دانلود دانلود دانلود برای شما

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای محسن چاوشی به نام دلتنگ با 3 کیفیت...( ترانه سرا : حسین صفا / آهنگ و تنظیم : محسن چاوشی / میکس و مستر : Amirox )
http://www.dl.irhits56.com/Single/1390/Azar/30/deltang.jpg

 

 

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای رضا صادقی به نام شب یلدا با 2 کیفیت ...
( آهنگ و تنظیم : محمدرضا چراغعلی ، ترانه : مریم اسدی )
http://www.dl.irhits56.com/Single/1390/Azar/30/Reza%20Sadeghi%20-%20Shabe%20Yalda.jpg 

 

 

 

 

 

 

آهنگ جدید و فوق العاده زیبای علی لهراسبی به نام شیدایی ...
( آهنگ و تنظیم : مرتضی پاشایی - ترانه سرا : عبدالجبار کاکایی )

 

دانلود های شاد شاد برای همه >>>>>>

 

انیمیشن خنده دار فردوسی و زبان فارسی

http://dl.bia2mobile.com/clip/901003/ferdosi-o-zaban-farsi-B2m.I.jpg 

 

 

 

کلیپ تماشایی ماشین ظرفشویی جدید

http://dl.bia2mobile.com/clip/901003/mashin-zarf-shooee-B2m.IR.jpg

صرفه جویی در انرژی و نیروی انسانی

<<دانلــــــود >>

 

 

 

 

هنرنمایی یک فتوشاپ کار حرفه ای و نقاشی آنجلینا جولی

http://dl.bia2mobile.com/clip/901005/anjelina-B2M.IR.jpg

فتوشاپ کار حرفه ای که خیلی سریع نقاشی آنجلینا رو در فتوشاپ طراحی میکنه

<<دانلــــــود >>

 

 

 

 

کلیپ جالب و دیدنی از روش کوتاه کردن مدل موی سر

http://dl.bia2mobile.com/clip/901005/model%20moo-B2M.IR.jpg

پدری که از مدل موی پسرش حسابی عصبانی شده و به هرنحوی که هست میخواد اونها رو کوتاه کنه

<<دانلــــــود>>

 

 

کلیپ تکنولوژی از ساخت کامیون قدرتمند کنترلی

http://dl.bia2mobile.com/clip/901005/mashin-B2M.IR.jpg

ایول به این خلاقیت و تکنولوژی ساخت

<<دانلــــــود>>

 

 

کلیپ هنرنمایی و تکنو جالب و دیدنی از کودک ۸ساله

http://dl.bia2mobile.com/clip/901005/honar%20namaee-B2M.IR.jpg

واقعاً این بزرگ بشه چی میشه!! :o

<<دانلــــــود>>

 

 

کلیپ دیدنی از جاذبه های زیبای گچساران همراه با یک موزیک لری

http://dl.bia2mobile.com/clip/901005/gachsaran-B2M.IR.jpg

جاذبه های فوق العاده دیدنی گچساران همراه با موسیقی لری چه خش مور صفا

<<دانلــــــود>> 

 

 

 

 

 

 

انیمیشن خنده دار هنر نزد ایرانیان است و بس

http://dl.bia2mobile.com/clip/901004/honar-nazd-iranian-B2m.IR.jpg

خنده دار و دیدنی

<<دانلــــــود>>

 

 

کلیپ جالب و دیدنی از همسر قدرتمند

http://dl.bia2mobile.com/clip/901004/ghodrat-B2m.IR.jpg

توان بالای بدنی خانمی که شوهری که دوبرابر خودش هست رو کولی میده :o

<<دانلــــــود>>

 

 

دوربین مخفی جذاب از دوقلوهای درد سر ساز

http://dl.bia2mobile.com/clip/901004/d-m-2gholu-B2m.IR.jpg

حیرت دیدنی رهگذرهایی که قصد کمک به یه دخترخانم مجروح و مادرش رو دارند و…

<<دانلــــــود>>

 

 

انیمیشن خنده دار علاء الدین و غول چراغ جادو

http://dl.bia2mobile.com/clip/901004/alaedin-B2m.IR.jpg

انیمیشن خنده دار از آقای آرش رضایی

<<دانلــــــود>>

 

 

کلیپ تماشایی از هنر نمایی چند تا پسر با حال در جشن عروسی

http://dl.bia2mobile.com/clip/901001/honar%20namaee(B2m.ir).jpg

جوانیست و هزار پیچ و خم دیگه :D

<<دانلــــــود>>

 

ایرانی افتخار دنیا ایوال ابرو داری کردی اقا نادر


 نادر فقیه زاده در کنار کریس بنگل

 نادر فقیه زاده در کنار کریس بنگل بزرگ ترین طراح تاریخ بی ام و که نادر را مستقیما به تیم طراحی بی ام و برد

 

یکی دیگر از طراحان صنعتی ایرانی که توانسته از استعدادهای خود به خوبی استفاده کند و خود را در میان طراحان و کمپانی های نام دار جهانی نشان دهد آقای نادر فقیه زاده ۳۵ ساله، هموطن ایرانی ساکن مونیخ می باشد.

یکی دیگر از طراحان صنعتی ایرانی که توانسته از استعدادهای خود به خوبی استفاده کند و خود را در میان طراحان و کمپانی های نام دار جهانی نشان دهد آقای نادر فقیه زاده ۳۵ ساله، هموطن ایرانی ساکن مونیخ می باشد.
 


نادر فقیه زاده

 

تصاویر زیبا از مدل بی ام و ۷ ( برای دریافت در سایز اصلی بر روی تصاویر کلیک کنید )


 








 
 
 
 







 
 
 
 


منبع : سایت bmw

نادر فقیه زاده هم اکنون در کمپانی BMW و در بخش طراحی آن مشغول به کار است و در کنار طراحان معروف هم چون chris Bangle رئیس بخش طرحی بی ام و که به تازه گی از این بخش بیرون آمده و به صورت جدا گانه در اسودیو خود مشغول به کار است ، آقای Karim habib طراح معروف سری ۷ بی ام و ،Adrian van Hooydonk, سرپرست طراحی بی ام و که هم اکنون رئیس بخش طراحی بی او و شده است و … او جزء یکی از ۲۰ طراح معروف کمپانی بی ام و می باشد که این باعث افتخار هر ایرانی است .

آقای فقیه زاده از دانشگاه گلدهایم آلمان فارغ التحصیل شده و پس از اتمام تحصیلات به استودیو طراحی BMW پیوست و در آنجا مشغول به کار شد .وی در سال ۱۹۹۶ با شرکت مرسدس بنز آلمان همکاری داشته و سه سال بعد، در پروژه طراحی بدنه خودروی این شرکت، مشارکت داشته است.

همکاری با Design Works امریکا/ تحقیقات و طراحی موضوع پایان‌نامه درباره خودروی قابل پرواز توربینی به نام Visoonair .

 



 

فقیه زاده در سال ۲۰۰۱ با دریافت درجه کارشناسی ارشد طراحی خودرو به عنوان طراح خودروی پیشرفته BMW در این شرکت پذیرفته شد و تحقیق در زمینه طراحی داخلی و بدنه خودرو را آغاز کرد.

نادر فقیه زاده در سال ۲۰۰۴ طرح CONCEPT سری BMW7 را ارائه داد و در سال ۲۰۰۵ ، طراح رسمی BMW در استودیوی طراحی این شرکت شد. وی همچنین برنده مسابقه طراحی سری ۷ در سال 2009 می باشد.

 

نادر فقیه زاده
 


طرح interior سری ۷ فقیه زاده در میان طرحای دیگر رتبه اول را گرفت .

در بخش داخلی خودروشرکت ب ام و از طراح ایرانی خود آقای نادر فقیه زاده بهره برده و طراحی که این دیزاینر ایرانی برای این سری از ب ام و که از کلاس های با ارزشمند این شرکت می باشد انجام داده است .

فقیه زاده در سال ۱۳۸۵ توسط شرکت (ساپکو) به ایران دعوت شد و موضوع کنفرانس تشریح شکل گیری و تولید یک BMW بود

این گردهمایی ، با استقبال بی‌نظیر جامعه طراحان صنعتی ایران، کارشناسان گروه صنعتی ایران‌خودرو و شرکت طراحی مهندسی و تأمین قطعات ایران‌خودرو (ساپکو) برگزار شد.
 

نادر فقیه زاده

 

امیدواریم این شرکت ها بتوانند امکانات را فراهم کنند تا همانند این دوره از طراحان صنعتی که در خارج و یا در داخل به افتخاری دست یافته اند به طور سالانه در دانشگاه هایی که رشته طراحی صنعتی تدریس می شود دعوت به عمل آید .

 

رابطه‌ی سکه و سکسکه و سکته و اینا ...


داشتیم از خوشحالی مثل پودر ماشین‌لباسشویی کف می‌فرمودیم که تلفن دوچرخه سوتید. تلفن ما فقط همین یک ملودی را بلد است: سوت سوت سوتک سوت سوت سوتک!

جسارتاً، گوشی را داشته باشید تا اول یک مقدمه عرض کنم خدمتتان. مقدمه این است که در تب‌وتاب بازار سکه، ما هم برای این‌که از قافله عقب نیفتیم، فکر کردیم مگر ما چلاق تشریف داریم که نرویم توی کار خرید سکه. چرا فقط سکه‌های 25 تومانی و 50 تومانی تو بساط ما پیدا شود؟ الان دیگر این‌جور سکه‌ها توی جیب گدایان و بینوایان هم پیدا نمی‌شود. البته اگر برداشت سیاسی نشود، داشتیم فکر می‌فرمودیم بالاخره سرنوشت این اختلاس 3‌هزار میلیاردتومانی چی شد؟ و این‌که اگر خدای ناکرده ما صاحب چند سکه‌ی ناقابل بشویم پایمان به ماجرای اختلاس باز می‌شود یا نه! بالاخره هرکس برای خودش اصولی دارد. گوشی را همین‌طور داشته باشید تا بقیه‌اش را عرض بفرماییم.

بعدش چی کار کردیم؟ رفتیم طلافروشی و النگوها و گوشواره‌های عیال را فروختیم که سرمایه جور کنیم، وگرنه ما که از این پول‌های بادآورده نداریم. بعدش چی‌کار کردیم؟ نصفه‌شب رفتیم تو صف سکه. چه صفی؟ تقریباً اندازه‌ی استادیوم صدهزارنفری آزادی آدم پشت در بانک ایستاده و نشسته و خوابیده بود.

آن طفلی‌ها هم مثل ما طلاهای عیالشان را فروخته بودند که با آن سکه بخرند. ظهر روز بعد نوبتمان شد و خوشحال و خندان رفتیم پشت باجه. به هر نفر پنج عدد سکه می‌دادند ولی به ما چهار تا دادند. گفتند همین هم از سرت زیاد است. نمی‌دانیم از کجا فهمیدند. لابد از آن‌جایی که پولمان کم بود یا از آن‌جایی که می‌دانستند با نیم سوت و نیم‌شوت زندگی و کار می‌فرماییم. به‌هرحال خدا خیرش بدهد که پنج تا نداد و چهارتا داد. البته کاش آن چهارتا را هم نمی‌داد. می‌دانید چرا؟ به‌خاطر این‌که ما فرهنگ سکه‌داری نداریم. به خاطر این‌که شاعر مادر مرده در شعری بی‌ربط فرموده:


سکه شد از نان شب واجب‌تر
نان شب از سکه شد غایب‌تر

عاشقان را بگذارید بخوابند همه
مصلحت نیست که این سکه فراموش کنید


خب برگردیم به همان تلفنی که اول مطلب سوت کشید و سوتمان را از اشکمان و اشکمان را از مشکمان و مشکمان را از وجود نازنینمان در آورد. نیم‌سوت بود و همشیره‌اش نیم‌شوت. فرمودیم: "بنال ببینیم چی می‌گویی؟"

گفت: "شما کجایی؟ هرچی تلفن می‌زنم نیستی؟"

فرمودیم: "ما که سرجایمان هستیم. شما کجایید؟"

گفت: "من و نیم‌شوت اومدیم خیابون. کارمون طول کشید، گفتیم به شما خبر بدیم نگران نشید."

فرمودیم: "نترسید نگران نمی‌شیم. نیومدید هم نیومدید. خیال می‌کنید سکه‌ی‌طلا هستید که نگرانتون بشیم؟"

گفت: "خیلی ممنون."

فرمودیم: "حالا از کجا زنگ می‌زنین؟"

گفت: "تلفن عمومی دیگه. شما که واسه ما موبایل نمی‌خری. این تلفن‌ها هم‌همه‌اش خرابه. چهارتا تلفن عوض کردیم تا بالاخره این یکی وصل شد."

فرمودیم: "مال سکه‌ها هم هست. آخه هرکدومشون یه شکل، یه اندازه و یه رنگیه." تا این را گفتیم یادمان به سکه‌های طلایمان افتاد. از جا پریدیم و گفتیم: "سکه‌های شما چه جوری بود؟"

گفت: "چیز بود دیگه. رنگش طلایی بود و روش نوشته شده بود 1390و خیلی هم نو بود."

فرمودیم: "از کجا برداشتیش؟"

گفت: "شما که خواب بودی. گفتیم بیدارتون نکنیم یه‌وقت اخمالو بشین. واسه‌ی همین خودمون با اجازه از توی کیفتون برداشتیم که بعدش بهتون بگیم. چهارتا بود. می‌خواستیم باهاش پفک هم بخریم، نشد. تلفن‌ها خراب بود و سکه‌هامون رو خورد."

فرمودیم: "خورد؟" و بعدش نفهمیدیم غش کردیم یا سکته یا سکسکه. فکر کنیم سکسکه بود. شایدم سکته بود.


به نقل از : همشهری آنلاین

شما یادتون میاد که چه روزهای خوبی داشتیم......؟

شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم
 
شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲ سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !
 
شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می کنم..
 
شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.
 
شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ
 
شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.
 
شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.
 
شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.
 

 
شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.
 
شما یادتون نمیاد، سریال آیینه ، دو قسمتی بود اول زن و شوهر ها بد بودند و خیلی دعوا میکردند بعد قسمت دوم : زندگی شیرین می شود بود و همه قربون صدقه هم می رفتند. یه قسمتی بود که زن و شوهر ازدواج کرده بودند همه براشون ساعت دیواری اورده بودند. بعد قسمت زندگی شیرین میشود جواد خدایاری و مهین شهابی برای زوج جوان چایی و قند و شکر بردند همه از حسن سلیقه این دو نفر انگشت به دهان موندند و ما باید نتیجه میگرفتیم که چایی بهترین هدیه عروسی می تونه باشه.
 
شما یادتون نمیاد؛ جمعه شبا سریال جنگجویان کوهستان رو، فرداش همه تو مدرسه جوگیر بودیم.
 
 
شما یادتون نمیاد، پیک نوروزی که شب عید میدادن دستمون حالمونو تا روز آخر عید میگرفتن !
 
شما یادتون نمیاد، اون قایق ها رو که توش نفت میریختیم و با یه تیکه پنبه براش فتیله درست میکردیم و بعد روشنش میکردیم و میگذاشتیمش تو حوض. بعدش هم پت پت صدا میکرد و حرکت میکرد و ما هم کلی خر کیف میشدیم..!!!
 
شما یادتون نمیاد، شیشه های همه خونه ها چسب ضربدری داشت.
 
شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون .
 
 
شما یادتون نمیاد، یک مدت از این مداد تراش رو میزی ها مد شده بود هرکی از اونا داشت خیلی با کلاس بود.
 
شما یادتون نمیاد، دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟
 
شما یادتون نمیاد، ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزه ام بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه !
 
شما یادتون نمیاد، که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو !
 
شما یادتون نمیاد، پاک کن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد !
 
 
شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو ۱۸۰ درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم !
 
شما یادتون نمیاد، آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی !
 
شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن
 
شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن !
 
شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم !
 
 
شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه !
 
شما یادتون نمیاد، انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !
 
شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم رو در مینوشتن: آمدیم نبودید!!
 
شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم !
 
شما یادتون نمیاد، گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه… بالهاشو زود میبنده… روی گلها میشینه… شعر میخونه، میخنده !
 
 
شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررترررررررررر ررر صدا میداد !
 
شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم می خواستیم بریم حموم باید یک ساعت قبل بخاری تو حموم روشن میکردیم.
 
شما یادتون نمیاد، آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!
 
شما یادتون نمیاد، اونجا که الان برج میلاد ساختن، جمعه ها موتورهای کراس میومدن تمرین و نمایش. عشقمون این بود که بریم اونا رو ببینیم. راستی چی شدن اینا
 
شما یادتون نمیاد، چرخ فلکی که چرخو فلکش رو میاورد ۴ تا جا بیشتر نداشت و با دست میچرخوندش.
 
 
شما یادتون نمیاد، …تا پلیس میدیدم صدای ضبط ماشین رو کم میکردیم!
 
شما یادتون نمیاد، که چه حالی ازت گرفته می شد وقتی تعطیلات عید داشت تموم می شد و یادت می آمد پیک نوروزیت را با اون همه تکالیفی که معلمت بهت داده رو هنوز انجام ندادی واقعا که هنوزم وقتی یادم می یاد گریم می گیره.
 
شما یادتون نمیاد، انگشتامونو تو هم کلید میکردیم یکیشونو قایم میکردیم اینو میخوندیم: بر پاااا….بر جاااا…. کی غایبه؟ مرجاااان…دروغ نگو من اینجااام…
 
شما یادتون نمیاد، چقدر زجر آور بود شنیدن آهنگ مدرسه ها وا شده اونم صبح اول مهر.
 
شما یادتون نمیاد، توی سریال در پناه تو وقتی بابای مریم سیلی آبداری زد به رامین چقدر خوشحال شدیم!
 
شما یادتون نمیاد، بازی اسم فامیل. میوه:ریواس. غذا:ریواس پلو…..!
 
شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم معلم بهداشت یه ساعتایی می اومد با مدادامون لای موهامونو نگاه می کرد.
 
شما یادتون نمیاد، این آواز مُد شده بود پسرا تو کوچه میخوندن: آآآآآی نسیم سحری صبر کن، مارا با خود ببر از کوچه ها،آآآی…
 
شما یادتون نمیاد، مراد برقی عاشق محبوبه بود، وقتی سریال مراد برقی شروع میشد پرنده تو خیابونها پر نمی‌زد.
 
 
چه شیطونی هایی می کردیم یادش به خیر یاد کودکی…….و همه بچه های اون موقع…. یاد اون روزا بخیر
یادش بخیر بچگی ها تا بزرگ شدنمون..

ماشین .000.000 دلاری !

این ماشین متعلق به میلیونر سوئیسی Ueli Anlicker می باشد که قصد فروش این مرسدس بنز SLR خود را دارد.








































خداوکیلی شما قضاوت کنید.......؟اخه چرا خداوند تفاوت بین.........

کارخانه پورشه از یک مدل سفارشی خود فقط 66 عدد تولید کرده که 12 عدد آن ظرف مدت کمی در ایران به فروش رفته است! / تصویری که ما تا چند سال پیش از خیابان های تهران در ذهن داشتیم خیلی با حالا متفاوت بود. آن روزها تهران شهری بود که از هر سه خودرویی که در آن تردد می کردند دوتای آنها پیکان بود...
 برترین ها به نقل از هفت صبح : کارخانه پورشه از یک مدل سفارشی خود فقط 66 عدد تولید کرده که 12 عدد آن ظرف مدت کمی در ایران به فروش رفته است. اشرافیت لجام گسیخته در خیابان های تهران بیداد می کند.

تصویری که ما تا چند سال پیش از خیابان های تهران در ذهن داشتیم خیلی با حالا متفاوت بود. آن روزها تهران شهری بود که از هر سه خودرویی که در آن تردد می کردند دوتای آنها پیکان بود. خیلی به زحمت می شد اتومبیل های گران قیمت دید. اگر بود هم تعداد آنها به انگشتان دو دست هم نمی رسید و همه پلاک گذرموقت داشت اما حالا شرایط تغییر کرده، شهر پرشده از خودروهای شیک و گران قیمت.

محصولات بنز، پورشه و ب.ام.و در خیابان ها جولان می دهند. این تصویری بود که سال ها ما از خیابان های کشورهای شیخ نشین قطر و امارات در ذهن داشتیم اما حالا واردات پورشه به ایران حسابی قوت گرفته. خودروهای چندصدمیلیونی که نگاه کردن شان هم لذت بخش است چه برسد به تهران گردی با یکی از این دلبران آهنی.

به گزارش برترین ها پیشینه واردات پورشه به ایران به اوایل دهه 40 شمسی بازمی گردد. یعنی نزدیک 50 سال پیش که البته این واردات فقط موردی بود و آن هم توسط اشخاص متمول جامعه صورت می گرفت. بعد از انقلاب اسلامی سیاست واردات خودرو دستخوش تغییرات مهمی شد و کلا پای پورشه از خیابان تهران بریده شد.


بعدها در دهه 80 پایتخت نشینان چشم شان به چند خودروی پورشه با پلاک گذرموقت روشن شد تا اینکه یک شرکت به نام معین موتورز به عنوان واردکننده رسمی این اتومبیل آلمانی به ایران معرفی شد و در تاریخ 29 اردیبهشت 88 اولین محموله پورشه به طور رسمی به تهران رسید.

به گزارش برترین ها حدود دو سالی می شود که نمایندگی رسمی پورشه در ایران شروع به کار کرده و در همین مدت کم توانسته مشتریان زیادی را به سمت خود روانه کند. پورشه هایی که تا مدت ها رویای ایرانی های مرفه بود، این روزها در خیابان ها تخت گاز حرکت می کنند و تهران را بالا و پایین می کنند. تا حالا به این موضوع فکر کرده اید که پورشه های واردشده به ایران چه تعداد هستند و چند ایرانی پورشه سوار داریم؟ طبق آمار نمایندگی رسمی پورشه در ایران، این شرکت تاکنون حدود 700 پورشه به ایران وارد کرده است.

اگر میانگین قیمت خودروهای پورشه ای که در ایران وجود دارد 300 میلیون تومان درنظر بگیریم، با این حساب حدودا بیش از 200 میلیارد تومان پورشه در ایران، خیابان ها را بالا و پایین می کنند.

12 پورشه سفارشی در ایران


آن 700 پورشه واردشده به ایران یک طرف، طبق خبرها 12 پورشه سفارشی هم اواخر مردادماه وارد ایران شده و نکته جالب هم آن است که همگی آنها تا به امروز فروش رفته است و عاشقان سرعت مشغول رانندگی با آن هستند. این پورشه ها چه ویژگی به خصوصی دارند که نام سفارشی را همراه خود دارند؟

مدل این پورشه ها  Panamera 4S  است و برای چهار کشور خاورمیانه تولید شده اند و در اصطلاح Middle East Edition هستند. کارخانه پورشه از این مدل سفارشی خود فقط 66 عدد تولید کرده که 12 عدد آن وارد ایران شده و ظرف مدت کمی هم به فروش رفته است.


رنگ این خودرو مرواریدی است و داخل آن تمنام چرم و به رنگ قرمز است. حداکثر سرعت این پانامرا 282 کیلومتر بر ساعت است و قدرت آن 400 اسب بخار است. این خودرو 4/8 ثانیه، سرعتش را از صفر به 100 کیلومتر می رساند و مصرف بنزین آن هم به ازای هر 100 کیلومتر 10/8 لیتر است. نکته جالب این پانامرا سفارشی این است که کنار پادری آن حک شده که خودروی فوق چندمین خودروی تولیدشده از 66 خودرو است. قیمت های این پورشه هم بسته به آپشن های آن از 400 میلیون تا 500 میلیون متغیر است.


پورشه در تخت طاووس!

برای اینکه ببینیم با چند میلیون تومان می توانید در خیابان های تهران پورشه برایند به یک نمایشگاه اتومبیل در خیابان مطهری سر می زنیم. قیمت ها براساس آپشن ها، رنگ و سال ساخت خودرو متفاوت است.

 در این نمایشگاه از 158 تا 610 میلیون تومان قیمت ها متغیر است اما اگر کسی خیلی صفر بودن خودرو برایش مهم نباشد می تواند از خودروهای 2010 و 2011 استفاده کند. مثلا یک پورشه باکستر قرمزرنگ که فقط هزار کیلومتر کار کرده است، 158 میلیون تومان قیمت دارد درصورتی که صفر  آن برای خریدار خیلی بیشتر از این حرف ها آب می خورد.


البته ناگفته نماند که به دلیل تعرفه بالای گمرک و مبلغ سنگین پلاک کردن، هزینه سوار شدن این خودروها در تهران  خیلی بالاتر از قیمت واقعی است. مثلا یک پورشه پانامرا S4 در دوبی بین 125 تا 161 هزار دلار بسته به نوع امکاناتش قیمت دارد اما در تهران همین خودرو 365 میلیون تومان روی دست خریدار خرج می گذارد.

قیمت انواع پورشه در یک نمایشگاه اتومبیل در تهران

پورشه پانامرا

طلایی 2012

360 میلیون تومان

پورشه کاین S

قهوه ای 2012

355 میلیون تومان

پورشه پانامرا

نوک مدادی 2012

350 میلیون تومان

پورشه باکستر

قرمز 2011

158 میلیون تومان

پورشه پانامرا 4S

بادمجانی 2012

365 میلیون تومان

پورشه 911

خاکستری 2010

240 میلیون تومان

پورشه پانامرا 4S

سفید، توربو، 2012

610 میلیون تومان

پورشه کاین S

سرمه ای 2011

368 میلیون تومان



این خبر را واقعا بخونید به دیگران سفارش کنید؟هر هفته تکرار میشه؟


 
 سایبرنایف با بازوی روباتیک خود بر روی بدن بیمار حرکت میکند و با قدرتی فوق العاده از جهات مختلف به تومور سرطانی حمله میکند و باعث نابودی تومور  و متوقف کردن تکثیر سلولهای سرطانی میگردد بدون اینکه به بافتهای سالم بدن بیمار آسیبی برساند . این روبات پیشرفته قابلیت اسکن لحظه ایی از محل تومور را نیز داراست و این بدین معناست که در هر لحظه محل تومور را اندازه گیری میکند و اگر بیمار کوچکترین حرکتی داشته باشد خطایی در نابودی تومور بوجود نخواهد آمد  . همچنین این روبات قابلیت تنظیم خود با نفس کشیدن بیمار را نیز دارد و این قابلیت در تومورهای ریه بسیار حیاتیست چراکه که بیمار میتواند در حین نفس کشیدن تحت عمل جراحی رادیویی قرار بگیرد و نیازی به حبس کردن نفس بیمار نخواهد بود 

 
نتایج درمان با سایبر نایف :
 
درمان با سایبرنایف
 
 
(عکس سمت چپ: قبل از درمان با سایبرنایف , عکس سمت راست: چهار هفته پس از درمان با سایبرنایف)
در این نمونه بیمار زنی 46 ساله میباشد که مبتلا به سرطان سینه و متاستاز در c2 میباشد. او دچار بیماری تهدید کننده ای بوده و در ابتدای درمان کاملا فلج بوده است. این بیمار در 1 ساعت درمان تحت رادیوسرجری سایبرنایف قرار گرفته است.
چهار هفته پس از سایبرنایف توده سرطانی دیگر قابل رویت نیست ( عکس سمت راست). بیمار اکنون قادر به راه رفتن است و زندگی عادی خود را دارد.
 

 
مراکز مجهز به سایبرنایف :
 
همکنون بسیاری از مراکز پیشرفته درمان سرطان در دنیا به سایبرنایف مجهز است که البته بسیاری از آنها در آمریکا و اروپا پراکنده میباشد .
 بیمارستان فوق تخصصی سرطان بیکن در مالزی با سرمایه گذاری بسیار خوبی این دستگاه پیشرفته را که حدودا ده میلیارد تومان قیمت دارد خریداری کرده و امکانات خوبی نیز برای بیماران فارسی زبان خود در نظر گرفته اند به نحوی که در طی درمان در کنار بیماران میباشند و هماهنگی های مسافرتی را نیز انجام میدهند.
 همچنین قیمت هایی که برای درمان با سایبرنایف تعیین شده به نسبت دیگر کشورهای دنیا مناسب تر است . هزینه درمان با سایبر نایف در اینجا ببینید )
 

 
بیماران میتوانند از طریق آدرس وبسایت این بیمارستان
یا با مشاوران فارسی زبان بیمارستان به صورت مستقیم از ایران به شماره تلفنهای  0060129767342 و یا 0060129767310 تماس بگیرند و مدارک خود را جهت برسی ارسال کنند . در صورت داشتن هر گونه سوال همچنین میتوانید به ایمیل زیر تماس بگیرد
وقتی به تجهیزات پیشرفته بیمارستان بیکن نگاهی میاندازیم میتوان گفت که تمامی تجهیزات درمان و تشخیصی سرطان از جمله پت اسکن که میتواند سرطان را در مراحل بسیار اولیه شناسایی کند در این بیمارستان وجود دارد که جای این دستگاه ها و چنین بیمارستان پیشرفته ایی در ایران خالیست.

جدیدترین روش درمان سرطان
 
جراحی رادیویی ( رادیو سرجری) یکی از بهترین  و موثر ترین روشهای درمان توده های متمرکز سرطانی است که در غالب موارد به مراتب کم خطر تر و موثر تر از جراحی باز است . جراحی رادیویی با تابانیدن اشعه با قدرت بسیار بالا بر توده سرطانی، باعث نابوده تومورهای سرطانی می‌شود .با استفاده از جراحی رادیویی عوارض بعد از عمل تا نزدیک به صفر کاهش پیدا میکند و از آسیب به بافتهای سالم جلوگیری میشود و درصد موفقیت در این روش بسیار بالاتر از روش تهاجمی ( جراحی باز ) است
سایبرنایف در حال حاضر پیشرفته ترین ، پرقدرت ترین و دقیق ترین تکنولوژی جراحی رادیویی در جهان میباشد که قابلیت شگفت انگیزی در نابودی تومورهای مغزی ، ریه ، پروستات ، ساقه مغز ، مخچه و ... دارد .سایبرنایف قابلیت آن را دارد که تومورهایی را نابود کند که هیچگاه جراحان تصور درمان آن را نداشتند و یا در منطقه ایی قرار دارد که دست جراح به آن نمیرسد
 
سایبرنایف همکنون در بیش از 18 کشور جهان و 150 مرکز فوق تخصصی سرطان از این تکنولوژی برای درمان انواع تومورهای سرطانی استفاده میشود و تخمین زده میشود از سال 2005 تا کنون بیش از 50 هزار بیمار از توسط سایبرنایف درمان شده اند هرچند که بدلیل جدیدبودن تکنولوژی بسیاری از پزشکان ایرانی آشنایی کاملی با این تکنولوژی ندارند 
 

کدام مستحق تریم ؟؟

شب سردی بود …. پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدن …شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت و انعام میگرفت …
پیرزن باخودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه … رفت نزدیک تر … چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بود … با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه … میتونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاش … هم اسراف نمیشد هم ….

بچه هاش شاد میشدن …
برق خوشحالی توی چشماش دوید ..دیگه سردش نبود !پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه …. تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد …خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت … دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت …
چند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان …مادر جان ! پیرزن ایستاد … برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم ! سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه … موز و پرتغال و انار ….

پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه….. مُو مُستَحق نیستُم !

زن گفت : اما من مستحقم مادر من … مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه کردن …اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر !
زن منتظر جواب پیرزن نموند … میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد …

پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد … قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش … دوباره گرمش شده بود … با صدای لرزانی گفت : پیر شی ننه …. پیر شی ! خیر بیبینی این شب چله مادر!

گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر.......

 

iran eshgh group !

گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت کعبه رود. با کاروانی همراه شد و چون توانائی پرداخت برای مرکبی نداشت پیاده سفر کرده و خدمت دیگران میکرد .
تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت در زیر درختی مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید از احوال وی جویا شد و دریافت که از خجالت اهل و عیال در عدم کسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است که خود و خانواده اش در گرسنگی بسر برد ه اند.
چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو .مرد بینوا گفت مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم. شیخ گفت حج من ،  تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف کنم به زانکه هفتاد بار زیارت آن بنا کنم.

چرا خانمها از خانمهای زیباتر از خود متنفر هستند؟

 

هیچکس واقعاً درمورد این مسئله حرف نمی‌زند اما یکی از اصلی‌ترین مسائلی که باعث می‌شود خانم‌ها نتوانند با هم کنار بیایند حسادت است. در دنیای حرفه‌ای امروز، این به یکی از این دو مورد تقسیم می‌شود: حسادت به خوب بودن شما در کاری که می‌کنید یا حسادت به ظاهر شما. این مشکلات مرتبط اما مجزا هرکدام به واقع نیازمند یک مقاله جدا هستند. با این شروع می‌کنیم: وقتی شما زیباتر از زنان متوسط هستید. خیلی از شما احتمالاً وقتی این موضوع را می‌خوانید، به آن احساس تنفر می‌کنید—هیچکدام از ما دوست نداریم قبول کنیم که کسی از ما زیباتر باشد یا حتی بدتر، اینکه بخاطر زیباتر بودنشان با آنها دشمنی کنیم. درواقع، خیلی از ما این مسئله را حتی پیش خودمان هم قبول نمی‌کنیم. درعوض، حسادت را به دشمنی تبدیل کرده و اجازه می‌دهیم همه وجودمان را بگیرد تا وقتیکه آن فرد کاری انجام دهد که بتوانیم تفسیر بدی از آن بکنیم و بعد به آن دلیل از او متنفر می‌شویم. دلیل نوشتن این مقاله این بود که یکی از دوستانم که وکیل است، از اینکه در محل‌کار جدیدش هیچکدام از زن‌ها دوستش ندارند نالان بود. من که دوران دانشگاه را با او سپری کردم دقیقاً می‌دانستم چه می‌گوید چون در دانشگاه هم برخورد دخترها با او همانطور بود بخاطر همین تعجب نکردم. چیزی که دوست داشتم به او بگویم این بود که مورد نفرت قرار گرفتن بخاطر جذابیت و زیبایی ارتباطی با وضعیت ظاهری شما ندارد. قسمت عمده‌ای از آن به این بستگی دارد که با ظاهرتان چکار می‌کنید. معمولاً پرطرفدارترین افراد کسانی نیستند که زیباترین باشند بلکه کسانی هستند که خودشان را به معرض نمایش می‌گذارند. منظورمان این نیست که برای اینکه همکاران حسودتان از شما خوششان بیاید، خودتان را بپوشانید، منظورمان این است که راه‌هایی هست که با حسادت و دشمنی زنان دیگر خورده نشوید. بااینکه زن‌ها تقریباً نسبت به هر زن زیبایی احساس حسادت می‌کنند اما از آنهایی که از جذابیت جنسی خود برای جلو افتادن بهره می‌گیرند، همیشه متنفر می‌شوند.
سه سوال پیش می‌آید که به بررسی آنها می‌پردازیم. اولین سوال این است که: اصلاً چرا خانم‌ها حسود هستند؟ پاسخی برای این نداریم، اما ممکن است به این دلیل باشد که در اکثر مواقع هدف اصلی خانم‌ها در زندگی یافتن همسر یا همراه است و چیزی که مردها به دنبال آن هستند، زن‌های زیبا است. به همین دلیل بقیه زن‌ها وارد رقابت می‌شوند، حتی اگر در یک رابطه باشند یا اصلاً علاقه‌ای به آشنا شدن با مردی در محل‌کار خود را نداشته باشند. بااینحال، اینکه توجهی که به زن دیگری معطوف شده است را از آنِ خود نکنند برایشان ناراحت‌کننده است.
سوال دوم: ما خانمها برای متوقف کردن چرخه شوم تنفر از همدیگر چه می‌توانیم بکنیم؟ باز هم باید بگوییم که پاسخی برای آن نداریم. همه ما می‌توانیم سهم خودمان را با شناخت حس حسادت خود و کار کردن روی مسائل و مشکلاتمان به جای خالی کردن آن بر سر دیگران، ادا کنیم. بااینحال، همانطور که در زیر مطرح می‌کنیم، گاهی‌اوقات، واقعاً به زنان زیبا حسادت نمی‌کنیم و فقط این مسئله که جذابیت جنسی بعنوان ابزاری حرفه‌ای برای پیشرفت استفاده می‌شود ناراحتمان می‌کند.
سوال سوم: حالا که دوست من خود را موضوع حسادت همکارانش می‌بیند، چه می‌تواند بکند؟ خیلی از شما احتمالاً می‌گویید که این مسئولیت دوست من نیست که چیزی را عوض کند—که این حسادت به مشکلات دیگران ارتباط دارد و تقصیر او نیست. درست است، اما درست مثل خیلی چیزهای دیگر در زندگی، ممکن است حق با شما باشد اما بخاطر اخلاقیات خود توسط دیگران تخریب شوید. هر فرد باید تصمیم بگیرد که برای هر یک از میلیون‌ها رفتار متفاوت حاضر است چه بهایی بپردازد و استفاده از دارایی‌های ظاهریتان در زمینه کاری و حرفه‌ای تفاوتی نمی‌کند. دوستم به من می‌گوید که او کاری نکرده است (که از وقتی به دنیا آمده همینطور بوده و مردها نمی‌توانند چشم از او بگیرند. حتی اگر صبح به صبح سرتاپای خود را غرق کثافت هم بکند باز اینقدر جذاب است که همه را دنبال خود می‌کشاند). اگر شما هم کسی هستید که چنین داستان‌هایی را به خودتان می‌گویید، بد نیست که واقعاً بررسی کنید و ببینید که آیا واقعا هیچ کاری نمی‌کنید؟ اینطور که من می‌بینم، بیشتر اوقات وقتی زن‌ها از زنی در محل‌کار بدون هیچ دلیلی به غیر از جذاب بودن او متنفر می‌شوند، فقط به این خاطر نیست که آن زن فقط زیبا است. چرا؟ چون تعداد زیادی از زنان زیبایی بوده‌اند که من با آنها کار می‌کردم که بقیه زن‌ها از آنها متنفر نبودند. آیا به این دلیل است که آنهایی که مورد تنفر قرار می‌گیرند خیلی زیباتر هستند؟ نه. آیا به این دلیل است که آنهایی که مورد تنفر قرار می‌گیرند، بی‌بندوبارتر هستند؟ نه. پس چه؟ من خیلی به این موضوع فکر کرده‌ام و بهترین تحلیل که می‌توانم ارائه کنم این است که زن‌ها از زن‌هایی متنفر می‌شوند که از جذابیت ظاهر خود برای پیشرفت حرفه‌ای خود استفاده می‌کنند. هیچکس از آنجلینا جولی وقتی در لباس ساده اداری پشت میز نشسته و سخت مشغول کار کردن است متنفر نمی‌شود. زنان از آنجلینا جولی متنفر می‌شوند که دامن کوتاه و بلوز باز می‌پوشد و وقتی درمورد کارها سوال می‌کند، به همکار مرد یا رئیس اداره لبخندهای معنادار می‌زند. پس اگر زن‌ها از شما متنفر هستند و در درونتان به خود می‌گویید بخاطر حسادتشان است، اما باز هم می‌خواهید که بتوانید با همکاران زنتان خوب کنار بیایید، چند توصیه برای شما داریم:
 
  1. بدانید که اگر بخواهید مدام درمورد زیبایی خود حرف بزنید، هیچوقت نمی‌توانید دوستی درمیان زنان پیدا کنید.
به مخاطبانتان بستگی دارد اما خیلی مطمئن می‌توانم بگویم که در 99% از مواقع، در این چند حالت هیچوقت نمی‌توانید نظر مساعد جنس موافقتان را جلب کنید: 1) اینکه درمورد موضوعی با زنی حرف بزنید و به زنی دیگر نسبت دهید که به شما حسادت می‌کند. 2) درمورد اینکه مردان زیادی به دنبال شما هستند، چه تحسین‌ و تمجیدهایی از زیباییتان از آنها دریافت می‌کنید، اینکه چطور مردی وقتی به شما خیره شده بود موقع رانندگی تصادف کرد، یااینکه بودن جای شما بخاطر اینهمه توجه چقدر سخت است، حرف بزنید. 3) درمورد اینکه مردهای شرکت چطور به شما خیره می‌شوند یا پیشنهاد آشنایی می‌دهند حرف بزنید. فقط به خاطر داشته باشید، هیچکس از افراد پر ادعا خوششان نمی‌آید و وقتی سعی می‌کنید مدام توجه دیگران را به یک جنبه از خودتان معطوف کنید، مردم متوجه می‌شوند و ممکن است نتیجه‌گیری‌هایی درمورد شما بکنند که چندان خوشایند نیست.
 
  1. ارزش خودتان را تشخیص دهید.
تصور من از خیلی از زنانی که مقدار زیادی از وقت خود را صرف لاس زدن با این و آن و حرف زدن درمورد مسائلی که در بالا بیان شد می‌کنند، این است که منبع اصلی اعتمادبه‌نفس آنها ظاهرشان است. صرفنظر از اینکه آیا حرف من درست است یا نه، من این زن‌ها را کمتر از آنچه که واقعاً هستند پیچیده یا توانمند می‌بینم چون باور درونی خود آن که ظاهرشان بهترین چیزی است که دارند کاملاً آشکار است و نظر را جلب می‌کند و من به این دلیل چنین فکری می‌کنم که خودشان هم آن را باور دارند. خیلی از ما از نعمت داشتن ظاهری زیبا بهره‌مند هستیم و طبیعی است که بخاطر این ظاهر، اعتمادبه‌نغس بالایی به دست آوریم. اما دیگر دوران دبیرستان نیست. حرف من این است که از نظر حرفه‌ای خیلی مخرب است که بخواهیم صورت زیبایمان را مطرح کنیم. چرا؟ چون ارزش ما خیلی بیشتر از این است. ما باهوش و بلند‌پرواز و تواناییم. اگر بخواهیم اعتمادبه‌نفسمان را از ظاهرمان به دست آوریم، خیلی مهم است که آن جنبه از خودمان را در خانه بگذاریم چون مردم همان چیزی را از ما استنباط می‌کنند که به آنها نشان می‌دهیم و اگر مدام بخواهید از ظاهر خودتان تعریف کنید و توجه دیگران را به جذابیت فیزیکی خود بکشانید و با این و آن لاس بزنید، آنوقت همکارانتان شما را فردی یک بعدی خواهند دید و دیگر کسی ارزشی بر استعدادها و توانایی‌های درونی شما نخواهد گذاشت. شما بیشتر از یک صورت زیبا هستید. قدم پیش بگذارید و این حقیقت را در آغوش بگیرید.
 
  1. عواقب وسیعتر جنسی کردن خودتان را بعنوان یک زن شاعل درک کنید.
من عمیقاً باور دارم که برای همه خانم‌های شاغل مخرب است اگر تصمیم بگیرند از ظاهرشان برای پیشرفت استفاده کنند. چرا می‌گویم "انتخاب کنند؟" چون به نظر من این یک انتخاب است. درست است، هیچکدام از ما انتخاب نکرده‌ایم که خدا ما را چگونه بسازد، اما خودمان انتخاب می‌کنیم سر کار چه لباسی بپوشیم یا چطور با همکارانمان یا مشتری‌ها ارتباط برقرار کنیم. با خودتان فکر می‌کنید که من می‌گویم زن‌ها نمی‌توانند هر چه که دوست داشته باشند بپوشند؟ درست است. منظور من دقیقاً همین است. یا فکر می‌کنید که می‌گویم زنها خودشان مسئول برخورد دیگران نسبت به ظاهرشان هستند؟ بله دقیقاً. چرا؟ چون ذات ما انسان‌ها اجتماعی است. زنان بسیاری واکنش‌‌های مثبتی به ظاهر خود دریافت می‌کنند و یاد می‌گیرند چطور همواره این واکنش‌ها را از طریق چیزهای ظریفی مثل ارتباط چشمی، زبان و بدن و امثال آن دریافت کنند. آیا ناخودآگاه کارهایی می‌کنید که در نظر دیگران عشوه آمدن است؟ چرا از کسی که به صداقت او اعتماد دارید سوال نمی‌کنید؟ من واقعاً اعتقاد دارم که دوستم خودش متوجه نیست که همیشه و در همه حالت در حال عشوه آمدن است. بعد از نوشتن این مقاله، فکر می‌کنم که خودم را قانع کرده‌ام که این موضوع را به او بگویم. عشوه کردن او اینطوری است: مانتوهای کوتاه و تنگ، کفش‌های پاشنه‌بلندی که هیکل و حرکات او را بهتر نشان دهد، لبخندی متفاوت برای مردان، تماس‌های کوتاه با دست‌ها و بازوهای مردان موقع حرف زدن با آنها، نزدیک‌تر از حد لازم ایستادن کنار مردها، تحسین کردن آنها، خنده‌های متفاوت با مردان، استفاده از تن‌های صدای متفاوت موقع حرف زدن با مردها، و هزار چیز دیگر. مطمئناً متوجه منظورم شده‌اید. مطمئن نیستم که دوستم می‌داند که رفتار او را مردان نسبت به رفتار او با زنان دیگر دنیایی تفاوت دارد اما تضمین می کنم که زنان شرکتی که در آن کار می‌کند، به خاطر این از او خوششان نمی‌آید که به او حسادت می‌کنند بلکه به این دلیل است که از رفتار او متنفر هستند.
نتیجه اینکه، اگر دختر زیبایی هستید، به این مسئله خوب فکر کنید: همان قدر که دوست دارید بخاطر زیباییتان نظر دیگران را جلب کنید، باید بدانید که هزینه زیادی برایتان خواهد داشت. وقتی نظر و توجه دیگران را به ظاهر خودتان جلب می‌کنید تا از طریق آن به پیشرفت حرفه‌ای و شغلی دست پیدا کنید، حتی اگر عمدی نباشد، به پایین‌ترین سطح زنان جامعه تبدیل می‌شوید، رابطه‌تان با زنان دیگر را خراب می‌کنید و توقعی ایجاد می‌کنید که همه زنانی که می‌توانند برای جلو افتادن از بقیه عشوه بیایند، باید اینکار را بکنند. همانطور که ذکر کردیم فقط ظاهرتان نیست که به شما ارزش می‌دهد. نباید به مردان برای مراقبت کردن از شما وابسته شوید. سعی کنید بیشتر از آن صورت زیبایتان باشید و مطمئن باشید اگر چنین باشید زنان و مردان هر دو به شما احترام گذاشته و دوستتان خواهند داشت

زن ۳۴ ساله از زندگی همزمان با دو شوهرش میگوید

زن ۳۴ ساله از زندگی همزمان با دو شوهرش میگوید

جایا که 34 سال سن دارد ، به همراه دو شوهر 49 و 44 ساله و بچه های شوهر اولش زندگی می کند مورد انتقاد فعالان حقوق خانواده قرار گرفته
یک زن که به همراه دو همسر و بچه های آنها زندگی می کند ، هفته گذشته در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد و از زندگی اش گفت.
 
عضویت در ایران عشق
 
 
جایا که ۳۴ سال سن دارد ، به همراه دو شوهر ۴۹ و ۴۴ ساله و بچه های شوهر اولش زندگی می کند.در حالی که حضور این زن در یک برنامه زنده تلوزیونی مورد انتقاد فعالان حقوق خانواده قرار گرفته ، وی گفت زندگی بسیار خوبی داشته و به همه ی کارهای خود می رسد.
 
عضویت در ایران عشق
عضویت در ایران عشق
عضویت در ایران عشق
عضویت در ایران عشق
عضویت در ایران عشق

حالا باز بگید شوهر کم شده
اما چقدر مسخره است
!

گزیده ای از سخنان دکتر علی شریعتی


 
ایران عشق
اگر دروغ رنگ داشت؛

هر روز شاید،

ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست،

و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.


اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت؛

عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند.


اگر به راستی، خواستن، توانستن بود؛

محال نبود وصال!

و عاشقان که همیشه خواهانند،

همیشه می توانستند تنها نباشند.

اگر گناه وزن داشت؛

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،

و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم.


اگر غرور نبود؛

چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند،

و ما کلام محبت را در میان نگاه‌های گهگاهمان،

جستجو نمی کردیم.


اگر دیوار نبود، نزدیک تر بودیم؛

با اولین خمیازه به خواب می رفتیم،

و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان،

حبس نمی کردیم.

اگر خواب حقیقت داشت؛

همیشه خواب بودیم.

هیچ رنجی، بدون گنج نبود؛

ولی گنج ها شاید،

بدون رنج بودند.


اگر همه ثروت داشتند؛

دل ها، سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند.

و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید؛

تا دیگران از سر جوانمردی،

بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند.

اما بی گمان، صفا و سادگی می مرد،

اگر همه ثروت داشتند.


اگر مرگ نبود؛

همه کافر بودند،

و زندگی، بی ارزشترین کالا بود.

ترس نبود؛ زیبایی نبود؛ و خوبی هم شاید.


اگر عشق نبود؛

به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟

کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟

و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم ...

اگر عشق نبود؛

اگر کینه نبود؛

قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند.

اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد،

من بی گمان،

دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز

هرگز ندیدن مرا.

آنگاه نمیدانم ،

به راستی خداوند، کدامیک را می پذیرفت؟

به خواندنش اشتیاق نشان دهید؟

به گزارش خبرنگار سرویس قاب نقره برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن این هفته در تلویزیون درباره "وظیفه ما در برابر حق و باطل" سخن گفته است.

این واعظ مشهور همچنین در ادامه سخنانش درباره "دوری از کارهای باطل در خانواده و جامعه" ، "ترک مجالس گناه و اعراض از گنهکار" ، "دوری از کتمان حق و خطر اشتباه حق و باطل" ، "ایستادن در برابر حق، ‌عامل سقوط در دنیا و آخرت" و ... سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از سخنان این استاد حوزه علیمه و دانشگاه است:

ترک تشریفات در ادارات و مراکز دولتی
خیلی از مهمان‌های ما که از ایران خارج می‌روند، می‌گویند: هتل پنج ستاره. می‌گوییم: خوب ساده هم می‌شود. می‌گوید: این در شأن ما نیست. مثلاً اگر من اینجا که خوابیدم، هتل من آجری بود شأن من نیست. اگر پشت هتل سنگ مرمر بود شأن من است. آخر مرگ بر این شأنی که با خشت می‌رود و با آجر می‌آید. با آجر می‌رود، با سنگ مرمر می‌آید. آخر این چه شأنی است برای خودمان درست کردیم؟ این شأن‌ها ریشه‌اش کجاست؟ بله زندگی نباید با ذلت و فقر و محرومیت باشد، اما معنایش هم این نیست که زندگی ما اشرافی باشد. نه اشرافی، نه فقیرانه، حد وسط!

در یکی از کشورها رفتم. هتل به قول امروزی‌ها چند ستاره برای ما گرفتند. به سفیر گفتم: آقای سفیر، این سفارتخانه با این ساختمان مهم، هم قبله‌اش معلوم است، هم اینهایی که در آن هستند شناخته شدند، هم مسلمان هستند، هم حفاظت دارد، هم تمیز است، هم قشنگ است، خوب ما در همین اتاق می‌خوابیم. گفت: آخر اینجا اتاق کار است. گفتم: این اتاقی که روزها کار است، شب که خالی است. من یک پتو می‌اندازم و اینجا می‌خوابم. آخر شبی دویست، سیصد دلار با کم و زیادش می‌خواهید کرایه بدهید. دویست هزار تومان هر یک خُرخُر من می‌شود هجده هزار... گفت: آخر رسم نیست. گفتم: حالا رسمش کنید.
وقتی یک مهمان دارید. بله یکوقت یک گروهی می‌آیند، هیأتی از ایران می‌آید خوب هیأت نمی‌شود در اتاق کار بخوابد. اما یک نفر شناخته شده است، خوب شناخته شده، آقا در این اتاق بگیر بخواب. آخر شأن ما، این شأن از کجاست؟ ما در دنیای خیال هستیم. خودمان پوک هستیم، با کیف و ژست شأن درست می‌کنیم. خبری نیست.

تمام مسلمان‌ها می‌گویند: «و اشهد ان محمداً» (صلوات حضار) آنوقت همین محمد سوار خر شد، روز فتح مکه. یک نفر گفت: آقا در شأن شما نیست. بیا پایین! بیا پایین! روز فتح مکه پیغمبر کسر شأنش نبود. حالا آقا رفته نمی‌دانم می‌خواهد یک کار جزئی انجام دهد، شأنش... در شأن من نیست که تالار کوچک بگیرید، باید فلان تالار باشد. در شأن من نیست، در شأن من نیست، همینطور خودمان را می‌سوزانیم. ادا هم درمی‌آوریم. حضرت عباسی بعضی از کفش‌هایی که خانم‌ها می‌پوشند شکنجه می‌شوند. اینقدر پایه‌اش باریک است که پایش چنین است. راه رفتن روی این مهارت می‌خواهد. باید یک جایی دوره دید. من اگر این کفش‌ها را پا کنم، دقیقه‌ی اول می‌افتم. یک دوره باید دید که آدم با این کفش‌ها نیافتد.

اما مثلاً در دنیای خیال فکر می‌کند که اگر پاشنه‌ی کفشش ده سانت بود، مهم است. اگر هشت سانت بود کم مهم است. پنج سانت بود کمتر مهم است. دو سانت بود هیچی مهم نیست. آخر ارزشی که با پاشنه‌ی کفش بالا برود، با پاشنه‌ی کفش پایین می‌رود. آخر حضرت عباسی یک لحظه فکر کنید. دلت به چه خوش است؟ مبتکر هستی؟ مخترع هستی؟ گره‌ای را باز کردی؟ دانشمند هستی؟ چه مشکلی را حل کردی؟ درازی پاشنه‌ی پا را دلیل بر شخصیت می‌داند. مرد ما هم اگر در فلان هتل بخوابد معلوم می‌شود دارای شأن است. ما تا کی مثلاً الآن سی و چند سال است از انقلاب می‌رود هنوز گرفتار چه چیزی هستیم؟

اگر یک فرمانده نظامی یا انتظامی، سپاه، بسیج، ارتش، فرق نمی‌کند. نیروی دریایی، صحرایی، زمینی، دریایی، هوایی، اگر هر سرهنگی با یکی از این سربازها یک روز ناهار بخورد. خوب ناهار که یکی است. بگوییم: آقا پسر بیا اینجا. امروز با هم دوتایی ناهار بخوریم. خوب بچه‌ی کجا هستی؟ احوالت چطور است؟ این یک ربعی که من با این سرباز، سرهنگ با این سرباز ناهار می‌خورد، تا آخر عمر این خاطره در ذهن این سرباز می‌ماند و لذا این سرباز وقتی رفت بیرون داماد شد کارت عروسی برای سرهنگ می‌فرستد. الآن هر صد هزار نفر سربازی که بیرون می‌روند، داماد می‌شوند، هر هزار تا یک نفر برای مسئولین پادگان کارت دعوت می‌فرستد؟

قداست نام خدا و اولیای خدا
ما این شأن‌هایی که برای خودمان درست کردیم، این شأن‌ها را باید شکست. این شأن‌ها پایش به جایی بند نیست. بله بعضی از شأن‌ها حق است. نماز شأن دارد. قرآن شأن دارد. اسم الله است، اسم فاطمه است، اسم علی است، این اسم‌ها را شما حق نداری به بدنت بچسبانی مگر اینکه وضو داشته باشی. بعضی‌ها یک زنجیری را مثلاً یک اسم الله، حتی مثلاً لبیک یا حسین، بچه‌ی بسیجی است، حزب اللهی است، اما کلمه‌ی حسین به پیشانی‌اش چسبیده و این آقا وضو ندارد. این بسیجی دائماً در حال گناه است. حزب اللهی هم هست ولی دائماً گناه می‌کند. امامان ما شأن دارند. اسمشان شأن دارد، خودشان شأن دارند. قرآن شأن دارد. اگر یک قرآنی در یک چاه بدی افتاد، آن چاه را باید درش را بست. یا باید قرآن را به هر قیمتی است بیرون آورد.

یک چیزهایی شأن دارد. مقدسات، خدا به می‌گوید: «فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» (طه/12) کوه طور جای مقدسی است. تو آمده‌ای تورات بگیری. کتاب آسمانی بگیری، پس کفش‌هایت را دربیاور. اینجا نزدیک مکه است، لباس‌هایت را بکن لباس احرام بپوش. یک جاهایی شأن دارد و خدا تعیین کرده است. اما ما حق نداریم، خودمان برای خودمان شأن درست کنیم.

مردم گفتند: الله اکبر، خمینی رهبر! مردم به امام خمینی رهبر گفتند. اما امام نیامد بگوید: مردم، از این ساعت به بعد باید به من رهبر بگویید. شأن من رهبر است. قذافی خودش می‌گفت: به من رهبر بگویید. من بالاتر از رئیس جمهور هستم. یکوقت هم به او گفتند: ایران نمی‌آیی؟ گفت: به شرطی ایران می‌آیم که امام خمینی فرودگاه بیاید. چون من رهبر هستم و او هم رهبر! قذافی خودش خودش را رهبر می‌دانست، به چه ذلتی افتاد.
امام خمینی گفت: به من رهبر نگویید من خدمتگزار هستم. خودش رهبری را از خودش جدا کرد، و رهبر دنیا شد. یعنی الآن بخواهند یا نخواهند نفس ایران دنیا را تکان داده. یعنی نفس ایران، سید حسن نصر الله را تکان داد، باقی کشورها تکان خوردند، دنیا تکان خورد. کسی که می‌گوید: من رهبر نیستم، رهبر دنیا است. کسی که می‌گوید: من رهبر هستم، در خانه‌ی خودش هم قایم باشکی، پنهان می‌شود! اینطور نیست. با پاشنه‌ی پا و با مدرک و با خانه و سنگ مرمر و تالار عروسی و... اشتباه می‌کنیم.

روزی که در تلویزیون رفتم گفتند: آقای قرائتی، علمی حرف بزن. اینطور که حرف می‌زنی می‌گویند: قرائتی عوامی است. آنوقت مقام علمی نداری. مثلاً نگو همینطور که پیش می‌رویم، بگو: در روند تکاملی تاریخ.... اوه... در روند تکاملی تاریخ، آنوقت علمی می‌شود! گفتم: آقا تو بگو: در روند تکاملی تاریخ، من می‌گویم: همینطور که پیش می‌رویم. آن آقا آمد و گفت و رفت و محو شد، ما الآن 32 سال است هستیم. اینطور نیست. یک نفر دیگر به من نصیحت می‌کرد می‌گفت که: یک خرده در حرف‌هایت آب کن. تو سی تا سخنرانی کنی علمت تمام می‌شود. مثلاً می‌خواهی بگویی: ای مردم، بگو: ای مردم، کشاورز، روستایی، شهروند، کارمند، کارگر، خانه‌دار، بسیجی، ارتشی! خوب همه‌اش یعنی ای مردم! چرا وقت مردم را می‌گیری؟ گفت: آخر اگر آبش نکنی ته می‌کشد. گفتم: ته که شد می‌گویم: مردم ایران حرف‌هایم ته کشید، خداحافظ! دنبال چه چیزی ما می‌گردیم.

یک کسی نزد من آمد همکار من باشد. این عمامه‌اش شصت رده داشت. همینطور مثل دانه‌ شانه. گفتم: چند دقیقه طول کشید این عمامه را پیچیدی؟ گفت: چهل دقیقه! گفتم: آدمی که چهل دقیقه صرف نیم کیلو پنبه می‌کند این اصلاً به درد من نمی‌خورد. برو دنبال کارت! اینقدر به خودت ور می‌روی. ما از درون پوک هستیم، به ظاهر ور می‌رویم. روغن نباتی خودش هم می‌داند چیست، می‌گوید: طعم کرده دارد! طعم روغن کرمانشاهی دارد. هرچه تبلیغ گُنده‌تر باشد، هرچه منار گنده‌تر باشد نماز بدتر می‌شود. منار اگر آرام باشد، پشت بامش نماز می‌خوانند. گنبدی که شد دیگر کسی در آن نماز نمی‌خواند. «هرگز نخورد آب زمینی که بلند است»!

یک خرده کوتاه بیاییم. به واقعیت فکر کنیم. با خدا رفیق شویم. با حق رفیق شویم. این دکورها و شأن‌ها و پرستیژ‌های کاذب را دور بریزیم، راحت می‌شویم. راحت می‌شویم. گیر ما این است که خودمان در قالب خودمان گیر کردیم. گیر شرق نیستیم، گیر غرب نیستیم، و حالا دیگر گیر خودمان افتادیم. آداب ما، رسوم ما، شأن ما، من دخترم لیسانس است به یک دیپلم بدهم؟ تا فوق لیسانس نیاید نمی‌دهم. دخترش 34 سال شده منتظر فوق لیسانس است. بابا دیپلم پسر خوبی بود خوب به او بده. نه! در شأن من نیست. هیچی خوب بایست! بایست تا در شأن تو پیدا شود. اگر یک پسری آمد، شکلش، سلامتی‌اش، اخلاقش، ایمانش خوب بود، بده. آخر او محله‌ی پایین می‌نشیند، ما محله‌ی بالا. او ژیان سوار می‌شود و ما بنز سوار می‌شویم. او روی موکت نشسته، ما روی قالی می‌نشینیم. مگر ازدواج موکت و قالی است؟ مگر ازدواج بنز و ژیان است؟ ازدواج آدم‌ها، اگر آدم‌ها به هم می‌خورند دیگر باقی‌اش را گیر ندهید.

شما هم ببینید بد نیست؟

عکس/ چادر مسافرتی برای ازبین بردن حیا!

موسوی و کروبی هر دو بزرگوارند!

موسوی و کروبی هر دو بزرگوارند!
موسوی خوئینی‌ها با بیان اینکه انتخابات را تحریم نمی کنیم، اظهار داشت: اعلام کردیم که هر اصلاح‌طلبی که بخواهد و امکان رای آوردن داشته باشد، می‌تواند به انتخابات ورود کند.

به گزارش 598 به نقل از فارس، سید محمد موسوی خوئینی‌ها عضو برجسته مجمع روحانیون مبارز در حاشیه مراسم ختم محمد خلیلی در پاسخ به سئوالات خبرنگاران اظهار داشت: ما سخنگو نداریم.

وی افزود: خبرنگاران به هر کسی که می‌رسند سؤال و جواب می‌کنند.

موسوی خوئینی‌ها در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس که از وی پرسید به هر حال شما را به عنوان پدر معنوی اصلاحات می‌شناسند، گفت: اگر من را به عنوان پدر معنوی می‌شناسند پس از معنویات از من بپرسید.

وی گفت: ما اعلام کرده‌ایم که لیست انتخاباتی نداریم؛ ما انتخابات را تحریم نمی‌کنیم ولی لیست انتخاباتی هم نداریم.

عضو مجمع روحانیون مبارز با بیان اینکه اصلاح طلبان 18 گروه هستند، ادامه داد: چند روز پیش اصلاح طلبان اعلام کردند که لیست نمی‌دهند.

وی با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان انتخابات را تحریم نمی‌کنند، اظهار داشت: صلاحیت همه را رد کرده‌اند.

وی در پاسخ به این سؤال که مگر شما را هم رد صلاحیت کردند، گفت‌: من را سلب حیات نکنند، خوب است.

موسوی خوئینی‌ها گفت: اعلام کرده‌ایم با ورود هر اصلاح‌طلبی که به صورت انفرادی بخواهد شرکت کند و شانسی هم برای برنده شدن داشته باشد، مخالفت نمی‌کنیم.

عضو مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس که پرسید چه توصیه‌ای به تحریم‌کنندگان انتخابات دارید، اظهار داشت: ‌ما تحریم را به کسی توصیه نمی‌کنیم و هیچ کس انتخابات را تحریم نمی‌کند.

وی با بیان اینکه اصلاح طلبان صحبتی از تحریم نکرده‌اند، اظهار داشت: ما در انتخابات لیست نمی‌دهیم ولی تحریم هم نمی‌کنیم.

زمانی که یکی از خبرنگاران از موسوی خوئینی‌ها خواست از جریان فتنه اعلام برائت کند، موسوی خوئینی‌ها واکنش نشان داد و به آن خبرنگار گفت: فتنه، یعنی خودم!

وی افزود: آقای موسوی و کروبی هر دو بزرگوارند و من نمی‌دانم چه کسی فتنه‌گر است.

برای نوشتن راجع به این زوج هنری سینمای ایران

سوپراستار مشهور و همسرش از تهران فرار کردند

فرصتی دوباره دست داد تا یک بار دیگر میزبان دو هنرمند خوب کشورمان باشیم. «امین حیایی» که بعد از یک عمل جراحی روی کمرش به تازگی دوران نقاهت خود را پشت سر گذاشته است و بعد از دو ماه استراحت مطلق او را با چهره‌ای جدید و متفاوت دیدیم.

برای نوشتن راجع به این زوج هنری سینمای ایران به همین جمله معروف خودشان بسنده می‌کنم جمله‌ای که در هربار ملاقات با آنها به آن اشاره می‌کنند: یکدیگر را دوست دارند و با هم عاشقانه زندگی می‌کنند.

به نظرم امین حیایی می‌‌تواند الگوی خوبی برای «جوان ایرانی» باشد. بازیگر محبوب و به قول «رضا رشیدپور» مرد پولساز سینمای ایران که فعالیت خود را از تلویزیون آغاز کرد و پس از آن به سینما راه یافت. در سینما آنقدر خوب بازی کرد تا سرانجام برای بازی در فیلم «شب» در نقش یک سرباز نیروی انتظامی توانست سیمرغ بلورین را از آن خود کند. او در این فیلم همبازی استاد عزت‌ا... انتظامی و خسرو شکیبایی بود. گفتگوی ما با او را بخوانید:

همیشه به یاد نقطه شروع

به گزارش پرشین وی به نقل از خانواده سبز  ، حیایی در دوران تحصیل به فعالیت در تئاتر نیز می‌‌پرداخت. پس از گرفتن دیپلم ضمن خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی عقیدتی - سیاسی نیروی هوایی فعالیتش را آغاز کرد. امین در این مورد می‌گوید: «در سال 1370 بازیگر یک تئاتر کودک به کارگردانی ثریا قاسمی بودم. در آن سال‌ها همه انرژی من صرف بازی در تئاتر می‌شد و اجراهای مختلفی داشتم. از آن دوران خاطرات خیلی خوبی دارم و دوستانی که از آن دوران برایم باقی مانده است. مثل کارن همایون‌فر و بهزاد خداویسی البته از بهزاد خیلی خبر ندارم ولی با کارن هنوز در ارتباطم.»

 Persianv.com At site

دو ماه استراحت مطلق

بعد از عمل جراحی دو ماه استراحت کردم و حسابی لذت بردم. واقعا این مدت تجربه بسیار خوب و لذتبخشی بود. بعد از سالها فعالیت مستمر و مداوم و از این کار به کار دیگر رفتن توانستم به این بهانه حسابی استراحت کنم و در کنار خانواده‌ام باشم. خیلی وقت‌ها پدر و مادرم گلایه می‌کردند که کمتر به آنها سر می‌زنم و مادرم همیشه می‌گفت دلتنگ این است که یک شب در منزل آنها بخوابیم. تمام این مدت در منزل پدری‌ام سپری شد و حسابی به ما خوش گذشت. در این مدت مادر و همسرم همه جوره مراقب من بودند و به شدت مرا شرمنده کردند. مادرم علاوه بر رسیدگی به پدرم مراقب من نیز بود و نیلوفر هم در این مدت هیچ فعالیتی نداشت و تمام وقتش را صرف پرستاری از من کرد. خلاصه یک تیم مراقب من بود و ایام استراحت حسابی به من ساخت.

«البته گونه‌های تپل و شکم جلو آمده امین موید این مطلب است که دوران استراحتش حسابی به او ساخته و حق دارد که از این دوران به خوبی و با لذت یاد کند.»

 Persianv.com At site

چهره جدید

در این مدت که به خودم استراحت داده بودم، سعی کردم به چهره‌ام نیز استراحتی بدهم و کمتر سراغ آرایشگاه بروم. من در مجموعه «کلاه پهلوی» تا پنج سال صورتم را هر روز اصلاح می‌کردم و دلم می‌خواست تنوعی در چهره داشته باشم برای همین موهایم را بلند کردم.

پیچ و مهره‌ام را سفت کردم!

مشکل کمردردم به یک ناراحتی مادرزادی برمی‌گردد و از جابه‌جایی و چسبندگی مهره رنج می‌بردم. البته طی این سال‌ها فعالیت‌های مداوم و مستمری که داشتم باعث شد تا فشار زیادی به آن بیاورم. در این 5، 6 کار آخر انرژی زیادی برای نقش‌هایم می‌گذاشتم به خصوص دو فیلم آخر که نقش‌هایم بسیار اکتیو بودند. صحنه‌های اکشن زیاد داشتم و مجبور بودم فعالیت‌های بدنی زیادی انجام بدهم. در کار «قلاده‌های طلا» که نقش مامور را داشتم دائما در حال تعقیب و گریز و درگیری بودم و در فیلم آقای سیدجواد ‌هاشمی هم برای خودم رابین هودی بودم و باید از دیوار قلعه‌ای به نام قلعه رودخان در استان گیلان بالا می‌رفتم و پایین می‌آمدم. البته قرار بود در این کار از بدل نیز استفاده شود ولی نهایتا نشد و خودم به واسطه آمادگی جسمانی که داشتم همه صحنه‌ها را کار کردم. همه این فشارها باعث شد تا درد کمر من تشدید شود. بعد از مراجعه به پزشک و انجام معاینات و آزمایش‌ها و عکس برداری به توصیه پزشک عمل کرده و خودم را به تیغ جراحان سپردم. خلاصه حسابی پیچ و مهره کمرم را آچارکشی کردند به طوری که برای ثابت نگه داشتن مهره‌ها 6 تا پیچ و 2 تا پلاتین در کمرم کار گذاشتند.

زمانی که از امین راجع به مخارج هزینه عمل جراحی و بیمارستانش سوال کردم و این‌که آیا بازیگران نیز در این مواقع از مزایای بیمه بهره مند می‌شوند یا نه، اظهار بی‌‌اطلاعی کرد و گفت: بعد از این همه سال بازی و رفت و آمد در خانه سینما هنوز نمی‌دانم ما بازیگران بیمه داریم یا نه؟!

دو ماه کار تعطیل

من با آقای خاوری قرارداد داشتم و قرار بود نقش اول فیلم «خودزنی» را بازی کنم. نقشی که اتفاقا بسیار اکتیو بود و باید صحنه‌های اکشن زیادی را بازی می‌کردم که بیشتر آنها زیر باران و در گل و لای بود. به دلیل عمل جراحی کمرم حضورم در این کار منتفی شد و نتوانستم در آن بازی کنم.

جشنواره امسال

برای جشنواره امسال فکر می‌کنم فیلم «قلاده‌های طلا» و فیلم «آقای‌هاشمی» را داشته باشم. ضمن این‌که یک جلسه برای فیلمبرداری فیلم خودزنی رفته‌ام و گویا قرار است آن را به جشنواره امسال برسانند.

معالجه وضعیت بد اقتصادی سینما با آثار طنز

واقعا قبول دارم که اقتصاد سینما بیمار است و فیلم‌های خوب به فروش نمی‌روند و این نه به سود ماست، نه به سود تهیه‌کنندگان و نه به سود سینما! سینمای ما برای دست‌یابی به فروش خوب باید به سمت و سوی سلیقه مخاطب خود حرکت کند. قبول دارم این کار بسیار مشکلی است. چندی پیش در برنامه هفت وقتی گزارشی راجع به نظر مردم درباره یک فیلم سینمایی پخش می‌شد، می‌دیدیم هرکسی که از سالن سینما خارج می‌شود، سلیقه و نظر خاص خود را دارد. یکی می‌گفت فیلم عالی بود و یکی هم می‌گفت افتضاح بود! گر بخواهی کاری بسازی که مورد قبول همه باشد کار سختی است. در حال حاضر نیاز مخاطب ما طنز است. واقعیت این است که مردم ما می‌خواهند بخندند و نمی‌توان این را کتمان کرد. برای همین است که آثار طنز بیشتر مورد توجه آنها قرار می‌گیرد. اما ما نیاز به نویسندگان خلاقی داریم که بتوانند از فضای کلیشه فاصله بگیرند و با سوژه‌های نو و تازه، ایده‌های جدیدی را ارائه دهند.

 Persianv.com At site

از تهران فرار کرده‌ایم!

واقعا نیاز به «اکسیژن و آرامش» دارم. همین دو نیاز باعث شد تا از تهران فرار کنم و به لواسان پناه ببرم. زمانی که در حال استراحت هستم نیاز به آرامش مطلق دارم تا بتوانم تمرکز خوبی روی کارم داشته باشم. دود و دم تهران و ترافیک آن وحشتناک است و دلگیر! در لواسان آرامش دارم و به دور از هیاهو و شلوغی از آب و هوای خوب آن لذت می‌برم.

موفقیت در شیش و بش

حضور در فیلم «شیش و بش» تجربه موفقی بود خدا را شکر مورد توجه مردم هم قرار گرفت. مردم هنوز دوست دارند کارهایی را ببینند که در آن بازیگران مورد علاقه‌شان در کنار هم قرار می‌‌گیرند. داریم بازیگرانی که فروش فیلم به خاطر آنهاست. در واقع مردم به خاطر آنها بلیط می‌خرند و به سینما می‌آیند. همین لطف  و توجه مردم است که به ما انرژی می‌دهد تا همچنان در این سینما باقی بمانیم. خودم نیز از کارهای این‌چنینی استقبال می‌کنم. گاهی لازم است خود ما دست به دست هم دهیم و با قرار گرفتن در کنار هم کارهایی را بازی کنیم که مورد توجه مردم است.

نقش‌های مورد علاقه

همیشه نقشی را که در فیلم «دختر ایرونی» بازی کردم، با لذت مرور می‌کنم. نقش‌هایم در فیلم مزاحم، شب و بیداری رویاها را نیز خیلی دوست دارم و از آن دست کارهایی است که به خودم خیلی چسبید. ولی همیشه مردم مرا مورد لطف خود قرار می‌دهند و از نظراتشان پیداست که کاراکتر «بیژن مرتضوی» در سه‌گانه اخراجی‌ها برایشان خاطره‌انگیز‌تر شده است. معتقدم این نیز به همان نیاز مخاطب باز می‌گردد، که دوست دارند استار خود را بیشتر در قالب طنز ببینند.

بیژن مرتضوی اخراجی‌ها

50 درصد این نقش در فیلمنامه بود و بقیه نقش را، هم خودم به مرور زمان پیدا کردم. در طول کار با مشورت‌هایی که با آقای ده‌نمکی داشتم، شخصیت بیژن را پرورش می‌دادم. مثلا آقای ده‌نمکی اعتقاد داشت که بیژن در اخراجی‌های 3 متحول شود ولی نظر من این بود که مردم بیشتر دنبال سرنوشت چند تا از این اخراجی‌ها هستند که بار طنز فیلم بر دوش آنهاست. برای همین اگر مخاطب از من و اکبر عبدی طنز نبیند، اذیت می‌شود. در مجموع این شخصیت را خیلی دوست داشتم و همیشه از سه گانه اخراجی‌ها به نیکی یاد می‌کنم.

سن پترزبورگ

قرار بود در سن پترزبورگ نقش «فرشاد» را بازی کنم اما من در همان دوره سر فیلمبرداری (کلاه پهلوی) بودم و نرسیدم. نمی‌دانم اگر به جای پیمان قاسم‌خانی بازی می‌کردم، با محسن تنابنده همین قدر خوب می‌شدم یا نه؟ ولی به هر حال پیمان و محسن خیلی خوب بودند. حالا ان‌شاا... در «سن پترزبورگ 2» با همدیگر کار می‌کنیم! فیلمبرداری آن هم در روسیه خواهد بود. در «سن پترزبورگ 1» که نتوانستم کمک کنم چون سر کار بودم، ولی در «سن پترزبورگ 2» مطمئن باشید که هستم و بازی خواهم کرد.

من جاسـوس دو جــانبه‌ام!

قلب یخی را خیلی دوست دارم و به نظرم کار متفاوتی بود که مورد توجه مردم قرار گرفت. بازیگران خوبی در این مجموعه حضور داشتند و قصه خوبی در کار وجود داشت که مخاطب را دنبال خودش می‌کشید. کارگردانی خوب کار نیز مزید علت بود تا کار بیشتر مورد توجه مردم قرار بگیرد. نقشی که در این مجموعه دارم برایم جالب است و مرموز چرا که این نقش به عنوان یک جاسوس دوجانبه مرموزیت‌های خاصی را پیدا می‌کند.

نصیحت‌های پدر و مادر

همیشه یک جمله پدرم آویزه گوشم است که می‌گویـد: «ترک عادت موجب مرض است!» مادرم نیز همیشه ما را نصیحت می‌کند و روی این نکته خیلی تاکید دارد که «هیچ وقت خدا را از یاد نبرید.»

شب یلدا

با همه گرفتاری‌ها و دل‌مشغولی‌ها، در این دنیای مدرنیته، از سنت‌های اصیل ایرانی جا نمی‌مانم و دوست دارم هر ساله همه آنها را تجربه کنم. همانطور که شب عید سبزی پلو با ماهی ما همیشه برقرار است، در شب یلدا هم آجیل خوری و انار دون کردن و هندوانه خوردن ما نیز به راه است. شب‌نشینی و دور هم بودن و حافظ خوانی را خیلی دوست دارم و همه اینها را بهانه خوبی برای دورهم بودن با کسانی که دوستشان داریم می‌دانم.

امین صبور

نیلوفر خوش‌خلق همسر امین می‌گوید: «امین خیلی صبور است. صبرش واقعا تحسین‌برانگیز است و من از این صبر و از خودگذشتگی‌اش واقعا درس می‌گیرم. تا به حال هیچ انسان با گذشتی مثل امین ندیده‌ام. در ضمن امین یک هنرمند واقعی است. این را نه به این دلیل که همسرش هستم، می‌گویم. بلکه به عنوان آدمی می‌گویم که بیرون گود نشسته و واقعا این اعتقاد را دارد. امین بسیار به هنری که دارد احترام می‌گذارد. بسیار در راه هنرش گذشت می‌کند. به نظرم امین واقعا یک الگوست. تمام آن چیزهایی که باید یک هنرمند رعایت کند، امین رعایت می‌کند و این برای من بسیار با ارزش است.»

ماجرای دختر فرهاد مجیدی چیست

با پایان یافتن نیم فصل اول لیگ برتر فوتبال کشور و آغاز نقل و انتقالات فوتبالی، در شرایطی که همه اهالی فوتبال در انتظار اعلام نام سرمربی جدید سرخپوشان قرار داشتند، بار دیگر استقلالی ها بودند که به کانون اصلی توجهات و تیتر اول خبرهای تبدیل شدند.

به گزارش
«شفاف» در شرایطی که هواداران تیم فوتبال استقلال مات و مبهوت از شایعه جدایی کاپیتان تیم محبوبشان بودند، کمتر از یک هفته طول کشید تا این شایعه‌ای با محتوای جدایی فرهاد مجیدی از جمع آبی‌پوشان به به واقعیت تبدیل شده و به سرعت رنگ و بوی جدی شدن به خودش بگیرد.

موضوع این جدایی از ابعاد گوناگون قابل ارزیابی است، اما بی‌شک تلخ‌ترین جنبه آن، بی توجهی مدیر عامل و کاپیتان آبی پوشان به هواداران میلیونی استقلال است که در سرما و گرما همواره به تشویق چنین ستاره هایی پرداخته اند و امروز بدون هیچ دلیلی شاهد کناره گیری ستاره بی چون و چرای این فصل خود هستند.

در این بین مدیر عامل باشگاه استقلال همچنان منتظر است تا کاپیتان محبوب آبی پوشان از تصمیم خود منصرف شده و به جمع استقلالی ها باز گردد. فتح الله زاده در همین خصوص شب گذشته در برنامه نود به برخی گفتگوهای خود با فرهاد مجیدی اشاره کرد و گفت: من به فرهاد گفتم که تیام های بسیاری در ایران وجود دارند که در انتظار بازگشت تو به استقلال هستند.

تنهایی تیام، دلیل جدایی مجیدی

در روزهای اخیر حرف و حدیث های زیادی درباره علت اصلی جدایی کاپیتان استقلال از این تیم شنیده شده است. شایعات زیادی هم در این باره مطرح شده که از جمله آنها می توان به اختلاف مجیدی با مسئولان استقلال اشاره کرد.

البته این موضوعات در حد یک شایعه هستند و دلیل اصلی رفتن مجیدی مشکلات زندگی خانوادگی اش بود. تیام دختر مجیدی در امارات تنهاست و به حضور پدرش نیاز دارد. این درحالی است که خیلی ها فکر می کنند او بیمار است. در واقع تنها مشکل دختر فرهاد مجیدی تنهایی او در امارات است.

در این باره فتح الله زاده می گوید: دختر فرهاد مجیدی با زبان فارسی آشنا نیست و درسش را نیز به زبان انگلیسی خوانده است. از همین رو برای ادامه تحصیل مجبور است در امارات بماند و مجیدی نیز به دلیل تنهایی او به این کشور سفر کرد.
آیا مجیدی فداکاری کرد؟

برخی دیگر از نزدیکان فرهاد مجیدی معتقدند که این بازیکن برای رفع مشکلات مادی استقلالی ها به پیشنهاد تیم قطری پاسخ مثبت داده است. این عده می گویند از همان ابتدا نیز مشخص بود که فرهاد مجیدی دخترش را بهانه قرار داده تا از تهران و استقلال جدا شده و راهی یک تیم متمول خارجی شود وگرنه او که والدین و خانواده اش در تهران هستند، مگر نمی توانست تیام را به تهران آورده و سه چهار ماه او را در این شهر نگه دارد.

بنابراین گزارش هنوز مذاکرات فرهاد مجیدی با تیم قطری به صورت جدی انجام نشده است، اما با جلوتر رفتن این ماجرا جزئیات بیشتری در این باره مشخص خواهد شد.
 
منبع:۵۹۸

این خبر را واقعا بخونید به دیگران سفارش کنید؟


 
 سایبرنایف با بازوی روباتیک خود بر روی بدن بیمار حرکت میکند و با قدرتی فوق العاده از جهات مختلف به تومور سرطانی حمله میکند و باعث نابودی تومور  و متوقف کردن تکثیر سلولهای سرطانی میگردد بدون اینکه به بافتهای سالم بدن بیمار آسیبی برساند . این روبات پیشرفته قابلیت اسکن لحظه ایی از محل تومور را نیز داراست و این بدین معناست که در هر لحظه محل تومور را اندازه گیری میکند و اگر بیمار کوچکترین حرکتی داشته باشد خطایی در نابودی تومور بوجود نخواهد آمد  . همچنین این روبات قابلیت تنظیم خود با نفس کشیدن بیمار را نیز دارد و این قابلیت در تومورهای ریه بسیار حیاتیست چراکه که بیمار میتواند در حین نفس کشیدن تحت عمل جراحی رادیویی قرار بگیرد و نیازی به حبس کردن نفس بیمار نخواهد بود 

 
نتایج درمان با سایبر نایف :
 
درمان با سایبرنایف
 
 
(عکس سمت چپ: قبل از درمان با سایبرنایف , عکس سمت راست: چهار هفته پس از درمان با سایبرنایف)
در این نمونه بیمار زنی 46 ساله میباشد که مبتلا به سرطان سینه و متاستاز در c2 میباشد. او دچار بیماری تهدید کننده ای بوده و در ابتدای درمان کاملا فلج بوده است. این بیمار در 1 ساعت درمان تحت رادیوسرجری سایبرنایف قرار گرفته است.
چهار هفته پس از سایبرنایف توده سرطانی دیگر قابل رویت نیست ( عکس سمت راست). بیمار اکنون قادر به راه رفتن است و زندگی عادی خود را دارد.
 

 
مراکز مجهز به سایبرنایف :
 
همکنون بسیاری از مراکز پیشرفته درمان سرطان در دنیا به سایبرنایف مجهز است که البته بسیاری از آنها در آمریکا و اروپا پراکنده میباشد .
 بیمارستان فوق تخصصی سرطان بیکن در مالزی با سرمایه گذاری بسیار خوبی این دستگاه پیشرفته را که حدودا ده میلیارد تومان قیمت دارد خریداری کرده و امکانات خوبی نیز برای بیماران فارسی زبان خود در نظر گرفته اند به نحوی که در طی درمان در کنار بیماران میباشند و هماهنگی های مسافرتی را نیز انجام میدهند.
 همچنین قیمت هایی که برای درمان با سایبرنایف تعیین شده به نسبت دیگر کشورهای دنیا مناسب تر استهزینه درمان با سایبر نایف در اینجا ببینید )
 

 
بیماران میتوانند از طریق آدرس وبسایت این بیمارستان
یا با مشاوران فارسی زبان بیمارستان به صورت مستقیم از ایران به شماره تلفنهای  0060129767342 و یا 0060129767310 تماس بگیرند و مدارک خود را جهت برسی ارسال کنند . در صورت داشتن هر گونه سوال همچنین میتوانید به ایمیل زیر تماس بگیرد
وقتی به تجهیزات پیشرفته بیمارستان بیکن نگاهی میاندازیم میتوان گفت که تمامی تجهیزات درمان و تشخیصی سرطان از جمله پت اسکن که میتواند سرطان را در مراحل بسیار اولیه شناسایی کند در این بیمارستان وجود دارد که جای این دستگاه ها و چنین بیمارستان پیشرفته ایی در ایران خالیست.

 
:اطلاعات بیشتر
از این طریق میتوانید به صفحه فارسی فیسبوک درمان با سایبرنایف بپیوندید  

برای اطلاعات بیشتر در مورد تکنولوژی سایبرنایف میتوانید
http://www.cksociety.org/ انجمن سایبر نایف
http://www.cyberknife.com/ اطلاعات کامل درباره سایبر نایف و تجربه دیگر بیماران در استفاده از این تکنولوژی
 

 

به بیماران سرطانی در رابطه با سایبرنایف اطلاع رسانی نمایید

جدیدترین روش درمان سرطان
جراحی رادیویی ( رادیو سرجری) یکی از بهترین  و موثر ترین روشهای درمان توده های متمرکز سرطانی است که در غالب موارد به مراتب کم خطر تر و موثر تر از جراحی باز است . جراحی رادیویی با تابانیدن اشعه با قدرت بسیار بالا بر توده سرطانی، باعث نابوده تومورهای سرطانی می‌شود .با استفاده از جراحی رادیویی عوارض بعد از عمل تا نزدیک به صفر کاهش پیدا میکند و از آسیب به بافتهای سالم جلوگیری میشود و درصد موفقیت در این روش بسیار بالاتر از روش تهاجمی ( جراحی باز ) است
سایبرنایف در حال حاضر پیشرفته ترین ، پرقدرت ترین و دقیق ترین تکنولوژی جراحی رادیویی در جهان میباشد که قابلیت شگفت انگیزی در نابودی تومورهای مغزی ، ریه ، پروستات ، ساقه مغز ، مخچه و ... دارد .سایبرنایف قابلیت آن را دارد که تومورهایی را نابود کند که هیچگاه جراحان تصور درمان آن را نداشتند و یا در منطقه ایی قرار دارد که دست جراح به آن نمیرسد
 
سایبرنایف همکنون در بیش از 18 کشور جهان و 150 مرکز فوق تخصصی سرطان از این تکنولوژی برای درمان انواع تومورهای سرطانی استفاده میشود و تخمین زده میشود از سال 2005 تا کنون بیش از 50 هزار بیمار از توسط سایبرنایف درمان شده اند هرچند که بدلیل جدیدبودن تکنولوژی بسیاری از پزشکان ایرانی آشنایی کاملی با این تکنولوژی ندارند 
 
 

مخرب ولی ........؟

در اینجا مقدمه‌ای کوتاه درمورد قلیان، خطرات آن برای سلامتی و تاثیرات مخرب مصرف آن ارائه می‌کنیم. 
قلیان چیست؟ 

• قلیان یک لوله آبی است که برای کشیدن تنباکو از طریق آب سرد استفاده می‌شود. تنباکو در کاسه‌ای که در بالای آن قرار می‌گیرد و از طریق زغال‌هایی که روی کاسه تنباکو قرار داده می‌شود، داغ شده و دود از طریق آب که در پایین آن قرار دارد، فیلتر می‌شود. 

• تنباکوی مورد استفاده برای قلیان، تنباکویی مرطوب و چسبناک است که در عسل و شیره خیسانده می‌شود. 

• تنباکوهای قلیان طعم‌های مختلفی دارند مثل سیب، هلو، نارگیل، انبه، نعناع و توت‌فرنگی. 

باورهای نادرست و واقعیات مربوط به قلیان
 
باور 1: ازآنجا که تنباکوی قلیان از طریق آب فیلتر می‌شود، کلیه مواد مضر آن تصفیه می‌شود. 

واقعیت 1: کشیدن تنباکو از طریق آب مواد شیمیایی سرطان‌زای آن را تصفیه نمی‌کند. این دود می‌تواند به اندازه دود سیگار اثر مخرب بر بر ریه و قلب داشته باشد. 

باور 2: استنشاق دود قلیان ریه‌ها را نمی‌سوزاند به همین دلیل مضر نیست. 

واقعیت 2: دود قلیان وقتی استنشاق می‌شود، ریه‌ها را نمی‌سوزاند زیرا از طریق آبی که در پایین آن قرار دارد خنک می‌شود. بااینکه دود خنک می‌شود اما هنوز هم حاوی مواد سرطان‌زایی است که برای بدن مضر است. 

باور 3: کشیدن قلیان سالم‌تر از کشیدن سیگار است. 

واقعیت 3: دود قلیان به همان اندازه دود سیگار مضر است. قلیان به طریقی متفاوت دود تولید می‌‌کند: دود سیگار از سوختن تنباکو ایجاد می‌شود، درحالیکه دود قلیان از طریق گرم شدن تنباکویی که در کاسه‌ای بالای آن قرار دارد از طریق زغال تولید می‌شود. محصول نهایی یکسان است—دود، که حاوی مواد سرطان‌زا است. 

باور4: کشیدن قلیان به اندازه کشیدن سیگار اعتیادآور نیست زیرا نیکوتین در خود ندارد. 

واقعیت 4: تنباکوی قلیان هم مثل تنباکوهای معمولی حاوی نیکوتین است. درواقع، در یک جلسه 60 دقیقه‌ای قلیان، فرد در معرض حجم دودی 100 تا 200 مرتبه بیشتر از یک سیگار قرار می‌گیرد. 

باور 5: تنباکوی گیاهی قلیان سالم‌تر از تنباکوی معمولی است. 

واقعیت 5: این هم مثل کشیدن سیگار گیاهی یا "طبیعی"، فرد را در معرض مواد سرطان‌زا قرار می‌دهد. 

بررسی محتوای گمراه‌کننده: 


77 درصد از بسته‌هایی که از لبنان جمع‌آوری شدند درصد قطران را 0%، 28 درصد آن محتوای نیکوتین را 5/.% و 36 درصد 0.05% اعلام کردند. از محصولاتی که از سایر کشورها جمع‌آوری شد، 77% محتوی قطران را 0%، 54% محتوی نیکوتین را 5/.% و 25% 0.05% اعلام کرده بودند. این یافته‌ها آشکارا نشان از اطلاعات گمراه‌کننده این بسته‌ها دارد. 
تاثیرات قلیان بر سلامت انسان 
مصرف قلیان آشکارا نشان داده است که تاثیراتی جدی بر دو عضو حیاتی بدن به نام ریه‌ها و قلب دارد. سرطان ریه، سرطان مری، بیماری ریوی انسدادی مزمن، آمفیزم، پایین بودن وزن تولد نوزاد، افزایش حملات آسم و ذات‌الریه برخی از خطرات مربوط به کشیدن قلیان هستند. 

 


سایر خطراتی که در دود سیگار مشاهده نشده است بیماری‌های عفونی است که از استفاده اشتراکی شلنگ قلیان و افزودن الکل یا داروهای روان‌گردان به تنباکوی قلیان می‌باشد. دود قلیان حاوی صدها فلز سنگین مثل ارسنیک، کوبالت، کروم و سرب می‌باشد. با مصرف متوسط قلیان، دود تولیدشده از یک لوله تقریباً نیکوتین و قطران برابر با 20 سیگار در خود دارد. تحقیقات همچنین نشانداده است که پس از 45 دقیقه استفاده از هوای منقضی‌شده، مونوکسید کربن، نیکوتین پلاسما  و ضربان قلب به شدت بالا می‌رود. 
جدی‌ترین تاثیرات مضر 
استفاده از قلیان درکنار سرطان ریه با افزایش احتمال ابتلا به سرطان دهان و مثانه نیز همراه است. 
همچنین شواهدی وجود دارد که اعلام می‌کند قلیان می‌تواند میزان اسپرم را در مردان کاهش دهد. 
مصرف‌کنندگان مداوم قلیان عملکرد ریه‌ای تقریباً 25% پاینتر از آنهایی که قلیان نمی‌کشند دارند. یک تحقیق نشان داده است که کشیدن قلیان خطر ابتلا به سل ریوی را افزایش می‌دهد. 

کودکان مخصوصاً بیشتر درمقابل تاثیرات مضرف قلیان آسیب‌پذیر هستند. 

اگر در محلی باشند که در آن قلیان کشیده می‌شود، احتمال ایجاد عفونت‌های ریوی، آسم و سندرم مرگ ناگهانی کودک در آنها افزایش می‌یابد. 

کشیدن قلیان چطور بر میزان اسپرم مردان تاثیر می‌گذارد: 
کشیدن قلیان می‌تواند تحرک و طول‌عمر اسپرم را کاهش داده و موجب تغییرات ژنتیکی شود که بر بچه تاثیر می‌گذارد. ازآنجاکه قلیان حاوی فلزات سنگینی چون آرسنیک، کروم، سرب و کوبالت است، اینها موجب کاهش تولید اسپرم می‌شوند. 

کشیدن قلیان چه تاثیراتی بر زنان باردار و جنین دارد: 
ازآنجا که لوله قلیان حاوی میکروارگانیسم‌های عفونی زیادی است و زنان باردار سیستم ایمنی ضعیفی دارند، احتمال گرفتن بیماری بیشتر خواهد بود. قلیان هم مانند سیگار می‌تواند احتمال وضع‌حمل پش از موعد، مرده به دنیا آمدن نوزاد و سایر مشکلات را افزایش دهد. همچنین می‌تواند بر رشد جنین نیز تاثیر منفی داشته باشد. نوزادانی که در معرض دود تنباکو قرار دارند بیشتر در خطر مرگ در رختخواب هستند. نوزادان و کودکانی که در دود تنفس می‌کنند، معمولاً بیشتر دچار سرماخوردگی، آسم و عفونت‌های گوش می‌شوند. دود قلیان غلظت اکسیژن را در بدن مادر کاهش داده و نهایتاً موجب تنگی نفس جنین شده و او را به سمت مرگ می‌کشاند. 

کشیدن قلیان چه ضررهایی برای سلامتی دارد: 

• اگر فویل آلومینیومی که در قلیان استفاده می‌شود کیفیت خوبی نداشته باشد، با زغال در حال سوختن واکنش داده و موادسرطان‌زایی تولید می‌کند که موجب سرطان می‌شود. 

• میزان دی‌اکسیدکربن که از طریق قلیان استنشاق می‌شود درمقایسه با سیگار بسیار بالا است و این مسئله باعث می‌شود که کشیدن یک قلیان برابر با 7 تا 10 سیگار باشد. 

• افرادیکه قلیان می‌کشند باید از این واقعیت مطلع باشند که دود قلیان چون از آب رد می‌شود و مرطوب است مدت زمان بیشتری در ریه‌ها می‌ماند. برخی میکروب‌ها، عمدتاً باکتری‌هایی که موجب سل می‌شوند، در لوله قلیان وجود دارند. 

قلیان مسئله‌ای همه‌گیر: 

• یکی دیگر از جنبه‌های نگران‌کننده قلیان این است که سابقاً در کشورهایی مثل پاکستان و هند توسط افراد سالخورده‌ای که در روستاها زندگی‌ می‌کردند استفاده می‌شد اما اخیراً بیشتر در مناطق شهری مورد استفاده قرار می‌گیرد. رستوران‌های شهری زیادی آن را برای مشتریان خود سرو می‌کنند. 

• آنهایی که به طور مرتب از قلیان استفاده می‌کنند، کم‌کم دچار اعتیاد به آن می‌شوند. 

• کشیدن قلیان برای جوانان مسئله‌ای هیجان‌انگیز، مدُ روز و لذت‌بخش به نظر می‌رسد. 

حرام یا حلال بودن استعمال تنباکو چه از طریق سیگار و چه از طریق قلیان؟ 

اسنادی از آیات مختلف قرآن 

ازآنجا که دود برای سلامتی ما ضرر دارد، ازاینرو چیزهایی که تاثیرات مضر بر سلامت ما داشته باشند، در اسلام نهی می‌شوند. 

• "و خودتان را نکشید. مطمئناً الله مهربان‌ترین است. و کسی که اینکار را با خشونت و بی‌عدالتی انجام دهد، او را به آتش خواهیم افکند که همواره برای الله آسان است." (قرآن، 4:29) 

• "و خودتان را به سمت نابودی نکشانید." (قرآن 2:195) 

•  "براساس تحقیقات و مطالعات جدید، لوله می‌تواند رسانه خوبی برای کشاندن باکتری‌هایی که موجب بیماری‌های عفونی مثل هپاتیت A می‌شود باشد که به راحتی وقتی قلیان توسط چندین نفر استفاده می‌شود انتقال می‌یابد." بیان شده توسط متخصصین پزشکی 

• ماریا آنتونیا، یک شهروند امریکایی می‌گوید، "قلیان تاثیر بدی بر کودکان دارد زیرا آنها را به سمت استفاده از سیگار و قلیان می‌کشاند." 

• براساس توصیه‌ها سازمان بهداشت جهانی، یک جلسه یک ساعته عادی قلیان فرد را در معرض حجم دودی 100 تا 200 مرتبه بیشتر نسبت به سیگار قرار می‌دهد. دود تنباکو حتی بعد از اینکه از آب رد می‌شود هنوز حاوی سطح بالایی از ترکیبات سمی مثل مونوکسیدکربن، قلزات سنگین و موادشیمیایی سرطان‌زا است. 

هوشیاری اجتماع: 

• نیاز به آموزش فوری در رابطه با خطرات مصرف قلیان وجود دارد. 
• متخصصین مذهبی و سازمان‌های غیردولتی باید جلو آمده و مردم را در رابطه با مضرات قلیان آگاه کنند. 
• سیمنارهای ویژه‌ای در مدارس و دانشگاه‌ها در رابطه با خطرات استفاده از قلیان باید برگزار شود. 
• دولت می‌بایست رستوران‌ها را برای سرو قلیان به مشتریان محدود کند. 
نتیجه‌گیری: 

قلیان باعث می‌شود جوانان نتوانند از اوقات فراغت خود خلاقانه استفاده کنند و به کارهای مفید بپردازند و کسانیکه تصور می‌کنند قلیان در مقایسه با سیگار بی‌ضرر است، باید از این تفکر اشتباه خود بیرون آیند. 

محل زندگی جن ها در سیستان!

به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران ، در این روستا "مقبره‎های جنانی گچ " که به باور محلی ‌ها محل سکونت جن ها بوده و "پیل بند "و "غارهای بان مسیتی" و نقاشی های عجیب و غریب آن، نیز دیدنی است.
چاه باستانی "تیس کوپان" و گورهای مرموز "تپه نهادی" هم از جاذبه های گردشگری این روستاست.



Persianv.com At site

Persianv.com At site

Persianv.com At site 


Persianv.com At site

ورهای مرموز "تپه نهادی" هم از جاذبه های گردشگری این روستاست.

100 سال طول می کشد این درخت رشد کند.

اگر بخواهید یکی از این درختها داشته باشید باید خیلی صبور باشید چرا که 100 سال طول می کشد این درخت رشد کند.

به گزارش «24»، «جابوتیکابا» نام درختی است که بیشتر در کشورهای آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی مثل آرژانتین و برزیل رشد می کند. میوه های این درخت به طور مستقیم روی شاخه و تنه های آن رشد می کند.

در فرهنگ های لغت گیاهان دارویی این درخت «عودالبرق» ترجمه شده است. اگر بخواهید یکی از این درختها داشته باشید باید خیلی صبور باشید چرا که 100 سال طول می کشد این درخت رشد کند.

















کشورهای ثروتمند واقعا ثروتمند

سنگاپور


نام رسمی آن جمهوری سنگاپور است. سنگاپور کلمه ای مالایایی و به معنای شهر شیر می باشد. این کشور در جنوب شرقی آسیا است و پایتخت آن سنگاپور است. جنوب شبه جزیره مالایا و کوچک ترین کشور جنوب شرقی آسیا است. مساحت آن 616 کیلومتر مربع و جمعیت سنگاپور 4/353/893 نفر و با رشد سالانه 2/1 درصد است. زبان انگلیسی زبان رسمی و ماندارین، تامیل و مالایی از دیگر زبان های این کشور هستند.

واحد پول، دلار سنگاپور است. سنگاپور با مالزی و اندونزی همسایه است. موناکو و وکیشن سیتی از بزرگ ترین شهرهای سنگاپور به حساب می آیند. سنگاپور یکی از مراکز بزرگ تجاری داد و ستد کالا در جهان است و یکی از 4 شهر – کشور کنونی در جهان است. از زمان استقلال، به یکی از پررونق ترین کشورهای جهان تبدیل شده و امروز یکی از پرترافیک ترین بندرهای دنیا است.

آب و هوای این کشور گرم و مرطوب و با بارش فراوان باران است. از لحاظ ذخایر معدنی کشوری فقیر است، اما اقتصاد آن که به بخش خدمات، چینی، تولیدات الکترونیکی و صنایع دستی وابسته است، رشد و شکوفایی فراوانی داشته و این کشور را به یکی از ثروتمندترین مناطق دنیا تبدیل کرده است. سنگاپور، توسط یک جاده ترانزیت با مالزی و دیگر نقاط جنوب شرق آسیا مرتبط است.

سلطنت برونئی

در آسیای جنوبی شرقی است که از شمال به دریای چین جنوبی و از مغرب و مشرق به ایالت سراواک محدود است. نام محلی آن برنئی دارالسلام و پایتخت آن، بندر سری بیگاون، از مهم ترین بنادر کشور است. برنئی سرزمینی با مساحت 765/5 کیلومتر مربع که کوهستانی با آب و هوایی استوایی با بارش فراوان باران آب و هوای گرم و مرطوب است. جمعیت آن 264000 نفر است که یک چهارم آن را چینی ها تشکیل می دهند. بزرگ ترین قوم برنئی مالایایی هستند. زبان اصلی مردم برنئی مالایایی است، البته زبان انگلیسی و چینی هم رواج دارد. انگلیسی زبان بازرگانی این کشور است.

امروزه برنئی یکی از غنی ترین کشورهای فروشنده نفت و گاز با درآمدهای کلان است. تولیدات کشاورزی آن برای مصارف خود کشور کافی می باشد. به غیر از فرآورده های نفتی و گاز بخشی از محصولات که از جنگل به دست می آید را صادر می کند. ازجمله این محصولات، ساگوف کائوچو و ... است. عمده ترین واردات آن خودروهای سنگین، مصالح ساختمانی، ماشین آلات و مواد غذایی است. با کشورهای ژاپن، آمریکا، سنگاپور، تایوان و مالزی به تجارت می پردازد. واحد پول برونئی، دلار برونئی است.
 
 
ادامه مطلب ...

کارخانه شیر سیار

شیر سالم و تازه به این میگن Click Here To Join

 
Click Here To Join
Click Here To Join



بازم این افغانیها وجنایتشان


ارم نیوز: سکوت سنگین افسران پلیس آگاهی نشان می داد سنگینی غمی بسان کوه ها را بر شانه های مرد جوان که جرات بازگویی ابعاد حادثه شوم را نداشت، احساس می کنند.
 آپلود سنتر

به فاصله کمی از او، زن جوان همانند انسان مسخ شده ای تنها به کف اتاق خیره شده بود و جملات نامفهومی را یکی پس از دیگری زیر لب بازگو می کرد. زن جوان جرات نگاه کردن به چهره شکسته شوهرش را نداشت و مدام آرزوی مرگ می کرد.

به فاصله کمی از آنها ۳ متهم که در نگاهشان شرارت موج می زد، با دستبندی که به دستشان قفل شده بود بخوبی می دانستند که از انسان بودن تنها نام آن را به همراه دارند….

● شروع یک ماجرای تلخ

در یکی از روزهای بهمن سال گذشته مردی همراه همسر خود پس از حضور در کلانتری ۱۷۱ در حالی که هر دو بشدت مجروح بودند، با ارائه شکایتی بیان کردند که از سوی ۴ نفر که ۲ نفر از آنها نقاب به صورت داشتند مورد حمله قرار گرفته و اموالشان به سرقت رفته است.

مرد شاکی در اظهارات خود گفت: وقتی به اتفاق همسرم به شهرری می رفتیم در حوالی بهشت زهرا (س) ۲ جوان را که یک گالن خالی در دست داشتند و از خودروهای عبوری درخواست بنزین می کردند، دیدیم.

با دیدن آنها توقف کردیم، اما به یکباره از سوی این دو جوان و ۲ نفر دیگر که نقاب به صورت داشتند مورد حمله قرار گرفتیم و آنها پس از ضرب و جرح من و همسرم، با سرقت مقادیری پول، اسناد و مدارک متواری شدند.

به دنبال این شکایت، پرونده ای از سوی ماموران کلانتری ۱۷۱ تشکیل و برای پیگیری و تحقیقات تخصصی به پایگاه نهم پلیس آگاهی ارسال شد.

پس از چند روز و بهبود نسبی وضعیت زن و مرد شاکی و دعوت از آنها، افسر آگاهی در تحقیقات متوجه اظهارات ضد و نقیض زن و مرد شاکی شد تا این که آنها راز جنایت شوم ۴ متهم را فاش کردند.

مرد شاکی در اظهارات خود گفت: وقتی به قصد در اختیار قرار دادن بنزین به ۲ نفر که در حاشیه جاده ایستاده بودند خودرو را متوقف کردم، به یکباره از سوی ۲ مرد جوان و ۲ نفر دیگری که در محدوده جنگلی اطراف بهشت زهرا مخفی شده بودند، مورد حمله قرار گرفتم و آنها پس از ضرب و جرح من، همسرم را مقابل چشمانم مورد آزار و اذیت قرار دادند و از اقدام شیطانی خود فیلمبرداری کردند و سپس متواری شدند.

● تحقیقات ویژه

به دنبال این اظهارات تکان دهنده یک تیم ویژه از ماموران پلیس آگاهی جستجوی گسترده خود را در این ارتباط آغاز کردند و با بهره گیری از اطلاعات مردمی متوجه شدند فیلم تهیه شده از زن قربانی در جنگل های اطراف بهشت زهرا، در میان برخی از اتباع افغانی که در منطقه حضور دارند، منتشر شده است.

با به دست آمدن این سرنخ و اطلاعات بعدی، ماموران ابتدا چند تبعه افغان را دستگیر کردند که در تحقیق از آنها مشخص شد این جنایت شوم از سوی ۴ متهم به نام های قادر، عصمت، مسعود و حامد صورت گرفته است که آنها نیز تابعیت افغانی دارند.

● ردپا

با گزارش موضوع به قاضی پرونده، دستور دستگیری این تبهکاران صادر شد و ماموران در اولین اقدام خود پس از جستجوی گسترده در منطقه ابتدا ۲ نفر از متهمان به نام های قادر و عصمت را دستگیر کردند.

با دستگیری این دو متهم، مشخص شد ۲ نفر دیگر از این تبهکاران پس از اطلاع از دستگیری همدستان خود، متواری شده اند.

ماموران در مرحله بعدی رد پای یکی از متهمان را در سمنان شناسایی کردند و با اعزام یک تیم عملیاتی به این شهرستان، مشخص شد این متهم ساعتی قبل از حضور ماموران بار دیگر به تهران بازگشته تا پس از خداحافظی با بستگان خود، از کشور خارج شود.

با به دست آمدن این اطلاعات، ماموران سومین متهم (حامد) را در منطقه نعمت آباد تهران دستگیر کردند و مشخص شد سومین مجرم بلافاصله پس از اطلاع از دستگیری همدستانش، از کشور خارج شده است.

● اعتراف به چندین جرم مشابه

گزارش خبرنگار ما حاکی است، با تحقیق از ۳ تبهکار شیطان صفت و در بررسی تلفن همراه آنها، فیلم سیاه ضبط شده از زن قربانی کشف شد.

این متهمان با اعتراف به ۵ فقره جرم مشابه اعتراف کردند با این شیوه زنان و دختران را مقابل چشم بستگانشان مورد آزار و اذیت قرار داده اند. بررسی این اعترافات نشان داد شاکیان به صرف حفظ آبروی خود از ارائه شکایت به مراجع قضایی و انتظامی صرف نظر کرده اند.

در مرحله بعدی از تحقیقات نیز معلوم شد این تبهکاران بیش از ۶۰ فقره سرقت همراه با ضرب و جرح داشته اند.

متهمان درباره سرقت ها نیز گفتند که پس از کمین در تاریکی و اطراف پل های زیرگذر، هنگامی که یک خودرو قصد عبور از زیرگذر را داشت، با سنگ به خودروها حمله می کردند و هنگامی که راننده توقف می کرد با حمله به آنها و ضرب و جرح، اموالشان را به سرقت می بردند.

گزارش حاکی است پس از اعترافات اعضای این باند شیطانی، پرونده به شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و پس از تحقیقات مقدماتی هر سه متهم با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.
● تهدید به قتل

آخرین خبرها از این پرونده تکان دهنده حاکی است پس از شکایت زوج جوان، از روز گذشته یک شرور که در زندان از سوی متهمان اجیر شده است پس از آزادی از زندان به دفعات با تلفن شاکی تماس گرفته و آنها را تهدید کرده است در صورتی که شکایت خود علیه متهمان را پس نگیرند، اقدام به قتل آنها و آتش سوزی منزلشان خواهد کرد.

با گزارش موضوع از سوی شاکیان پرونده، تحقیق در این زمینه نیز آغاز شده است

شاهدین بی ادعا وقربون برم خدا را این مدرک حقیقی و حقوقی

انتشار تصویری که تاریخ آن به سال 1952 میلادی باز می گردد نشان می هد عربستان سعودی در استاد تاریخی خود از واژه خلیج فارس بر خلاف ادعاهای امروزی مقامات عربی استفاده می کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، انتشار تصویری از اسناد تاریخی عربستان سعودی که تاریخ آن به سال 1952 میلادی (1331 هجری شمسی) باز می گردد نشان می دهد بر خلاف ادعاهای فعلی رژیمهای عربی، آنها در گذشته نام خلیج فارس را قبول داشته و آن را در نقشه های خود استفاده می کرده اند.

بر این اساس، این تصاویر که از سوی دائره المعارفهای معتبر جهانی نیز منتشر شده بیانگر آن است که اعراب در واقع عنوان «خلیج فارس» را به عنوان تنها نام آبراهه بین المللی بین ایران و جزیره العرب مورد پذیرش قرار داده اند و مواضع فعلی آنها تنها در جهت برخی بهره برداری های سیاسی اتخاذ می شود.

هواپیمای هواپیما خور ببینید؟

هواپیمای باربری ایرباس-300-600 سوپرترنسپورتر در حال بارگیری بخش جلویی یک ایرباس باریک پیکر برای حمل به خط مونتاژ در کنار یک فروند آنتونف-124

چشم حیوانات

کروکودیل

گروه اینترنتی ایران عشق
سگ

گروه اینترنتی ایران عشق
خرگوش
گروه اینترنتی ایران عشق
پیتون زال
گروه اینترنتی ایران عشق
کیمن(گونه ای از سوسمارها)
 
گروه اینترنتی ایران عشق
کفتار
گروه اینترنتی ایران عشق
سوسمار
گروه اینترنتی ایران عشق
پیتون ببری
گروه اینترنتی ایران عشق
اسب
گروه اینترنتی ایران عشق

دوستی با این اشخاص را به هم بزنید

                     از من میشنوید با این افراد واقعا دوستی نکنید؟

همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم‌هایی متعادل ، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی‌ها و نعمت‌هایش شکر می‌کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می‌آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد.

هشت نوع شخصیت که باید از آنها دوری کرد:

همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم‌هایی متعادل ، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی‌ها و نعمت‌هایش شکر می‌کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می‌آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین این نوع شخصیت‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

● خودشیفته‌ها
این افراد شدیدا حس خودبزرگ بینی دارند و چنین می‌پندارند که دنیا گرد آنها می‌چرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی آشکار خواسته‌های خود را بیان می‌کنند. گاهی به نظر می‌رسد باید به آنها گفت: « فقط خودت مهم نیستی که!»

این افراد فقط خواسته‌های خود را در نظر می‌گیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته می‌شود. در این رابطه شما احساس یاس و سرخوردگی پیدا می‌کنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواسته‌ها و امیال خود می‌کنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمی‌ماند.

● منفی گراها
این دسته قادر به درک خوبی‌ها و شادی‌ها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز روز بسیار قشنگی است حتما از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر می‌دهند؛ اگر از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات نهایی به شما هشدار می‌دهند.

آنها شادی را نابود می‌کنند. دید مثبت شما به زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی می‌دهد. قبل از آنکه متوجه شوید، منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه شادی‌ها پشت شیشه‌های خاکستری پنهان می‌شود

● افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت می‌کنند
مواردی که شما زیبا و دلفریب می‌بینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است. اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه می‌شمارند. اگر شما سلیقه دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه نگرانی قلمداد می‌کنند. افراد همیشه قاضی تقریبا مانند منفی گراها هستند. اگر قسمت اعظم وقت خود را با اینگونه افراد بگذرانید، طولی نمی‌کشد که شما هم یکی از آنها خواهید شد.

● خود رای‌ها
تخصص این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم داشته باشند که شما اصلا متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده است. این افراد نقطه ضعف‌های شما را پیدا می‌کنند و از این طریق به خواسته‌های خود می‌رسند.

این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف قرار می‌دهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا می‌کنند که لزوما انجام نمی‌دهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویت‌های شخصی و توانایی درک واقعیت مساله را ازدست می‌دهید و به ناگاه دنیا حول محور خواسته‌ها و اولویت‌های آنها قرار می‌گیرد.

● همیشه ناامیدها
اگر طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامیدها به شما اطمینان می‌دهند که با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق می‌شوید، شما را دلتنگ و افسرده می‌کنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار می‌دهند که دستیابی به آرزویتان غیرممکن است.

این افراد «آنچه هست» را باور دارند و نسبت به «آنچه خواهد شد» مشکوک و ناامید هستند. معاشرت با این افراد موجب می‌شود خودباوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالی که پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکن‌ها و تلاش برای دستیابی به دوردست‌ها.

● آنهایی که نمی‌توانند صممیمی‌شوند
در کنار این افراد هیچگاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار تعریف می‌کنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل می‌دهند. در پی بی توجهی آنها، شما غمگین و افسرده می‌شوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که برایتان پیش آمده تعریف می‌کنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان می‌دهند.

روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است. زمانی که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف می‌کنند و اگر حمایت بخواهید، شما را محکوم به شکست می‌دانند.

● حرمت شکن‌ها
این افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی می‌زنند یا کاری انجام می‌دهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمی‌دارند. شاید این فرد کسی باشد که به او اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوءاستفاده کرده ورازتان را برملا می‌کند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او ارتباط ندارد دخالت می‌کند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه کرده است.

● آنهایی که همیشه متوقع هستند
هیچ وقت نمی‌توان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را نمی‌دانند و خواسته‌هایشان غیرواقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمی‌کنند.

با خانم ها شوخی.......

با خانم ها شوخی نکنید، حتی شما دوست عزیز !

زن: میشه توی کار باغچه کمکم کنی؟
مرد: تو فکر کردی من باغبانم؟ زن: میشه توی تعمیر دستگیره در کمکم کنی؟
مرد: تو فکر کردی من نجارم؟
بعد از ظهر مرد از سر کار بر
میگردد و میبیند همه چیز درست شده است ... ...
مرد: کی دستگیره در رو درست کرد و باغچه را رو به راه کرد؟
زن: مرد
همسایه و در ازاش ازم خواست یا یک همبرگر بهش بدم یا یک لب!
مرد : حتما تو به او همبرگر را دادی!
زن: تو فکر کردی من گارسون رستورانم؟
 

نتیجه اخلاقی : همیشه از انتقام خانمها بترسید
 

بخونید وبخونیدوبخونید

داشتم بر می گشتم خونه، مسیرم جوریه که از وسط یه پارک... رد میشم بعد میرسم به ایستگاه اتوبوس، توی پارک که بودم یه زن خیلی جوون با چادر مشکی رنگ و رو رفته و لباس های کهنه یه پیرمرد رو که روی یه چشمش کاور سفید رنگی بود همراه خودش راه میبرد رسید به من و گفت سلام!
من فکر کردم الان میخواد بگه من پول میخوام که بابام
رو ببرم دکتر و از این حرفا اول خواستم برم بعد گفتم منکه عجله ندارم بذار واستم شاید کار دیگه ای داشته باشه منم همینطور که اخمام تو هم بود سرم رو به علامت جواب سلام تکون دادم و نگاهش کردم،
گفت آقا من باید بابام ( بعد پیرمرده رو نشون داد) رو ببرم مجتمع پزشکی نور آدرسش نوشته توی خیابان ولیعصر، خیابان اسفندیاری!
گفتم خب؟!
با یه لحن بغض آلود گفت خوب بلد نیستیم کجاست توی این شهر خراب شده از هر کی هم می پرسیم اصلا به حرفمون گوش نمیده! بیشعورا جوابمونو نمیدن (اشک تو چشماش جمع شده بود)
بهش آدرس دادم و گفتم تو این شهر خراب شده وقتی آدرس میخوای باید بی مقدمه بپرسی فلان جا کجاست اگر سلام کنی یا چیز دیگه بگی فکر
میکنن میخوای ازشون پول بگیری!
بعد از اینکه رفت گفتم چقدر سنگ دل شدیم، چقدر بد شدیم وچقدر زود قضاوت میکنیم، خود من تا حالا به چند نفر همینجوری بی محلی کردم و رفتم چون گفتم خوب معلومه دیگه پول میخواد!
طفلی زن بیچاره خیلی دلم براش سوخت که فقط به خاطر اینکه فقیر بود و ظاهرش فقرش رو نشون میداد دلش رو شکسته بودیم...
بعد گوش دنیا را با این دروغ کر
کردیم که ما اصالتا مردم نوع دوست و با فرهنگی هستیم و اینقدر این دروغ را تکرار کردیم که خودمون والبته فقط خودمون باورمون شده اما...

اینم عشوه به شیوه شتری

عشوه شتری که میگن اینه

 

 

عشوه شتری که میگن اینه

 

اینم عشوه به شیوه شتری

عشوه شتری که میگن اینه

 

 

عشوه شتری که میگن اینه