هر لحظه و ثانیه امکان مرگ مرد آویزان وجود داشت نتوانستند بیتفاوت از کنارش بگذرند، نگران به تعقیب سمند گریزان پرداختند.
چهار جوان نمیدانستند با تعقیب و گریز شبانه و فداکاریای که نشان میدهند جان مردی را از یک جنایت نجات خواهند داد یا خود بخاطر رانندگیهای خطرناک دچار سانحه خواهند شد.
دو خودرو در خیابانهای اصلی و فرعی با فاصله زیادی در حرکت بودند، دزد تاکسی وقتی میدید وانت پیکان خیلی عقب افتاده است گاهی ترمزهای ناگهانی میکرد تا مرد آویزان باربند را رها کند اما مرد هر چه توان داشت به پنجههایش داده بود و فریاد زنان کمک میخواست.
دو خودرو به میدان آزادی رسیدند، 4 جوان با فریادهایشان راننده تاکسی را همراهی میکردند، دزد به سمت جنوب شهر میراند و بیرحمانه سعی داشت حتی (با سرعتبالا) از دست طعمهاش خلاص شود.
راننده پیکان وانت میدانست قدرت مانور و سرعت خودرویش فاصله زیادی با قابلیتهای تاکسی دارد اما 4 جوان هم قسم شده بودند تا راننده تاکسی را نجات دهند و با وجود اینکه فاصلهای با حادثههای در کمین نداشتند میخواستند این تراژدی، پایان خوشی داشته باشد.
تاکسی وارد کوچهپسکوچههای شهرک ولیعصر شد تا در پس دیوارها خود را از دید 4 جوان فداکار گم کند، دزد آنجا را مانند کف دست میشناخت اما نمیدانست سماجت تعقیبکنندگان حتی تا داخل مخفیگاهش تمامی ندارد.
وقتی دزد تاکسی در یکی از کوچهها پا روی ترمز گذاشت و صدای جیغ لاستیکها فضای سکوت را به هم ریخت، سریع از پشت فرمان پایین پرید و به سمت راننده تاکسی حمله کرد و وی را به باد کتک گرفت.
با پیچیدن وانت پیکان داخل کوچه تاریک همه جا روشن شد و دزد تاکسی ناباورانه با دیدن مردان خشمگین که هنوز فریاد میزدند به سمت تاکسی دوید اما ترمز قفل کرده بود.
دزد چارهای جز فرار نداشت و به داخل کوچهای خزید و هنوز وارد خانهای نشده بود که 4 جوان عصبانی او را دیدند و ...
استاد داریوش ارجمند بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر تاکنون در تمام کارهایشان حضوری ماندگار داشته و همین امر باعث شده که به عنوان هنرمندی برجسته در عرصه هنر شناخته شود. استاد ارجمند ایفاگر نقش بهیادماندنی مالک اشتر در سریال امام علی(ع) آن قدر در کارهایشان متفاوت حضور پیدا میکند که همین خود به تنهایی بیانگر توان خارقالعادهشان در آفرینش شخصیتهای گوناگون است.
هنرنمایی بینظیر استاد در سریال «ستایش» در نقش «حشمت فردوس» که در یک سال اخیر بسیار پرمخاطب بوده، سبب شد که طی تماسی با ایشان قرار مصاحبهای بگذاریم و در این گفتگو برای اولین بار پای صحبتهای همسر مهربانش هم بنشینیم و همچنین با فرزند هنرمندشان یعنی امیریل ارجمند هم گفتگویی داشته باشیم... استاد ارجمند زیاد اهل گفتگو نیستند ولی لطفشان شامل حالمان شد و با ما گفتگویی اختصاصی انجام دادند که این باعث مباهات تمام اهالی خانوادهسبز است.
خانواده سبز
ادامه مطلب
1- ازدواج با خواهر همسر در زمان حیات همسر ![]() ![]() 2- حرمت ازدواج خواهر مفعول بر شخص لواط کننده ![]() ![]() 3- حرمت ابدی مادر و مادربزرگ زن ![]() ![]() 4- ازدواج همزمان با دو خواهر ![]() ![]() 5- آگاهی از مسلمان نبودن همسر بعد از عقد ![]() ![]() 6- ازدواج غیر سید با زن سیده ![]() ![]() 7- شک در بلوغ لواط کننده ![]() ![]() 8- زنا با زن شوهردار ![]() ![]() 9- ازدواج با دختری که مقید به مسائل شرعی نیست ![]() ![]() 10- ازدواج با زنی که در عده است ![]() ![]() 11- ازدواج با خواهرزاده زن مطلقه ![]() ![]() 12- دختر زن مطلقه فرد از شوهر دیگر ![]() ![]() 13- دختران زنی که فرد با او نزدیکی کرده است ![]() ![]() 14- عروس و داماد ![]() ![]() 15- زنا در عده عقد موقت ![]() ![]() 16- ازدواج همزمان با دو خواهر ناتنی و رضاعی ![]() ![]() 17- ازدواج مرد با زنی که قبلا با او زنا محصنه کرده است ![]() 1ـ اگر کسى با زن شوهردار زنا کند، ازدواج با آن زن بعد از طلاق یا فوت شوهرش چه صورت دارد؟ 2ـ آیا فرقى بین دخول در قُبل و دُبر هست؟ 3ـ آیا صورت علم به مسأله و جهل به آن تفاوتى دارد؟ 4ـ اگر ازدواج صورت بگیرد و صاحب اولاد شوند، حکم چیست؟ ![]() 18- ازدواج با خواهر خنثی مشکله ای که با او نزدیکی کرده ![]() ![]() 19- شیر دادن کودک توسط مادر زن ![]() اوّلا: اگر مادر زن به کلّى نسبت به این حکم جاهل بوده، چه صورتى دارد؟ ثانیاً: در فرض ایجاد حرمت، اگر دختر با شوهرش همبستر شود و فرزندى منعقد گردد، چه حکمى دارد؟ ![]() 20- شک در صحت اعمال حج تمتع در کودکی ![]() ![]() |
عید قربان که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا مى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز حج گزار، اسماعیل وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده قربانى مى کند تا سبکبال شود.
صدای پای عید می آید. عید قربان عید پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند. عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است.
و اکنون در منایی، ابراهیمی، و اسماعیلت را به قربانگاه آورده ای اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ مقامت؟ آبرویت؟ موقعیتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاکت؟ ... ؟
این را تو خود می دانی، تو خود آن را، او را – هر چه هست و هر که هست – باید به منا آوری و برای قربانی، انتخاب کنی، من فقط می توانم " نشانیها " یش را به تو بدهم:
آنچه تو را، در راه ایمان ضعیف می کند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" می خواند، آنچه تو را، در راه "مسئولیت" به تردید می افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگی اش نمی گذارد تا " پیام" را بشنوی، تا حقیقت را اعتراف کنی، آنچه ترا به "فرار" می خواند آنچه ترا به توجیه و تاویل های مصلحت جویانه می کشاند، و عشق به او، کور و کرت می کند ابراهیمی و "ضعف اسماعیلی" ات، ترا بازیچه ابلیس می سازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی ات تنها یک چیز هست که برای بدست آوردنش، از بلندی فرود می آیی، برای از دست ندادنش، همه دستاوردهای ابراهیم وارت را از دست می دهی، او اسماعیل توست، اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شیء، یا یک حالت، یک وضع، و حتی، یک " نقطه ضعف"!
اما اسماعیل ابراهیم، پسرش بود!
سالخورده مردی در پایان عمر، پس از یک قرن زندگی پر کشاکش و پر از حرکت، همه آوارگی و جنگ و جهاد و تلاش و درگیری با جهل قوم و جور نمرود و تعصب متولیان بت پرستی و خرافه های ستاره پرستی و شکنجه زندگی. جوانی آزاده و روشن و عصیانی در خانه پدری متعصب و بت پرست و بت تراش! و در خانه اش زنی نازا، متعصب، اشرافی: سارا.
و اکنون، در زیر بار سنگین رسالت توحید، در نظام جور و جهل شرک، و تحمل یک قرن شکنجه "مسئولیت روشنگری و آزادی"، در "عصر ظلمت و با قوم خوکرده با ظلم"، پیر شده است و تنها، و در اوج قله بلند نبوت، باز یک " بشر" مانده است و در پایان رسالت عظیم خدایی اش، یک " بنده خدا" ، دوست دارد پسری داشته باشد، اما زنش نازا است و خودش، پیری از صد گذشته، آرزومندی که دیگر امیدوار نیست، حسرت و یأس جانش را می خورد، خدا، بر پیری و ناامیدی و تنهایی و رنج این رسول امین و بنده وفادارش – که عمر را همه در کار او به پایان آورده است، رحمت می آورد و از کنیز سارا – زنی سیاه پوست – به او یک فرزند می بخشد، آن هم یک پسر! اسماعیل، اسماعیل، برای ابراهیم، تنها یک پسر، برای پدر، نبود، پایان یک عمر انتظار بود، پاداش یک قرن رنج، ثمره یک زندگی پرماجرا، تنها پسر جوان یک پدر پیر، و نویدی عزیز، پس از نومیدی تلخ.
و اکنون، در برابر چشمان پدر – چشمانی که در زیر ابروان سپیدی که بر آن افتاده، از شادی، برق می زند – می رود و در زیر باران نوازش و آفتاب عشق پدری که جانش به تن او بسته است، می بالد و پدر، چون باغبانی که در کویر پهناور و سوخته ی حیاتش، چشم به تنها نو نهال خرّم و جوانش دوخته است، گویی روئیدن او را، می بیند و نوازش عشق را و گرمای امید را در عمق جانش حس می کند.
در عمر دراز ابراهیم، که همه در سختی و خطر گذشته، این روزها، روزهای پایان زندگی با لذت " داشتن اسماعیل" می گذرد، پسری که پدر، آمدنش را صد سال انتظار کشیده است، و هنگامی آمده است که پدر، انتظارش نداشته است!
اسماعیل، اکنون نهالی برومند شده است، جوانی جان ابراهیم، تنها ثمر زندگی ابراهیم، تمامی عشق و امید و لذت پیوند ابراهیم!
در این ایام ، ناگهان صدایی می شنود :
"ابراهیم! به دو دست خویش، کارد بر حلقوم اسماعیل بنه و بکُش"!
مگر می توان با کلمات، وحشت این پدر را در ضربه آن پیام وصف کرد؟
ابراهیم، بنده ی خاضع خدا، برای نخستین بار در عمر طولانی اش، از وحشت می لرزد، قهرمان پولادین رسالت ذوب می شود، و بت شکن عظیم تاریخ، درهم می شکند، از تصور پیام، وحشت می کند اما، فرمان فرمان خداوند است. جنگ! بزرگترین جنگ، جنگِ در خویش، جهاد اکبر! فاتح عظیم ترین نبرد تاریخ، اکنون آشفته و بیچاره! جنگ، جنگ میان خدا و اسماعیل، در ابراهیم.
دشواری "انتخاب"!
کدامین را انتخاب می کنی ابراهیم؟! خدا را یا خود را ؟ سود را یا ارزش را؟ پیوند را یا رهایی را؟ لذت را یا مسئولیت را؟ پدری را یا پیامبری را؟ بالاخره، "اسماعیلت" را یا " خدایت" را؟
انتخاب کن! ابراهیم.
در پایان یک قرن رسالت خدایی در میان خلق، یک عمر نبوتِ توحید و امامتِ مردم و جهاد علیه شرک و بنای توحید و شکستن بت و نابودی جهل و کوبیدن غرور و مرگِ جور، و از همه جبهه ها پیروز برآمدن و از همه مسئولیت ها موفق بیرون آمدن و هیچ جا، به خاطر خود درنگ نکردن و از راه، گامی، در پی خویش، کج نشدن و از هر انسانی، خدایی تر شدن و امت توحید را پی ریختن و امامتِ انسان را پیش بردن و همه جا و همیشه، خوب امتحان دادن ...
ای ابراهیم! قهرمان پیروز پرشکوه ترین نبرد تاریخ! ای روئین تن، پولادین روح، ای رسولِ اُلوالعَزْم، مپندار که در پایان یک قرن رسالت خدایی، به پایان رسیده ای! میان انسان و خدا فاصله ای نیست، "خدا به آدمی از شاهرگ گردنش نزدیک تر است"، اما، راه انسان تا خدا، به فاصله ابدیت است، لایتناهی است! چه پنداشته ای؟
اکنون ابراهیم است که در پایان راهِ دراز رسالت، بر سر یک "دو راهی" رسیده است: سراپای وجودش فریاد می کشد: اسماعیل! و حق فرمان می دهد: ذبح! باید انتخاب کند!
"این پیام را من در خواب شنیدم، از کجا معلوم که ..."! ابلیسی در دلش "مهر فرزند" را بر می افروزد و در عقلش، " دلیل منطقی" می دهد.
این بار اول، "جمره اولی"، رمی کن! از انجام فرمان خود داری می کند و اسماعیلش را نگاه می دارد،
"ابراهیم، اسماعیلت را ذبح کن"!
این بار، پیام صریح تر، قاطع تر! جنگ در درون ابراهیم غوغا می کند. قهرمان بزرگ تاریخ بیچاره ای است دستخوش پریشانی، تردید، ترس، ضعف،پرچمدار رسالت عظیم توحید، در کشاش میان خدا و ابلیس، خرد شده است و درد، آتش در استخوانش افکنده است.
روز دوم است، سنگینی "مسئولیت"، بر جاذبه ی "میل" ، بیشتر از روز پیش می چربد. اسماعیل در خطر افتاده است و نگهداریش دشوارتر.
ابلیس، هوشیاری و منطق و مهارت بیشتری در فریب ابراهیم باید بکار زند. از آن "میوه ی ممنوع" که به خورد "آدم" داد!
ابلیس در دلش "مهر فرزند" را بر می افروزد و در عقلش "دلیل منطقی" می دهد.
"اما ... من این پیام را در خواب شنیدم، از کجا معلوم که ..."؟
این بار دوم، "جمره وسطی"، رمی کن!
از انجام فرمان خودداری می کند و اسماعیل را نگه می دارد.
"ابراهیم! اسماعیلت را ذبح کن"! صریح تر و قاطع تر.
ابراهیم چنان در تنگنا افتاده است که احساس می کند تردید در پیام، دیگر توجیه نیست، خیانت است، مرز "رشد" و "غی" چنان قاطعانه و صریح، در برابرش نمایان شده است که از قدرت و نبوغ ابلیس نیز در مغلطه کاری، دیگر کاری ساخته نیست. ابراهیم مسئول است، آری، این را دیگر خوب می داند، اما این مسئولیت تلخ تر و دشوارتر از آنست که به تصور پدری آید. آن هم سالخورده پدری، تنها، چون ابراهیم!
و آن هم ذبح تنها پسری، چون اسماعیل!
کاشکی ذبح ابراهیم می بود، به دست اسماعیل، چه آسان! چه لذت بخش! اما نه، اسماعیلِ جوان باید بمیرد و ابراهیمِ پیر باید بماند.، تنها، غمگین و داغدار...
ابراهیم، هر گاه که به پیام می اندیشد، جز به تسلیم نمی اندیشد، و دیگر اندکی تردید ندارد، پیام پیام خداوند است و ابراهیم، در برابر او، تسلیمِ محض!
اکنون، ابراهیم دل از داشتن اسماعیل برکنده است، پیام پیام حق است. اما در دل او، جای لذت" داشتن اسماعیل" را، درد "از دست دادنش" پر کرده است. ابراهیم تصمیم گرفت، انتخاب کرد، پیداست که "انتخابِ" ابراهیم، کدام است؟ "آزادی مطلقِ بندگی خداوند"!
ذبح اسماعیل! آخرین بندی که او را به بندگی خود می خواند!
ابتدا تصمیم گرفت که داستانش را با پسر در میان گذارد، پسر را صدا زد، پسر پیش آمد، و پدر، در قامت والای این "قربانی خویش" می نگریست!
اسماعیل، این ذبیح عظیم! اکنون در منا، در خلوتگاهِ سنگی آن گوشه، گفتگوی پدری و پسری!
پدری برف پیری بر سر و رویش نشسته، سالیان دراز بیش از یک قرن، بر تن رنجورش گذشته، و پسری، نوشکفته و نازک!
آسمانِ شبه جزیره، چه می گویم؟ آسمانِ جهان ، تاب دیدن این منظره را ندارد. تاریخ، قادر نیست بشنود. هرگز، بر روی زمین چنین گفتگویی میان دو تن، پدری و پسری، در خیال نیز نگذشته است. گفتگویی این چنین صمیمانه و این چنین هولناک!
-"اسماعیل، من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم..."!
این کلمات را چنان شتابزده از دهان بیرون می افکند که خود نشنود، نفهمد. زود پایان گیرد. و پایان گرفت و خاموش ماند، با چهره ای هولناک و نگاههای هراسانی که از دیدار اسماعیل وحشت داشتند!
اسماعیل دریافت، بر چهره ی رقت بار پدر دلش بسوخت، تسلیتش داد:
-"پدر! در انجامِ فرمانِ حق تردید مکن، تسلیم باش، مرا نیز در این کار تسلیم خواهی یافت و خواهی دید که – اِنْ شاءَالله – از – صابران خواهم بود"!
ابراهیم اکنون، قدرتی شگفت انگیز یافته بود. با اراده ای که دیگر جز به نیروی حق پرستی نمی جنبید و جز آزادی مطلق نبود، با تصمیمی قاطع، به قامت برخاست، آنچنان تافته و چالاک که ابلیس را یکسره نومید کرد، و اسماعیل – جوانمردِ توحید – که جز آزادی مطلق نبود، و با اراده ای که دیگر جز به نیروی حق پرستی نمی جنبید، در تسلیم حق، چنان نرم و رام شده بود که گوی، یک " قربانی آرام و صبور" است!
پدر کارد را بر گرفت، به قدرت و خشمی وصف ناپذیر، بر سنگ می کشید تا تیزش کند!
مهر پدری را، درباره عزیزترین دلبندش در زندگی، این چنین نشان می داد، و این تنها محبتی بود که به فرزندش می توانست کرد. با قدرتی که عشق به روح می بخشد، ابتدا، خود را در درون کُشت، و رگ جانش را در خود گسست و خالی از خویش شد، و پر از عشقِ به خداوند.
زنده ای که تنها به خدا نفس می کشد!
آنگاه، به نیروی خدا برخاست، قربانی جوان خویش را – که آرام و خاموش، ایستاده بود، به قربانگاه برد، بر روی خاک خواباند، زیر دست و پای چالاکش را گرفت، گونه اش را بر سنگ نهاد، بر سرش چنگ زد، - دسته ای از مویش را به مشت گرفت، اندکی به قفا خم کرد، شاهرگش بیرون زد، خود را به خدا سپرد، کارد را بر حلقوم قربانیش نهاد، فشرد، با فشاری غیظ آمیز، شتابی هول آور، پیرمرد تمام تلاشش این است که هنوز بخود نیامده، چشم نگشوده، ندیده، در یک لحظه "همه او" تمام شود، رها شود، اما...
آخ! این کارد!
این کارد... نمی برد!
آزار می دهد،
این چه شکنجه ی بی رحمی است!
کارد را به خشم بر سنگ می کوبد!
همچون شیر مجروحی می غرد، به درد و خشم، برخود می پیچد، می ترسد، از پدر بودنِ خویش بیمناک می شود، برق آسا بر می جهد و کارد را چنگ می زند و بر سر قربانی اش، که همچنان رام و خاموش، نمی جنبد دوباره هجوم می آورد،
که ناگهان،
گوسفندی!
و پیامی که:
" ای ابراهیم! خداوند از ذبح اسماعیل درگذشته است، این گوسفند را فرستاده است تا بجای او ذبح کنی، تو فرمان را انجام دادی"!
الله اکبر!
یعنی که قربانی انسان برای خدا – که در گذشته، یک سنت رایج دینی بود و یک عبادت – ممنوع! در "ملت ابراهیم" ، قربانی گوسفند، بجای قربانی انسان! و از این معنی دارتر، یعنی که خدای ابراهیم، همچون خدایان دیگر، تشنه خون نیست. این بندگان خدای اند که گرسنه اند، گرسنه گوشت! و از این معنی دارتر، خدا، از آغاز، نمی خواست که اسماعیل ذبح شود، می خواست که ابراهیم ذبح کننده اسماعیل شود، و شد، چه دلیر! دیگر، قتل اسماعیل بیهوده است، و خدا، از آغاز می خواست که اسماعیل، ذبیح خدا شود، و شد، چه صبور! دیگر، قتل اسماعیل، بیهوده است! در اینجا، سخن از " نیازِ خدا" نیست، همه جا سخن از " نیازِ انسان" است، و این چنین است " حکمتِ" خداوند حکیم و مهربان، "دوستدارِ انسان"، که ابراهیم را، تا قله بلند "قربانی کردن اسماعلیش" بالا می برد، بی آنکه اسماعیل را قربانی کند! و اسماعیل را به مقام بلند "ذبیح عظیم خداوند" ارتقاء می دهد، بی آنکه بر وی گزندی رسد!
که داستان این دین، داستان شکنجه و خود آزاری انسان و خون و عطش خدایان نیست داستان "کمال انسان" است، آزادی از بند غریزه است، رهایی از حصار تنگ خودخواهی است، و صعود روح و معراج عشق و اقتدار معجزه آسای اراده بشریست و نجات از هر بندی و پیوندی که تو را بنام یک «انسان مسئول در برابر حقیقت"، اسیر می کند و عاجز، و بالأخره، نیل به قله رفیع "شهادت"، اسماعیل وار، و بالاتر از "شهادت" - آنچه در قاموس بشر، هنوز نامی ندارد – ابراهیم وار! و پایان این داستان؟ ذبح گوسفندی، و آنچه در این عظیم ترین تراژدی انسانی، خدا برای خود می طلبید؟ کشتن گوسفندی برای چند گرسنه ای!
موسم عید است. روز شادى مسلمانان. روز قبولى در جشن بندگى خداوند. اى مسلمان حج گزار و اى کسى که در شکوهمندترین آیین دینى از زخارف دنیا دور شدى و به او نزدیکتر. ایام حج را نشانه اى از پاکیزگى ، رهایى، آزادگى، آگاهى و معنویت بدان. بدان که زمین سراسر حجى است که تو در آنى و باید با سادگى، وقوف در جهان درون و بیرون و قربانى کردن همه آرزوهاى پوچ دنیوى، خود را براى سفر بزرگ آماده کنى. انسان مسافر چند روزه کاروان زندگى است. سلام بر ابراهیم، سلام بر محمد و سلام بر همه بندگان صالح خداوند.
ترب وتربچه
ترب گیاهی است یکساله که ارتفاع ساقه آن تا یک متر می رسد . برگهای آن پهن ، ناصاف ، کرک دردو با بریدگیهای نامنظم می باشد . گلهای آن برنگ سفید ، زرد روشن ، آبی روشن و بنفش است که درانتهای شاخه ظاهر می شود . بطور کلی دو نوع ترب وجود دارد : 1- ترب سیاه که معمولا در پائیز برداشت می شود . 2-تربچه که به رنگهای مختلف قرمز و وصورتی و بصورت های دراز و گرد وجود دارد . | |
ترکیبات شیمیایی: طعم تند ترب مربوط به ماده ای است بنام سنوول Senovol و رنگ قرمز بنفش آن در اثر وجود ماده ای بنام کلراید Malvin Chloride است . در صد گرم ترب خام مواد زیر موجود است : آب 90 گرم پروتئین 1 گرم چربی 0/1 گرم مواد نشاسته ای 3/5 گرم کلسیم 30 میلی گرم فسفر 30 میلی گرم پتاسیم 330 میلی گرم آهن 1 میلی گرم سدیم 18 میلی گرم ویتامین آ 10 واحد ویتامین ب 1 0/03 میلی گرم ویتامین ب 2 0/03 میلی گرم ویتامین ب 3 0/03 میلی گرم ویتامین ث 25 میلی گرم | |
خواص داروئی: ترب از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک است و از زمانهای بسیار قدیم برای درمان بسیاری از بیماریها بکار می رفته است . 1)ترب برای دفع سنگهای صفراوی مفید است . 2)ترب در بعضی از اشخاص تولید گاز و آروغ می کند و تخم آن گاز و نفخ را از بین می برد . 3)ترب برای درمان قنرس و رماتیسم مفید است . 4)برگ ترب اگر با غذا خورده شود به هضم غذا کمک می کند . 5)آب برگ ترب برای تقویت چشم مفید است . 6)ترب برای درمان یرقان مفید است . 7)تخم ترب درد را تسکین می دهد . 8)در صورت مسمومیت غذایی مقدری تخم ترب را همراه با سکنجبین به بیمار بدهید باعث استفراغ می شود و معده را پاک می کند . 9)برای مداوای زخم های بدن از ترب و عسل ضماد تهیه کرده و روی زخم بگذارید . 10) دم کرده ترب ادرار آور است و برای درمان حبس البول بکار می رود . 11)تخم ترب ادرار آور و قاعده آور است . 12)اگر دست یا پای شما سرما زده است ترب را در آّب بجوشانید و بگذارید تا کمی سرد شود بطئریکه دست را نسوزاند سپس عضو سرما زده را چند بار در روز در این جوشانده قرار دهید . 13)دم کرده ریشه ترب تقویت کننده بدن است . 14)برای دفع سنگ کیسه صفرا و سرفه های تشنج آور از ترب بصورت زیر استفاده کنید : در یک ترب بزرگ حفره ی ایجاد کرده و همچنین در ته آنهم سوراخ ریزی بوجود آورید بطوریکه آّب قطره قطره از آن خارج شود . سپس مقدایر شکر در حفره ریخته و آنرا با آب پر کنید و ترب را در دهانه شیشه یا استکانی قرار دهید که آب آن قطره قطره از سوراخ ریز ته ترب خارج شده و در داخل شیشه یا استکان پر شود . این آب را چند بار در روز بنوشید . 15)خوردن تخم ترب ترشح شیر را زیاد می کند . 16)ودرن ترب رنگ چهره را باز می کند. 17)جوشانده ترب برای درمان اسهال خونی مفید است . 18)تخم ترب اشتهاآور است. 19)برای از بین بردن تب تخم ترب را دم کرده و به بیمار بدهید . 20) تخم ترب بصورت ضماد برای ورم پستان در مادران شیدره استفاده می شود . | |
طرز استفاده: به مبحث نسخه پیچی گیاهان دارویی برای بیماری مورد نظر مراجعه نمایید | |
مضرات : اسراف در خوردن ترب موجب دل پیچه شده و برای دندان و گلو مضر است . |
شبدر قرمز گیاهی است علفی و چند ساله که در مناطق معتدله کره زمین می روید . در شرایط مساعد این گیاه هفت ساله است ولی در آب و هوای گرم فقط دو سال عمر می کند . ارتفاع شبدر قرمز بسیار کم است و بیشتر از 15 سانتیمتر نمی شود . برگهای آن بیضی شکل و دراز و دارای سه برگچه است و بهمین علت در قرون وسطی مورد احترام مسیحیان بوده زیرا آنرا سمبل خداوند ، مسیح و روح المقدس می دانستند . این گیاه از نظر داشتن مواد مغذی برای علوفه حیوانات بکار می رود . | |
ترکیبات شیمیایی: گل شبدر دارای مواد شیمیایی مانند تریفولین ،ایزوتریفولین و اسانس روغنی می باشد . این گیاه دریای املاح معدنی مانند سلیس ،آهن ، فسفر ،گوگرد ، پتاسیم ، منیزیوم ،منگنز ، روی ،مس ، سرب ، نیکل و کوبالت می باشد . | |
خواص داروئی: شبدر قرمز از نظر طب قدیم ایران سرد و تر است . 1)مهمترین خاصیت شبدر قرمز ضد سرطان بودن آن است . 2) تمیز کننده خون و بدن است 3)سرفه را برطرف می کند 4)دردهای عضلانی را برطرف می کند 5)تورم پوستی را از بین می برد 6)شبدر تازه بعنوان مسهل بکار می رود 7)درمان کننده آسم است 8)برای درمان آب آوردگی بدن مفید است 9)دل پیچه را برطرف می کند 10)برای درمان آرتروز ، رماتسیم و ورم بیضه باید برگ شبدر را در روغن زیتون جوشانیده و روی قسمت های دردناک بمالید . 11)برای طول عمر و جلوگیری از بیماریهای قلبی شبدر قرمز بخورید . 12)تشنج را علاج می کند 13)برای التیام زخم ها ، ضماد شبدر قرمز را روی زخم ها بگذارید 14)برای از بین بردن خارش شبدر را له کرده وروی پوست بمالید | |
طرز استفاده: دم کرده : مقدر 30 گرم گیاه خشک را در یک لیتر آبجوش ریخته و به مدت 5 دقیقه دم کنید . مقدر مصرف آن یک فنجان سه بار در روز است . جوشانده شبدر : مقدر 50 گرم سرشاخه های گلدار شبدر قرمز را در مقدری شیر یا آّ ب ریخته و بگذارید مدتی بجوشد و پس از سردشدن بصورت ضماد روی پوست و یا قسمتهای دردناک بدن بگذارید . | |
مضرات : مقدر مصرف زیاد شبدر خطرناک است زیرا دارای اسید سیانیدریک می باشد ولی استفاده متعادل از آن هیچگونه خطری نداشته و بسیار مفید است . |
گل قاصدک که بنام های هند بابری ، خبر آرو و کاسنی بری نیز معروف است گیاهی است علفی و دائمی که ساقه آن بارتفاع 40 سانتی متر می رسد . این گیاه دارای رشه ای است برنگ قهو ه ای مایل به زرد که پر از شیرابه سفید رنگی می باشد . در انتهای ساقه گل آن قرار درد . برگهای گل قاصدک سبز رنگ و بریدگیهای مثلث شکل و نوک تیزردد و بر روی سطح زمین می باشد . گل قاصدک در وسط چمن ، حاشیه شوره زار ، کنار جاده ها و اراضی بایر و بطور کلی در همه جا می روید و شاید دلیل آن این است که طبیعت می خواهد به انسان بگوید که درهر نقطه ای زندگی می کند احتیاح به این گیاه درید و هنگامیکه آنرا با وسائل مکانیکی و شیمیایی از بین می برید دوباره بعد از چندی سر از خاک بیرون می آورد . گل قاصدک در حدود 15 نوع مختلف درد زنبور عسل این گیاه را بسیار دوست درد و شهد زیادی از آن بدست می آرود . برگهای جوان گل قاصدک را معمولا به سالاد می خورند و چون خیلی تلخ است باید آنرا با ترشی یا آبلیمو مصرف کرد . از قسمت های مختلف گیاه مانند ریشه ، برگ وشیرابه آن در طب استفاده می شود . | |
ترکیبات شیمیایی: تلخی برگهیا این گیاه مربوط به یک ماده متبلور تلخ بنام تاراکسین است ضمنا این گیاه دارای ساپونین ، قندهای مختلف و اسید های چرب است . این گیاه بالاترین حد ویتامین آ را در بین گیاهان درا ست و همچنین دارای مقدر زیادی پتاسیم است در صد گرم برگ گیاه گل قاصدک مواد زیر موجود است آب 85 گرم پروتئین 2/7 گرم مواد چرب 0/7 گرم نشاسته 10 گرم کلسیم 185 میلی گرم فسفر 65 میلی گرم آهن 3 میلی گرم سدیم 75 میلی گرم پتاسیم 400میلی گرم ویتامین آ 14000 واحد ویتامین ب 1 0/2 میلی گرم ویتامین ب2 0/25 میلی گرم ویتامین ب 3 1/2 میلی گرم ویتامین ث 45 میلی گرم | |
خواص داروئی: این گیاه از نظرطب قدیم ایران سرد و خشک است و از قدیم الایام برای درمان بیماریهای کبدی بکار می رفته است . 1)قابض و مقوی معده است 2)خوردن آن خونریزی از سینه را متوقف می کند 3)قاعده آور است 4)برای ازدیاد شیر نافع است و خانم های شیر ده باید مقدری از آنرا با سالاد بخورند 5)خنک کننده و معرق است 6)ترشح صفرا را زیاد می کند 7)خون را تصفیه می کند 8)از عصاره آن شیاف درست می کنند که برای رفع ورم های داخل آلت تناسلی خانم ها و رحم مفید است 9)خوردن آب این گیاه مخلوط با روغن زیتون برای رفع مسمومیت مفید است 10)ضماد ریشه آن را در محل نیش عقرب یا زنبور و یا مار می گذارند که بسیار مفید است 11)اوره را رفع می کند 12)کلسترول خون را کاهش می دهد 13)درمان کننده اگزما و بیماریهای پوستی است 14)درمان کننده کم خونی است 15)رماتیسم و نقرس را درمان می کند 16)برای درمان نارسایی اعمال کبد و تمیز کردن کبد از مخلوط زیر استفاده کنید شیره ریشه گل قاصد 100 گرم الکل 90 درجه 18 گرم گلیسیرین 15 گرم آب 17 گرم مواد گفته شده را با یکدیگر مخلوط کنید و به مقدر یک قاشق سوپخوری سه بار در روز مصرف نمائید. 17)دم کرده این گیاه را نیز برای تمیز کردن کبد بکار می برند . مقدر مصرف آن یک فنجان سه یا چها بار در روز است | |
طرز استفاده: برای تهیه این دم کرده باید 50 گرم گیاه خشک شده را در یک لیتر آّبجوش ریخته و به مدت 5 دقیقه بگذارید بماند و سپس آنرا صاف کرده و استفاده کنید . | |
مضرات : مضرات خاصی برای آن بیان نشده است . |
درخت میخک بومی جزائر اندونزی و اقیانوسیه است و بعلت زیبایی خاصی که درد امروز در بیشتر نقاط دینا بعنوان درخت زینتی پرورش داده می شود . البته در مناطق سردسیر این گیاه در گلخانه و گرم خانه نگهدری می شود .در قدیم الایام میخک ادویه ای گران قیمت بوده که تنها پادشاهان و ثروتمندان مکی توانستند از آن استفاده کنند میخک درختی است کوچک و مخروطی شکل که برگهای آن هیچ وقت زرد نمی شود ودر تمام طول سال سبز است . ارتفاع این درخت تا 10 متر می رسد . برگهای آن نوک تیز و بیضوی و دم برگهای آن قرمز رنگ است و به درخت زیبایی مخصوصی می دهد گلهای میخک کوچک و مجتمع بصورت خوش هایی شامل 10 تا 25 گل می باشد . وجه تسمیه این درخت بدین دلیل است که غنچه های خشک شده آن که کوچک و بطول یک سانتی متر است بشکل میخ کوچک می باشد . | |
ترکیبات شیمیایی: غنچه های درخت میخک پس از باز شدن یعنی قبل از اینکه رنگ خاکستری و ارغوانی آن تبدیل به قرمز شود باید چیده و خشک نمود . میخک که بعنوان ادویه و دارو بکار می رود پودر این غنچه ها می باشد . میخک دارای 16 درصد و ساقه های درخت در حدود 5 درصد و برگهای آن دارای 2 درصد اسانس روغنی می باشد که از تقطیر این قسمت ها بدست می آید . اسانس میخک دارای بوئی قوی وطعمی سوزاننده می باشد .این اساسن سفید رنگ بوده که اگر در مجاورت هوا قرار گیرد رنگ آت تیره و غلیظ می شود . اسانس میخک دارای اوژنول ،کاربو فیلین ، الکل بنزیلیک ، بنزوات دو متیل ، فورفوول و اتیلن می باشد . اوژنول که ماده اصلی میخک می باشد آرام کننده و ضد عفونی کننده است و از آن در دندانپزشکی برای آرام کردن درد دندان استفاده می شود . | |
خواص داروئی: میخک یعنی خشک شده غنچه درخت میخک از دو هزار سال پیش بعوان ادویه بکار می رفته است . میخک از نظر طب قدیم ایران خیلی گرم و خشک است و دارای خواص بسیاری است . 1)برای رفع دندان درد و گوش درد یک قطرع از اسانس میخک و یا روغن آنرا روی دندان بمالید و یا در گوش بچکانید . 2)میخک تقویت کننده مغز می باشد و کسانیکه حافظه ضعیف دارند باید از دم کرده میخک استفاده کنند. 3)میخک از سرطان جلوگیری کرده و حتی درمان کننده سرطان می باشد . 4)برای رفع سردرد مفید است 5)در برطرف کردن فلج و لقوه موثر است 6)ضعف اعصاب را درمان می کند 7)برای رفع تنگی نفس مفید است 8)کسانیکه بمتلا به بیماری سوواس هستند برای درمان آن باید میخک بخورند 9)مقوی معده و جهاز هاضمه است 10)کبد و کلیه را تقویت می کند 11)سکسکه را برطرف می کند 12)برای تقویت نیروی جنسی سرد مزاجان مفید است بدین منظور باید 2 گرم از پودر میخک را با شیر مخلوط کرده و هر روز بمدت یک هفته از آن استفاده کرد 13)کسانیکه قطره قطره ادرار می کنند برای درمان آن باید چای میخک بنوشند 14)میخک اشتهاآرو است 15)بدن را تقویت می کند 16)برای ترمیم قرنیه چشم و برطرف کردن لکه در چشم ، می توان چند قطره از محلول آبی میخک در چشم بچکانید . 17)میخک تب بر است 18)میخک کرم کش است و داروهای کرم کش دارای میخک می باشند 19)برای گردش خون و قلب مفید است 20)اسهال و دل درد را تقویت می کند 21)برای درمان کمردرد ، چای میخک و یا دو قطره اسانس میخک را با آب گرم و یا چائی مخلوط کرده و بنوشید . 22)نوشیدن یک فنجان چای میخک بعد از غذا گاز و درد معده را از بین می برد 23)استفاده از میخک گرفتگی عضله را از بین می برد | |
طرز استفاده: برای تههی چایی یا دم کرده میخک مقدر 10 گرم میخک را با یک لیتر آب جوش مخلوط کرده و بمدت 5 دققیه دم کنید | |
مضرات : همانوطر که گفته شد میخک بسیار گرم است و بنبراین برای گرم مزاجان مناسب نیست و ممکن است باعث ناراحتی کلیه و روده ها شوداینگونه افردر باید میخک را با صمغ عربی مخلوط کرده و بخورند . |
فلوس درختی است به ارتفاع 10-15 متر که به حالت خودرو در بشتر نقاط گرمسیر دنیا مانند آفریقا ، هند و جنوب می روید . فلوس در بعضی از نواحی ایران به نام خرنوب هندی و خیار شنبر نیز معروف است . میوه فلوس یه طول 30 تا 50 سانتیمتر و به قطر 3-2 سانتیمتر است . اگر فلوس درقسمت طول آن شکافته شود تیغه های متعدد در آن دیده می شود که فلوس را به خانه های متعدد گاهی تا 100 خانه تقسیم می کند در داخل این خانه ها مایع چسبنده تیره رنگی وجود دارد که عسل خیار شنبر نامیده می شود . طعم این مایع کمی شیرین ولی نامطبوع است . برای استفاده از فلو غلاف آنرا کمی روی آتش گرم می کنند تا عسل خارج شود . معمولا این عسل با روغن بادام مخلوط شده و به عنوان مسهل استفاده می شود البته می توان مغز فلوس را با قند یا شکر مخلوط کرده و در درجه حرارت معتدلی پخت که به آن فلوس پخته می گویند . | |
ترکیبات شیمیایی: مغز فلوس دارای اکسی آنتراکینون ، مواد قندی ،صمغ ، اسانس و مواد روغنی است . خاصیت مسهلی فلوس مربوط به چند ماده شیمیایی است که از مشتقات آنتراکینون می باشد . صور دارویی فلوس جوشانده فلوس : 10 گرم عسل فلوس را با یک لیتر آب جوش مخلوط کرده و آنرا صاف می کنند و به مریض می دهند . این جوشانده مسهل خوبی است . مقدر عسل فلوس را می تواندر مورد یبوستهای سخت تا 60 گرم نی افزایش داد . البته برای بهتر کردن طعم آن می توان مقدری شربت گیلاس یا انجیر به آن اضافه کرد . مربای فلوس :5 گرم عسل فلوس را با همان مقدر آب مقطر مخلوط کرده و سپس مقدر 125 گرم قند کوبیده را به آن اضافه کنید بعد آنرا حرارت دهید تا به آرامی آب آن بخار شود و وزن آن به 100 گرم برسد و غلیظ شود . این مربا نیز مسهل بسیار خوبی است مقدر مصرف آن 50-100 گرم در روز است . | |
خواص داروئی: فلوس از نظر طب قدیم ایران کمی گرم و تر است 1)یکی از بهترین داروها برای رفع یبوست می باشد زیرا مصرف آن عوارضی ندارد بنبراین حتی برای زنان حامله و اطفال مناسب نیست 2)برای درد مفاصل و نقرس فلوس را به موضع دردبمالید 3)برای کلیه ها مفید است مخصوصا آنهایی که کلیه شان سنگ ساز است درصورت استفاده از آن مبتلا به سنگ کلیه نمی شوند 4)جوشانده پوست درخت فلوس اسهال خونی را رفع می کند 5)نرم کننده سینه است 6)برای باز کردن گرفتگی روده و دل پیچه ، فلوس را مخلو ط با ریشه ختمی بکار برید . 7)برای معالجه دیفتیر ، فلوس را با آبّ گشنیز مخلوط کرده و به بیمار بدهید تا غرغره کند . | |
طرز استفاده: به مبحث نسخه پیچی گیاهان دارویی برای بیماری مورد نظر مراجعه نمایید | |
مضرات : فلوس برای معده مضر است چون به روده ها می چسبد و ایجاد دل درد و ناراحتی های روده می کند بنابراین بهتر است با مصطکی و انیسون روغن بادام خورده شود . |
بابا آدم که فیل گوش و آراقیطون نیز نامیده می شود گیاهی است علفی و دوساله ذکه ارتفاع ساقه آن تا 1/5 متر می رسد . این گیاه بحالت وحشی در دشت ها و نواحی معتدل و مرطوب و سایه در اروپا و آسیا می روید . ساقه آن که شبیه پوست مار است پوشیده از کرکهای خشن و زبر می باشد . برگهای آن بسیار بزرگ و پهن بحالت افتاده بر روی ساقه قرار درد . رنگ برگها در قسمت چسبیده به ساقه سبز کم رنگ و هر چه بطرف انتهای برگ نزدیک تر می شویم تیره تر می شود . ریشه گیاه دراز ف دوکی شکل و مانند هویج بضخامت انگشت دست بوده ودارای مقدر زیادی کربنات پتاسیم و نیترات پتاسیم است . پوست ریشه بابا آدم قهوه لی ، مغز آن سفید و طعم آن کمی شیرین است ولی بوی تهوع آوری درد . میوه آن پس از رسیدن بصورت فندقه ای با 3 یا 4 سطح و برنگ زرد حنایی ظاهر می شود . در انتهای میوه تارهای زرد رنگی وجود دارد که در موقع عبور گوسفندان و جانوران به پشم های آنها می چسبد و موجب پخش تخم این گیاه به مناطق دیگر می شود . بابا آدم در بعضی از نقاط ایران بحالت وحشی می روید . از ریشه این گیاه استفاده طبی بعمل می آید پساز خارج کردن ریشه بابا آدم از خاک آنرا بخوبی شسته و به قطعات کوچک سه سانتیمتری تقسیم کرده و در اثر حرارت خورشید یا در کوره های مخصوصی خشک می کنند . | |
ترکیبات شیمیایی: ریشه بابا آدم دارای ماده ای بنام اینولین Inulin ، روغن فرار ، تانن ، رزین ، قند ، آهن ، کلسیم و ویتامین C می باشد . دانه بابا آدم دارای روغنی است برنگ زرد و طعم تلخ اسید لینولئیک و اسید اولئیک است . | |
خواص داروئی: از نظر طب قدیم ایران ریشه بابا آدم سرد و خشک است . 1) بهترین تصفیه کننده خون است و خون را تمیز کرده و سموم را از بدن خارج می کند . 2)جوشهای صورت و کورک را برطرف می کند . 3)ادرار آور و معرق است . 4)سیستم لنف بدن را تمیز می کند . 5)بیماریهای پوستی نظیر اگزما ، گل مژه و زخم ها را برطرف می کند . 6)تورم را از بین میبرد . 7) تقویت کننده بدن است . 8)جوشانده برگهای بابا آدم را در معالجه سرگیجه و رماتیسم بکار می برند . 9)برای تنظیم قند خون و معالجه بیماری قند از جوشانده برگهای بابا آدم بمقدر سه فنجان در روز استفاده کنید 10)برای معالجه سرخک ، برگهای بابا آدم را با کمی شکر بجوشانید و به مریض بدهید . 11)جوشانده تخم بابا آدم ضد عفونی کننده است . 12)تخم بابا آدم ضد کرم معده و روده است . 13)در ناراحتی های ریوی و گلو درد از جوشانده تخم بابا آدم استفاده کنید . 14)در معالجه ذات الریه بکار می رود . 15)ریشه بابا آدم در برطرف کردن سرمخوردگی موثر است . 16)تب حاصل از بیماری مخملک را برطرف می کند. 17)در معالجه یبوست موثر است . 18)بعنوان ضد سم در هنگام نیش زدن جانوران سمی استفاده می شود. 19) برای معالجه کچلی برگ بابا آدم را دم کرده و روی پوست سر بمالید . 20)برای معالجه زخم ها و التیام جراحات ، جوشانده برگ بابا آدم را با مقدر مساوی روغن زیتون مخلوط کرده و روی زخم ها و جراحات بمالید . 21) ریشه بابا آدم علاج کم خونی و رنگ پریدگی است زیرا دارای مقدر زیادی آهن است . 22)برای معالجه رماتیسم و آرتروز مفید است . 23) نقرس را برطرف می کند . 24)در معالجه بیماریهای عفونی موثر است . 25)درد سیاتیک را آرام می کند . 26)در برطرف کردن کمر درد موثر است . 27)آب آوردن بدن را درمان می کند . 28) هضم غذا را تسریع می کند . 29)ورم کلیه را دفع می کند . 30)آنهائیکه میل زیادی بخوردن شیرینی و شکر دارند اگر صبح ناشتا از دم کرده این گیاه بنوشید بزودی این عادت رفع خواهد شد . 31)کسانیکه میخواهند قهوه را ترک کنند می توانند ریشه بابا آدم را با مقدر این مخلوط را حتی می توان از فروشگاههای گیاهان دارویی و یا برخی از داروخانه ها ابتیاع کرد. 32)کهیر را برطرف می کند. 33)ریشه بابا آدم را له کرده و یا بجوشانید و آنرا روی کورک و یا اگزما بمالید تا آنرا برطرف کند . 34) برای جلوگیری از ریزش مو و تقویت آن جوشانده غلیظ ریشه بابا آدم را به سر مالید . 35)برای برطرف کردن سوزش و درد گزیدگی زنبور با حشرات برگ بابا آدم را له کرده و به محل گزیدگی بمالید . در صورت پیدا نکردن ، گیاه بابا آدم می توانید تنطور آنرا از فروشگاههای گیاهان دارویی و یا برخی از داروخانه ها خریدری کنید . مقدر مصرف تنطور آن 10-20 قطره و سه بار در روز است | |
طرز استفاده: دم کرده ریشه بابا آدم : مقدر 50 گرم ریشه بابا آدم را در یک لیتر آب جوش ریخته و بمدت 20 دقیقه دم کنید . جوشانده ریشه بابا آدم : مقدر 80 گرم ریشه بابا آدم را در یک لیتر آب جوش ریخته و بگذارید بمدت 10 دقیقه بآرامی بجوشد . تنطور بابا آدم : این تنطور را می توان از فروشگاههای گیاهان دارویی و یا برخی از داروخانه ها Store خریدری کنید . دم کرده ریشه بابا آدم و شیرین بیان : 30 گرم ریشه باباآدم را با مقدر مساوی آن شیرین بیان در یک لیتر آب جوش ریخته و بمدت نیم ساعت دم کنید . این دم کرده تصفیه کننده خون است . برای این منظور از این دم کرده بمقدر سه فنجان در روز بنوشید . | |
مضرات : مضرات خاصی گفته نشده است . |
صبر زرد یکی از گیاهانی است که قبل از میلاد مورد مصرف مردم بوده است . کلئوپاترا ملکه مصر پوست خود را هر روزه با آن ماساژ می داد که از شر آتاب مصر در امان باشد وحتی مصریان آنرا برای مومیائی مدرگان خود بکار می بردند . در کتاب مقدس ام این گیاه بکرات آمده است . صبر زرد فاقد ساقه بوده و لی برگهای آن دراز و تا ارتفاع 30 سانتیمتر می رسد . گلهای این گیاه برنگ زرد می باشد که در انتهای ساقه ای که از وسط برگها خارج می شود می روید . | |
ترکیبات شیمیایی: صبر زرد موادی نظیر آلوئین فامودین ، آنترا کیون ،ایزوباربالوئین و مقدری در حدود 12 درصد صمغ می باشد . | |
خواص داروئی: صبر زرد از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک است شیرابه آن به مصرف طبی می رسد . 1)تقویت کننده بدن است 2)یبوست را برطرف می کند و روده ها را تمیز می کند 3)برای معالجه آسم مفید است 4)سوء هاضمه را برطرف می کند 5)در معالجه صرع مفید است 6)اثر ضد کرم درد 7)خون را تصفیه می کند 8)برای برطرف کردن خارش ناشی از گزیدگی حشرات شیرابه آنرا روی پوست بمالید 9)اگزما را درمان می کند 10)برای معالجه اسهال خونی مفید است 11)برای رفع ریزش مو ، شیرابه آنرا به سر مالیده و موها را با آن ماساژ دهید 12)گرفتگی کبدی را برطرف می کند 13)برای التیام زخم ها شیرابه آنرا روی زخم بمالید 14)صبر زرد بهترین کرم مرطوب کننده است برگها را بشکنید و ژله آنرا به پوست بمالید 15)مبتلایان به بیماری قند می توانند با مصرف این گیاه قند خون خود را کنترل کنند 16)برای شستن چشم و زخم ها شیرابه صبر زرد را با آب مخلوط کرده و استفاده کنید | |
طرز استفاده: به مبحث نسخه پیچی گیاهان دارویی برای بیماری مورد نظر مراجعه نمایید | |
مضرات : صبر زرد اگر باندازه مصرف شود خطری ندارد ولی مقدر زیاد آن باعث اسهال خونی می شود ضمنا زنان شیدره نباید از آن استفاده کنند زیرا صبر زرد از طریق شیر ودر بدن طفل می شود و ایجاد اسهال می کند . این گیاه نیز برای زنان حامله خوب نیست زیرا ممکن است باعث سقط جنین شود. |
سنبل الطیب گیاهی است علفی و چن ساله که ساقه آن بطور عمودی تا ارتفاع دو متر بالا می رود . این گیاه بصورت وحشی در جنگل های کم درخت ، در حاشیه جویبارها و گودال ها در بیشتر مناطق آسیا و ایران می روید . سنبل اطیب دارای بویی مطبوع است و گربه بوی این گیاه را از فاصل دور تشخیص داده بطرف آن یم رود و در اطراف آن به جست و خیز می پدرازد و از بوی آن مست می شود. گلهای سنبل الطیب برنگ سفید یا صورتی و بصورت خوشه ای می باشد . قسمت مورد استفاده این گیاه ریشه آن است و معمولا از ریشه گیاهی که بیش از سه سال عمر ددر استفاده می شود . سنبل الطیب پس از خشک شدن برنگ قهوه ای در می آید . طعم آن تلخ ولی خوشبو و معطر است . عطر آن پس از خشک شدن بیشتر می شود . | |
ترکیبات شیمیایی: ریشه سنبل الطیب حاوی 1% اسانس است . این اسانس درریشه تازه بیشتر است و بتدریج که ریشه خشک می شود مقدار اسانس آن کاهش یافته ولی بوی آن قوی تر می شود . اسانس تازه برنگ سبز مایل به زرد است ولی در اثر ماندن غلیظ میشود . آثار دارویی ریشه تازه آن سه برابر خشک شده آن است . سنبل الطیب باید در حرارت کم خشک شود و در حرارت بالا تمام اثر دارویی آن از بین می رود . | |
خواص داروئی: ریشه سنبل الطیب از نظرطب قدیم ایران گرم و خشک است خواص مهم آن به شرح زیر می باشد 1)اثر ضد تشنج ددر 2)در رفع ناراحتی های عصبی و هیستری مفید است 3)ضد اسپاسم و آرام بخش است 4)تب بر است 5)در معالجه صرع اثر مفید ددر 6)بیخوابی را درمان می کند 7)ضد کرم معده و روده است 8)گاز معده را از بین می برد 9)ضد هیجان است 10)میگرن را برطرف می کند 11)سرددرهای ناشی از سیگار کشیدن و مصرف الکل را رفع می کند 12)برای برطرف کردن دلهره ف تشویش و نگرانی مفید است 13)در درمان بیماری مالیخولیا اثر مفید ددر 14)در برطرف کردن ددر سیاتیک موثر است 15)ددر معده را برطرف می کند 16) سکسکه مداوم را از بین می برد 17)تقویت کننده ینروی جنسی است 18)ترشح ادرار را زیاد می کند 19)ددر سینه را برطرف می کند 20)استفراغ را برطرف می کند 21)دهان را خوشبو می کند 22)در معالجه مرض قند موثر است 23)گرد سنبل الطیب را روی زخم ها بپاشید ا التیام یابند . | |
طرز استفاده: 1)گرد سنبل الطیب : ریشه سنبل الطیب را خرد کرده و در حرارت 40 درجه خشک کنید . سپس آنرا آسیاب کنید و از الک ریز در کنید . یان گرد بعنوان ضد تشنج بکار می رود . مقدار مصرف آن 5-10 گرم در ورز است . 2) مخلوط سنبل الطیب : 4 گرم گرد ریشه سنبل الطیب را با 4 گرم رازیانه و 4 گرم قند سائیده و مخلوط کنید این مخلوط را چهار قسمت کرده و در طول روز بفواصل مساوی بخورید . 3)تنطور والریان : 100 گرم ریشه سنبل الطیب را خرد کرده و در نیم لیتر الکل طبی 60 درجه بریزید و بگذارید بماند . هر ورز چند بار انرا بهم بزنید و پس زا 15 روز آنرا صاف کرده و در شیشه دربست نگهداری کنید .مقدار مصرف آن 10-30 قطره می باشد. | |
مضرات : چون سنبل الطیب برای کلیه مضر است باید آنرا با کتیرا خورد . |
پنج شنبه گذشته تعدادی از زنان تهرانی با پوشیدن لباس های یکدست سرخ، برای یادآوری زنی به اسم یاقوت که سالها پیش به امید دیدار با معشوق خود لباسی سرخ رنگ به تن میکرد و در میدان فردوسی منتظر می ماند دور یکدیگر جمع شده بودند…
آیا تا به حال به این فکر افتادهاید که از همین لحظه فقط از روغنهای سالم و مرغوب برای مصارف آشپزی استفاده کنید که نه تنها مملو از چربی نباشند بلکه بتواند مواد مغذی همانند آنتی اکسیدانها، املاح معدنی و ویتامینها را نیز به بدن شما برسانند.
به گزارش ایسنا متخصصان تغذیه در مقالهای فهرست هشت مورد از سالمترین روغنهای خوراکی جهان را منتشر کردند که علاوه بر مزایای فوق کمک میکند قلب شما سالهای طولانی سالم و قوی بتپد.
بنابر گزارش سایت اینترنتی ارگانیک، این گزینههای سالم عبارتند از:
۱) روغن زیتون
مزایای این روغن برای سلامتی انسان از سالها پیش شناسایی شده و بیشتر در رژیم غذایی مدیترانهای موجود است. به طور مختصر، این چربی اشباع نشده تک زنجیرهای میتواند خطر ابتلا به بیماریهای مزمن مثل امراض قلبی و سرطان را کاهش داده و به افزایش طول عمر و بهبود کیفیت زندگی افراد کمک کند.
۲) روغن دانه انگور
این روغن هر چند کمتر مورد استفاده قرار میگیرد اما خواص فوقالعادهای برای مقابله با بیماریها دارد. روغن دانه انگور کلسترول بد (LDL) و فشارخون را پایین آورده و خطر ابتلا به سرطان را کاهش میدهد. این روغن همچنین در بهبود دیابت و مشکلات بینایی تاثیر مفید دارد و با مقابله با مولکولهای رادیکال آزاد پیری را به تعویق میاندازد.
۳) روغن آووکادو
این میوه که احتمالا چربترین میوه جهان است در عین حال به عنوان یکی از سالمترین میوههای جهان شناخته شده است. روغن آووکادو سبز و خوشمزه و سرشار از ویتامین E و کلروفیل است. همچنین از آنجا که این روغن نقطه تبخیر بالاتری نسبت به سایر روغنهای گیاهی دارد گزینه مناسبی برای طبخ غذا است.
۴) روغن گردو
گردو همراه با بسیاری دیگر از مغز خشکبار سلاحی قدرتمند برای مقابله با بیماریهای قلبی و عروقی است به این دلیل که منبع غنی از اسیدهای چرب امگا – ۳ و اسید آلفا- لینولئیک است. اما روغن گردو به خصوص غنی از آنتی اکسیدانها بوده و حاوی مقادیر زیادی از اسیدهای چرب مفید برای قلب است.
۵) روغن کنجد
روغن کنجد نیز سرشار از آنتی اکسیدانها و املاح معدنی مثل منیزیم، مس، آهن و کلسیم است. از آنجا که رنگ این روغن تیرهتر است خاصیت آنتی اکسیدانی بیشتری دارد.
۶) روغن دانه کتان
این روغن که معمولا توسط اشخاص گیاهخوار استفاده میشود یک گزینه گیاهی برای جذب اسیدهای چرب امگا -۳ است. این روغن برای درمان بیماری قلبی، کاهش کلسترول و کمک به بهبود اختلالات خاص دستگاه ایمنی خودکار بدن مفید است.
۷) روغن ماهی
روغن ماهی غنی از DHA، EPA و دو نوع اسید چرب امگا – ۳ است که برای مقابله با بیماریهای قلبی، سکته مغزی، مشکلات روانی و اختلالات ناشی از افزایش سن مفید است.
روغن بادام زمینی
این روغن هر چند کمتر در آشپزخانهها مصرف میشود اما یکی دیگر از روغنهای سالم است که برای کاهش کلسترول، پیشگیری از بیماری قلبی و حتی درمان سرطان مورد استفاده قرار میگیرد.
خطر مرگ در کمین استفاده کننده این قرصها
محققان دریافتند که میزان مرگ و میر در دوران انجام این مطالعات در کسانی که قدرت فشار دست پایینتری داشتهاند ۶۷ درصد بیشتر از کسانی بوده که فشار دستشان قویتر بوده است. روند مشابهی هم در دیگر اندازهگیریها دیده شده است از جمله کسانی که آرام راه میروند احتمال مرگشان تقریبا سه برابر کسانی است که تند راه میروند.
کسانی که آرامتر از صندلی بلند میشوند میزان مرگ و میرشان دو برابر کسانی بوده که سریعتر از صندلی بلند میشدند. حتی به نظر میرسد که توانایی حفظ تعادل بر روی یک پا با کاهش احتمال مرگ ارتباط دارد. بیشتر این تفاوتها را نحیف شدن بعد از بیماری و به طور کلی کاهش میزان سلامتی میتوان توضیح داد اما در مورد شدت فشار دست موضوع متفاوت است.
تفاوت میزان مرگ و میر در افراد با شدت فشار دست متفاوت حتی در کسانی که زیر ۶۰ سال سن داشتند و هیچ گونه عوارض بیماری هم در آنها مشاهده نمیشد قابل توجه بوده است. دکتر ریچل کوپر، مسؤول این تحقیقات میگوید که پزشکان میتوانند برای پیش بینی این که کدام یک از بیماران ممکن است کمک یا نظارت بیشتری نیاز داشته باشند از این سنجشهای آسان استفاده کنند. با این حال او گفت برای اثبات سودمند بودن این سنجشها تحقیقات بیشتری نیاز است.
وی گفت: آن چه که ما به آن دست یافتهایم شاید راهی برای تشخیص افرادی باشد که احتمال بروز مرگ زودهنگام در آنها بیشتر است. کوپر افزود: با این حال تحقیقات بیشتری به ویژه در جوانان، نیاز است تا از وجود این ارتباطات جالب مطمئن شویم.
امروزه مردم بسیاری از کشورهای جهان بهویژه کشورهای آسیایی و اروپایی از اسفناج نه تنها برای عطر و طعم دلنشیناش بلکه به خاطر خواص غذایی و درمانی که دارد در وعدههای غذایی خود بهویژه غذای کودکان و نوجوانانشان استفاده میکنند.
امروزه مردم بسیاری از کشورهای جهان بهویژه کشورهای آسیایی و اروپایی از اسفناج نه تنها برای عطر و طعم دلنشیناش بلکه به خاطر خواص غذایی و درمانی که دارد در وعدههای غذایی خود بهویژه غذای کودکان و نوجوانانشان استفاده میکنند. دکتر رضا حشمت، درمانگر طب سنتی چین برخی از خواص درمانی اسفناج را از دیدگاه طب سنتی چین با ما درمیان میگذارد.
چرا باید ۳ بار در هفته اسفناج بخورید
از دیدگاه طب سنتی چین، اسفناج گیاهی است که طبیعتی خنک و ملین دارد بنابراین مصرف آن در افرادی که دچار اختلال در عملکرد دستگاه گوارش هستند یا با کندی حرکت رودهها مواجهند بسیار ضروری است، زیرا این سبزی مغذی میتواند بهترین دارو برای درمان یبوست بهویژه در افراد میانسال و کهنسال باشد. علاوهبر این اسفناج توسط درمانگران طب سنتی چین بهعنوان یک غذای دارویی در درمان بیماران مبتلا به دیابت و افرادی که دچار خستگی، ضعف و سرگیجه هستند، تجویز میشود.
اسفناج مرهم بیماریهای گوارشی
اسفناج یکی از بهترین غذاهای دارویی برای افرادی است که دچار کمخونی هستند.
درمانگران چینی اسفناج را بهترین مرهم برای بیمارانی میدانند که کمخونی آنها ناشی از خونریزیهای گوارشی است. بهعنوان مثال افراد مبتلا به هموروئید یا بواسیر یا افرادی که مبتلا به خونریزی معده یا زخمهای معده هستند میتوانند اسفناج در سبدغذایی خود قرار دهند. مصرف این سبزی به تنهایی یا در کنار موادغذایی دیگر میتواند تاثیر زیادی در خونسازی و جبران کمخونی ناشی از خونریزیهای گوارشی داشته باشد.
چگونه خواص اسفناج را حفظ کنیم
برای حفظ خواص و مواد مفیدی که در اسفناج وجود دارد هرگز آن را آبپز نکنید. قرار دادن این سبزی هنگام شستوشو درون آب یا پختن آن به وسیله آب، موجب از بین رفتن خواص مفید و ویتامینهای آن میشود. بهترین راهحل آن است که اسفناج را تفت دهید. میتوانید برای این کار از مقدار بسیار اندکی روغن استفاده کنید. ترکیب اسفناج با انواع گوشتهای قرمز در وعده غذایی بهترین و مفیدترین ترکیبهاست زیرا خواص مفید اسفناج در کنار گوشت قرمز بهتر جذب بدن میشود.
در چه شرایطی اسفناج نخوریم
گاهی پیش میآید، بدنمان در شرایطی قرار دارد که مصرف برخی از میوهها و سبزیهای تازه نیز ممکن است برای آن مضر باشد. اسفناج نیز از این امر مستثنا نیست. زمانهایی پیش میآید که باید از مصرف این گیاه مفید و شفابخش پرهیز کرد.
افراد مبتلا به اسهال نباید اسفناج مصرف کنند زیرا اسفناج بهدلیل خاصیت ملین بودنش موجب تشدید اسهال میشود.
زیادهروی در مصرف اسفناج موجب بروز آکنه در برخی از افراد میشود. بنابراین همواره باید نه تنها در مصرف اسفناج بلکه در مصرف هر ماده غذایی تعادل را درنظر داشت.
نکات طلایی درباره اسفناج
با دانستن این نکات بهتر میتوانید از ارزشهای غذایی اسفناج و تاثیر آن در پیشگیری از ابتلا به بیماریهای مختلف بهرهمند شوید.
درمانگران طب سنتی اسفناج را مفیدترین سبزی برای درمان بیماریهای کبد و معده میشناسند و آن را به بیمارانشان تجویز میکنند.
خوردن اسفناج به تنهایی یا تهیه سالاد با کمک برگهای سبز آن در درمان یبوست و کندی عملکرد رودهها موثر است.
اسفناج موجب تقویت چشم و افزایش قوه بینایی در افراد میشود، بنابراین مصرف آن در دوران نوجوانی و میانسالی بسیار توصیه میشود.
نصف قاشق غذاخوری پودر دارچین به قوری چای اضافه کنید. مصرف روزی نصف قاشق غذاخوری دارچین، کلسترول مضر را در مبتلایان به دیابت نوع ۲ ، ۳۰ درصد کاهش می دهد.
کلسترول به ۲ دسته تقسیم می شود ، کلسترول مفید و کلسترول مضر. به گزارش«Readers Digest»،کلسترول از ۲ منبع به دست می آید، یکی بدن و دیگری مواد غذایی.
به نوشته خراسان، کبد و سلول های بدن ۷۵ درصد کلسترول خون را ایجاد می کند و ۲۵ درصد دیگری از غذا به وجود می آید.
کلسترول تنها در فرآورده های حیوانی یافت می شود.
میزان کلسترول را می توان با اتخاذ شیوه زندگی سالم و رعایت چند نکته کنترل کرد.
به چند روش در این خصوص توجه کنید.
*سعی کنید بیشتر راه بروید،فعالیت های جسمی برای قلب مفید است.
*روزی ۶ بار یا بیشتر وعده های کوچک غذا بخورید تا میزان کلسترول کاهش یابد.
*با مصرف نان، برنج و پاستای سبوس دار، می توان میزان چربی مفید را کمی افزایش و چربی مضر را کاهش داد.
*پنیر بخورید. زنانی که روزی یک وعده پنیر می خورند نسبت به افراد دیگر کلسترول مفید بالاتر و کلسترول مضر پایین تری دارند.
*فیلم های کمدی تماشا کنید. در بیماران دیابتی تحت درمان که روزی نیم ساعت می خندند، خطر حمله قلبی به طور چشمگیری کاهش می یابد.
*سعی کنید شیر کم چرب مصرف کنید.
*غذا را با سوپ آغاز کنید تا در طول روز بدون احساس گرسنگی کالری کمتری مصرف کنید. *جو که نوعی فیبر قابل حل است، هضم غذا و افزایش قند خون را کند می کند. جو نسبت به برنج برای قند خون مفیدتر است. علاوه بر آن کاهش دهنده کلسترول نیز می باشد.
*هر ۴ ساعت یک فنجان چای سیاه بخورید. محققان دریافته اند مصرف روزی ۵ فنجان به مدت ۳ هفته، میزان کلسترول را در افرادی که کلسترول آن ها کمی بالا بود، کاهش داد. *مصرف روزانه یک فنجان میوه توتی، در کاهش فشار خون و افزایش کلسترول مفید است.
*مصرف روزی ۱۰ تا ۳۰ گرم فیبر قابل حل، کلسترول مضر را ۱۰ درصد کاهش می دهد. توجه داشته باشید مصرف بیش از حد فیبر نفخ ایجاد می کند.
*با اتخاذ رژیم غذایی مناسب و افزایش میزان فعالیت می توان میزان کلسترول خون را به حدی کاهش داد که به دارو نیازی پیدا نکنید.
*نصف قاشق غذاخوری پودر دارچین به قوری چای اضافه کنید. مصرف روزی نصف قاشق غذاخوری دارچین، کلسترول مضر را در مبتلایان به دیابت نوع ۲ ، ۳۰ درصد کاهش می دهد.
*نتایج بررسی ها نشان می دهد، کورکومین موجود در زردچوبه کلسترول خون را کاهش می دهد. کافی است کمی روغن را داغ کنید، به آن یک قاشق غذاخوری زردچوبه ، کمی نمک و مقدار ی فلفل سیاه که میزان جذب کورکومین را افزایش می دهد، اضافه کنید.
پس از یک دقیقه تفت دادن، ادویه ها را به غذای سبزیجات خود اضافه کنید.
*مصرف روزی ۲ قاشق غذاخوری روغن زیتون به مدت یک هفته، میزان کلسترول مضر را کاهش و میزان آنتی اکسیدان خون را افزایش می دهد.
*پیتزای سبزیجات سفارش دهید. اگر پیتزای گوشتی مصرف می کنید، به جای گوشت قرمز، مرغ، گوشت کم چرب یا میگو یا ماهی سفارش دهید.
*هفته ای چهار بار به مدت ۲ تا ۴ دقیقه از ورزش های هوازی استفاده کنید. این روش به خصوص در مواردی که فرد دچار استرس شدید شده است، می تواند مفید باشد.
*در صورت نیاز به داروهای کلسترول طبق دستور پزشک عمل کنید.
*روغن زیتون یا کانولا را جایگزین کره کنید.
*روزهایی که سالاد روی میز ندارید، تکه ای میوه را به وعده غذایی خود اضافه کنید.
سعی کنید در تهیه سوپ از سبزیجات مختلفی استفاده کنید.
*ازطریق فعالیت های روزانه مانند باغبانی، جاروکشی و… روزانه ۲ هزار گام بردارید.
*اگر از پیاده روی خسته شده اید، سعی کنید یک همراه پیدا کنید یا این که مسیر جدیدی را انتخاب کنید.
*میزان استرس خود را با انجام سرگرمی هایی مانند نقاشی و نوشتن پایین بیاورید.
خدا را شکر که تمام شب صدای خرخر همسرم را می شنوم . این یعنی او زنده و سالم کنار من خوابیده است
________________________________
خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است.
این یعنی او در خانه است و در خیابانها پرسه نمی زند
ادامه مطلب ...
آوردهاند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او....
شیخ احوال بهلول را پرسید.
گفتند او مردی دیوانه است.
گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.
شیخ پیش او رفت و سلام کرد.
بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی.
فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد میکنی؟ عرض کرد آری..
بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟
عرض کرد اول «بسمالله» میگویم و از پیش خود میخورم و لقمه کوچک برمیدارم، به طرف راست دهان میگذارم و آهسته میجوم و به دیگران نظر نمیکنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمیشوم و هر لقمه که میخورم «بسمالله» میگویم و در اول و آخر دست میشویم..
بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو میخواهی که مرشد خلق باشی در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمیدانی و به راه خود رفت.
مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید.
بهلول پرسید چه کسی هستی؟
جواب داد شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمیداند.
بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را میدانی؟
عرض کرد آری...
سخن به قدر میگویم و بیحساب نمیگویم و به قدر فهم مستمعان میگویم و خلق را به خدا و رسول دعوت میکنم و چندان سخن نمیگویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت میکنم. پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.
بهلول گفت گذشته از طعام خوردن سخن گفتن را هم نمیدانی..
پس برخاست و برفت. مریدان گفتند یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟ تو از دیوانه چه توقع داری؟ جنید گفت مرا با او کار است، شما نمیدانید.
باز به دنبال او رفت تا به او رسید.
بهلول گفت از من چه میخواهی؟ تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمیدانی، آیا آداب خوابیدن خود را میدانی؟
عرض کرد آری... چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه خواب میشوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (علیهالسلام) رسیده بود بیان کرد.
بهلول گفت فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمیدانی.
خواست برخیزد جنید دامنش را بگرفت و گفت ای بهلول من هیچ نمیدانم، تو قربهالیالله مرا بیاموز.
بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.
بدانکه اینها که تو گفتی همه فرع است و
اصل در خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.
جنید گفت: جزاک الله خیراً! و
ادامه داد:
در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد و آن گفتن برای رضای خدای باشد و اگر برای غرضی یا مطلب دنیا باشد یا بیهوده و هرزه بود.. هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد. پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.
و در خواب کردن اینها که گفتی همه فرع است؛ اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد بشری نباشد.