ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام..........در کنج ویران مانده ام . خمخانه را گم کرده ام ......حضرت مولانا
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام..........در کنج ویران مانده ام . خمخانه را گم کرده ام ......حضرت مولانا

ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام..........در کنج ویران مانده ام . خمخانه را گم کرده ام ......حضرت مولانا

گزیده اى از زندگانى امام حسین علیه السلام


نام : حسین
القاب معروف : سید الشهداء، ثارالله
کنیه : ابو عبدالله
نام پدر و مادر: على علیه السلام - فاطمه علیها السلام
وقت و محل تولد: سوم شعبان سال چهارم هجرت در مدینه
دوران امامت : یازده سال (از سال 50 تا 61 ه‍ ق )
خلفاى غاصب در زمان آن حضرت : معاویه و یزید
وقت و محل شهادت : در روز عاشورا سال 61 هجرى در کربلا در سن 57 سالگى به شهادت رسید.
مرقد شریفش : شهر کربلا در کشور عراق است .
دوران زندگى آن حضرت را مى توان به چهار بخش تقسیم کرد:
1- ملازمت با پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم (حدود شش سال )
2- دوران ملازمت با پدر و برادرش امام حسن علیه السلام (حدود 40 سال )
3- دوران امامت (یازده سال )
4- نهضت جاودانى و عظیم امام حسین علیه السلام که مهمترین حادثه تاریخ است .
1- پرچمدار امام حسین علیه السلام اباالفضل العباس بود.
2- موذن امام حسین علیه السلام حجاج بن مسروق بود.
به علت هجرت امام حسین علیه السلام ((امام )) اطلاع حاصل کرد که جمعى از افراد یزید به نام حج براى ترور و قتل امام حسین علیه السلام به سوى مکه گسیل شده اند و ماموریت دارند با سلاحى که در زیر لباس احرام پوشیده اند در ماه حرام و در کنار کعبه فرزند پیامبر را به قتل برساند و بدین جهت امام حج تمتع را به عمره مفرده تبدیل فرمود و هشتم ذیحجه رهسپار عراق شد و فرمود: براى رعایت حرمت خانه خدا مکه را ترک مى کنم .
4- سفیر امام حسین علیه السلام به کوفه فرستاده شد مسلم بن عقیل بود.
5- مردم کوفه حدود 150 نامه دعوت براى امام حسین علیه السلام ارسال کرده بودند.
6- در زمان دعوت مردم کوفه از امام حسین علیه السلام 18 هزار نفر با حضرت مسلم بیعت کردند.
7- پسران مسلم ابراهیم و محمد بودند که محمد بزرگ تر از ابراهیم بوده و هر دو کمتر از ده سال سن داشتند.
8- سه عامل اساس قیام امام حسین علیه السلام :
الف : یزید از امام حسین علیه السلام بیعت مى خواست امام شدیدا در مقابل این درخواست ایستادگى کرد. ب : دعوت مردم کوفه . ج : عامل اصلى امر به معروف و نهى از منکر
9- قبر امام حسین علیه السلام شش گوشه دارد چون جنازه حضرت على اکبر در کنار پدرش امام حسین دفن شده است .
10- زیارت ناحیه مقدسه : زیارتى است که از حضرت ولى عصر علیه السلام نقل شده و در این زیارت شریف حضرت اسامى همه شهداى کربلا را با اسم و رسم ذکر فرموده و بر آنان درود فرستاده و نام قاتلین هر کدام را نیز برده و بر آنان لعنت فرستاده است .
11- اسب امام حسین علیه السلام ذوالجناح نام دارد.
12- پیکر مطهر امام حسین علیه السلام توسط امام سجاد علیه السلام شناسایى و دفن شد.
13- اولین زائر قبر امام حسین علیه السلام بعد از شهادت امام حسین علیه السلام جابر بن عبدالله انصارى بود.
فصل اول : جلوه نماز از ولادت تا کربلا
1- اذان و اقامه در گوش امام حسین علیه السلام
از اسماء بنت عمیس نقل شده : حسین علیه السلام بعد از گذشت یک سال از ولادت برادرش حسن علیه السلام دیده به جهان گشود. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به خانه زهرا علیها السلام آمد و به من فرمود: ((پسرم را نزد من بیاور.))
من حسین علیه السلام را که در قنداقه سفیدى بود، به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بردم .
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از دیدار چهره علیه السلام شاد و خندان شده ، در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت . سپس حسین علیه السلام را به دامن گرفت و گریه کرد.
عرض کردم : پدر و مادرم به فدایت اى رسول خدا! چرا گریه مى کنى ؟
فرمود: گریه ام به خاطر مصائبى است که بعد از من به این نوزاد وارد مى شود.
به زودى گروه ستمگر او را مى کشند و خداوند آن گروه را مشمول شفاعت من نخواهد کرد.
2- هزار رکعت نماز
آن حضرت به عبادت بسیار علاقه مند بودند، به طور مثال شخصى خطاب به حضرت سجاد علیه السلام عرض کرد: یابن رسول الله ! چرا پدرت امام حسین علیه السلام کم اولاد است ؟ حضرت فرمودند: تعجب مى کنم که من چگونه متولد شده ام ، زیرا پدرم امام حسین علیه السلام در هر شب و روزى هزار رکعت نماز به جاى مى آورد.(1)
3- وضوى امام حسین علیه السلام
کان الحسین بن على علیه السلام اذا توضاء تغیر لونه و ارتعدت مفاصله فقیل له فى ذلک ، فقال : حق لمن وقف بین یدى الملک الجبار ان یصفر لونه و ترتعد مفاصله ،
امام حسین علیه السلام وقتى وضو مى گرفت رنگش پریده و پاهایش ‍ مى لرزید.
علت این کار را پرسیدند فرمود: سزاوار است براى کسى که در مقابل خداى با جبروت ایستاده رنگش زرد شود و پاهایش بلرزد.(2)
4- سنت هفت بار تکبیر
صدوق رحمه و الله از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود: حسین علیه السلام دیر به سخن آمد تا آنجا که بیم مى رفت نکند حرف نزند و بى سخن باشد. روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم براى نماز بیرون آمد در حالى که حسین علیه السلام را بر شانه خود نهاده بود، مردم (براى نماز) پشت سر حضرت صلى الله علیه و آله و سلم صف بستند و حضرت صلى الله علیه و آله و سلم او را در طرف راست خود بر زمین گذارد و تکبیر نماز گفت ، پس حسین علیه السلام (نیز) تکبیر گفت ، چون رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم تکبیر حسین علیه السلام را شنید تکبیر را دوباره فرمود و حسین نیز (به پیروى از رسول خدا) هفت بار تکبیر گفت . بدینگونه سنت هفت بار تکبیر گفتن (در ابتداى نماز) آغاز شد.
5- نماز در یک لباس
ابو بصیر از امام صادق علیه السلام پرسید: جهت نمازگزاردن مرد چه مقدار لباس کفایت مى کند؟
حضرت علیه السلام فرمود: ((امام حسین علیه السلام در یک قطعه لباس که از نیمه ساق پا بالاتر و نزدیک زانوها بود و بر دوش حضرت علیه السلام جز به مقدار دو بال پرستو نداشت نماز گزارد و وقتى رکوع مى نمود از شانه هایش مى افتاد و سجده مى کرد بر گردن حضرت مى رسید، پس آن را با دست بر شانه هایش خود بر مى گرداند، این گونه بود تا از نماز فارغ شد.))
امام باقر علیه السلام فرمود: ((براى من نقل نمود که کسى که امام حسین علیه السلام را در حالى دیده است که در یک جامه نماز مى گزارد، و امام حسین علیه السلام براى او نقل نموده که : ((پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم را دیده است که در یک لباس نماز مى خواند.(3)))
6- عبور از جلوى نماز گزار
ضیف از امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام از امام سجاد علیه السلام نقل مى کند که فرمود: ((امام حسین علیه السلام نماز مى خواند، مردى از جلوى او عبور کرد، یکى از یاران حضرت علیه السلام او را از این کار بازداشت . چون حضرت علیه السلام از نماز فارغ شد، پرسید: چرا او را نهى نمودى ؟
عرض کرد: اى فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ! میان شما و محراب آشفتگى پدید مى آورد.
فرمود: واى بر! تو خداى متعال به من نزدیک تر از آن است که کسى میان من و او آشفتگى ایجاد کند.(4)))
7- رکوع و سجده طولانى
حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) فرمود:
جدم حسین علیه السلام رکوع و سجودش طولانى بود.(5)
8- تغییر رنگ صورت امام هنگام وضو
روایت شده که امام حسین علیه السلام هرگاه به نماز مى ایستاد رنگ از چهره اش مى پرید، از او سوال مى شد: این حالت چیست که هنگام وضو در شما پیدا مى شود؟
مى فرمود: ((شما چه مى دانید که در پیشگاه چه کسى مى خواهم بایستم ؟(6)))
9- نماز تقیه
قطب راوندى به سند خود، از امام موسى کاظم علیه السلام از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که فرمود: ((امام حسین علیه السلام پشت سر مروان بن حکم (از باب تقیه ) نماز مى گزاردند.
پس به یکى از آن دو بزرگوار عرض شد: آیا پدر شما وقتى به منزل برمى گشت نماز را اعاده نمى کرد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، او به همان یک نماز اکتفا مى کرد.(7)
10- سفارش اهل بیت به نماز
على بن ابراهیم ، از امام باقر علیه السلام نقل مى کند درباره فرمودء خداى سبحان : ((خانواده خود را به نماز امر کن و خود نیز سخت بر آن پایدار باش .)) فرمود: در آن به پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمان ابلاغ ویژه به اهل بیتش را داده است نه عموم مردم را، تا به همه مردم اعلام شود که اهل بیت محمد صلى الله علیه و آله و سلم ، در نزد خدا منزلتى ویژه دارند که براى دیگر مردمان نیست ، زیرا خداى سبحان به آنان (جهت اقامه نماز)، هم فرمان عمومى همراه با همه مردم داده ، هم فرمان خصوصى .
پس از نزول این آیه ، پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم هر روز، وقت نماز صبح به در خانه على علیه السلام مى آمد و مى فرمود: ((سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد))، پس (اهل بیت یعنى ) على علیه السلام و فاطمه علیها السلام و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام (در پاسخ ) اظهار مى داشتند: ((و سلام و رحمت و بر کات خدا (نیز) بر شما باد اى پیامبر خدا.))
سپس حضرت صلى الله علیه و آله و سلم دو طرف چهار چوبه در را گرفته مى فرمود: ((نماز، نماز، خدا شما را رحمت کند))، ((همانا خدا چنین مى خواهد که هر گونه آلودگى را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را (از هر ناخالصى ) پاک گرداند.))
پس حضرت صلى الله علیه و آله و سلم ، زمانى که در مدینه حضور داشت ، هر روز صبح پیوسته این کار را انجام مى داد تا اینکه از دنیا رفت . ابوالحمراء خادم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مى گوید: من شهادت مى دهم که هر روز پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم این عمل را انجام مى داد.
در کتاب ((موده القربى )) از انس بن مالک و از زید بن على بن الحسین علیه السلام از پدرش امام سجاد علیه السلام از جدش علیه السلام نقل مى کند که فرمود: پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بعد از نزول آیه شریفه و اءمر اءهلک بالصلوه و اصطیر علیها ((و اهل بیت خود را به نماز فرمان ده و خود نیز بر آن سخت پایدار باش )) به مدت نه ماه هر روز هنگام نماز صبح ، به در خانه فاطمه علیها السلام مى آمد و مى فرمود: نماز اى اهل بیت نبوت ! ((همانا خدا مى خواهد که از شما خاندان هرگونه آلودگى را ببرد و شما را منزه گرداند)) و این حدیث را سیصد نفر از صحابه نقل کرده اند.
زید بن على از پدرش امام سجاد از جدش علیه السلام نقل مى کند که فرمود: ((روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در خانه ام سلمه بود. فرنى خدمت حضرت آوردند. رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند و از آن خوردند.
سپس رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آنان را در پوشش عبایى خیبرى قرار داد و این آیه شریفه را تلاوت فرمود:
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا.
ام سلمه اظهار داشت : اى رسول خدا! آیا من هم از اهل بیت نبوتم ؟
حضرت فرمود: تو (از آنان نیستى اما) رو به سوى خیر دارى .(8)
11- تسلیم در برابر خدا
مفضل بن عمر، از امام صادق علیه السلام از امام باقر علیه السلام از امام سجاد علیه السلام نقل مى کند که فرمود: از امام حسین علیه السلام پرسیدند: چگونه صبح کردى ؟
فرمود: ((صبح نمودم در حالى که پروردگارم ، بالاى سرم و آتش ، پیش ‍ رویم ، مرگ ، جوینده ام و حساب الهى فراگیرم مى باشد، و چنین روزى من ، در گرو کردار خویشم ، نه آنچه دوست دارم پیدا مى کنم ، و نه آنچه نمى پسندم از خود مى رانم . توان هیچ یک را ندارم و همه کارها در اختیار دیگرى است ، اگر بخواهد عذابم مى کند و اگر بخواهد از من مى گذرد. بنابر این ، کدام فقیرى از من نیازمندتر است (9)؟!
12- طواف و نماز پس از نماز عصر
عمار بن معاویه از ابو سعید نقل کرده که گفت : ((حسن علیه السلام و حسین علیه السلام را دیدم که با امام (جماعت ) نماز عصر را خواندند سپس نزد حجر الاسود آمده آن را استلام کردند، سپس هفت بار طواف کردند و دو رکعت نماز خواندند.))
مردم (که ایشان را شناختند) گفتند: اینان فرزندان دختر رسول خدایند.
پس مردم آنان را در (هجوم و) فشار قرار دادند تا جایى که نتوانستند حرکت کنند، همراه ایشان یک مرد رکانى بود. حسین علیه السلام دست رکانى را گرفته به کمک او مردم را از امام حسین علیه السلام دور کرد او امام حسن علیه السلام را بسیار احترام مى کرد و ایشان را ندیدم که بر رکن نزد حجر از جانب حجر بگذرند مگر که آن را استلام مى کردند.
راوى گوید: به ابو سعید گفتم : شاید برخى از هفت طواف - که با نماز قطع شده - مانده بوده است .
گفت : نه بلکه هفت بار کامل طواف کردند.(10)
13- انفاق بعد از نماز
مردى اعرابى وارد مدینه شد و از کریم ترین مردم سوال کرد، امام حسین را به او معرفى کردند، وارد مسجد شد و آن بزرگوار را در حال نماز یافت ، پشت سر آن بزرگوار ایستاد و این شعر را خواند:

لم یخب الان من رجاک و من

حرک من دون بابک الحلقه
انت جواد و انت معتمد

ابوک قد کان قاتل الفسقة
لو لا الذى کان من اوئلکم

کانت علینا الجحیم منطبقة
آنکه به تو امیدوار شده نا امید نگشته ، و کسى که بر در خانه آمده و دق الباب کرده به امید بخشش آمده .
تو بخشنده و مورد اعتمادى ، پدرت کشنده فاسقین بود.
اگر هدایت جد و پدرت نبود، آتش جهنم ما را فرا مى گرفت .
امام حسین نمازش را سلام داده و به قنبر فرمودند: آیا از مال حجاز چیزى باقى مانده است ؟
گفت : بله ، چهار هزار دینار باقى مانده است .
فرمودند: آن را بیاور که نیازمند حقیقى آن آمده است .
قنبر دینارها را آورد، امام دو برد خود را از تن در آورده و دینارها را در آن پیچید و دست مبارکشان را از شکاف در خارج کردند، زیرا به خاطر کم بودن دینارها از اعرابى خجالت کشیدند و این شعر را سرودند:
خذها فانى الیک معتذر

و اعلم باءنى علیک ذو شفقة
لو کان فى سیرنا الغداة عصا

امست سمانا علیک مندفقة
لکن ریب الزمان ذو غیر

و الکف منى قلیة النفقة
بگیر این مقدار دینار را، من به خاطر کمى آن از عذر مى خواهم و بدانکه من نسبت به تو مهربانم .
اگر در آینده وسیله فراهم شد ثروت سرشارى بر تو ریزش خواهد کرد.
لیکن مردم زمان بیگانه پرستند و اینک دست ما خالى است . (ریب الزمان ، یعنى حیله مردم زمان ، منظور این است که مردم به جاى اینکه خلافت را به خاندان رسالت بسپارند و خمس و زکاتشان را به ایشان برسانند تا به دست مستحق حقیقى برسانند به غیر مراجعه مى کنند.)
اعرابى دینارها را گرفته و هاى هاى گریه کرد! امام فرمودند: شاید آنچه عطا کردم به تو، کم است که گریه مى کنى ؟!
اعرابى گفت : نه ، ولیکن گریه من براى این است که چرا این دستهاى با سخاوت زیر خاک خواهد رفت .(11)
14- روزه امام حسین علیه السلام
صدوق قدس سره با سند خود از امام حسن مجتبى علیه السلام نقل مى کند که فرمود:
ارمغان مرد روزه دار، این است که ریش خود را عطر زند و جامه خویش را بخور دهد و ارمغان زن روزه دار، این است که سر خود را شانه زند و لباسش ‍ را بخور دهد، ((هر گاه امام حسین علیه السلام روزه مى گرفت با عطر خود را خوشبو مى ساخت و مى فرمود: تحفه روزه دار عطر است .))
عبدالله بن زبیر و یارانش ، امام حسین را دعوت نمودند، پس آنان از غذا خوردند و امام چیزى نخورد، سوال شد: چرا نمى خورى ؟
فرمود: روزه دارم ، اما تحفه روزه دار بیاورید.
عرض شد: تحفه روزه دار چیست ؟
فرمود: روغن (عطر) و بخوردان .(12)
15- طلب باران
از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمود: کوفیان نزد امام على علیه السلام آمده از نیامدن باران شکایت کردند و گفتند: (از خدا) براى ما باران بخواه ، امیر مومنان علیه السلام به حسین علیه السلام فرمود: برخیز و از خداوند طلب باران کن !
او برخاسته حمد و ثناى الهى به جاى آورده و بر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم درود فرستاد و عرض کرد: ((بارالها! بخشنده خیرات و نازل کننده برکات ! آسمان را بر ما سرشار ببار، و ما را از بارانى بسیار فراگیر، انبوه ، پر دامنه ، پیوسته ریزان ، روان و شکافنده (زمین هاى خشک و تشنه ) - که با آن از بندگانت ناتوانى را بردارى و زمین هاى مرده را زنده سازى - سیراب فرما. آمین اى پروردگار جهانیان .))
او دعاى خود را به پایان نبرده بود که ناگهان خداوند باران (سیل آسا) فرستاد. عربى بادیه نشین از برخى نواحى کوفه آمد و گفت : دره ها و تپه ها را پشت سر گذاشتم ، در حالى که آب یکى در دیگرى (از فراوانى ) پیچ و تاب مى خورد.(13)
16- نماز و نفرین بر منافق
مرد منافقى که دشمن اهل بیت عصمت و طهارت بود از دنیا رفت . امام حسین علیه السلام دنبال جنازه اش به راه افتاد، در بین راه غلام خود را دید که در مقام کناره گیرى از تشییع جنازه است به او فرمود: کجا مى روى ؟
عرض کرد: مى خواهم از نماز بر این منافق فرار کنم .
امام به او فرمود: بیا کنار من بایست و هر چه مى گویم تو هم بگو.
غلام در کنار امام ایستاد، وقتى ولى میت تکبیر گفت امام حسین علیه السلام هم فرمود:
الله اءکبر اللهم العن فلانا عبدک الف لعنة موتلفه غیر مختلفه ، اللهم اءخز عبدک فى عبادک و بلادک و اءصله حر نارک و اذقه اشد عذابک ، فانه کان یتولى اءعداءک و یعادى اولیاءک و یبغض اءهل بیت نبیک ،
یعنى خدا بزرگ است . خدایا! فلانى را هزار بار پیوسته لعنت کن بدون اختلاف و فاصله ، خدایا! این بنده ات را در میان بندگان و شهرهایت خوار و خفیف کن و آتش دوزخت را نصیب وى گردان و شدیدترین عذابت را به او بچشان که دوستى دشمنانت را پذیرا گشته و به دشمنى دوستانت برخاسته و اهل بیت پیامبرت را دشمن مى داشت .(14)))
17- نماز و غسل على علیه السلام
ابن شهر آشوب با سند خود، از امام سجاد علیه السلام از امام حسین علیه السلام - ضمن خبرى بلند - نقل کرده که فرمود: امیر مومنان علیه السلام به حسین فرمود: به شما سفارش مى کنم که (چون از دنیا رفتم ) کسى را از مرگ من آگاه نکنید.
سپس فرمود: تابوتى را از آن زاویه راست بیرون آورند و در کفنى که پیدا مى کنند کفن کنند، هرگاه غسلش دادند در آن تابوت بگذارند و چون جلو تابوت از زمین بلند شد، آنان عقب تابوت را بلند کنند (و هر جا که رفت ببرند) و اینکه حسن علیه السلام یک بار و حسین علیه السلام هم یک بار به عنوان امام بر او نماز گزارند.(15)
18- نماز کنار قبر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم
شبى امام حسین علیه السلام از خانه بیرون آمده کنار قبر جدش رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمد و فرمود: ((سلام بر تو باد اى پیامبر خدا! منم حسین فرزند فاطمه ، منم فرزند و فرزند و نوه دخترى تو در میان بازماندگانى که میان امت خود جا نهادى . اى پیامبر خدا! تو بر آنان گواه باش که مرا تنها گذارده حقم را تباه ساختند و حرمتم را شکستند، این شکوه من است به تو تا (روزى که ) تو را دیدار کنم .))
سپس برخاست و به نماز ایستاد، پیوسته در رکوع و سجود بود(16)0
19- دو رکعت نماز کنار قبر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم
روایت شده : حضرت امام حسین علیه السلام شبى از خانه اش خارج و رو به سوى قبر جدش نمود، چند رکعت در آنجا نماز گزارد، بعد از نماز فرمود:
خداوندا! این قبر پیامبرت محمد مى باشد و من پسر دختر اویم ، مشکلى برایم پیش آمده که خود بدان واقفى ، پروردگارا! من کار نیک را دوست داشته و کار بد را زشت مى شمرم ، و من از تو مى خواهم ، اى داراى جلالت و بزرگوارى ! به حق این قبر و کسى که در آن است تنها آنچه مورد خشنودى تو و رسولت مى باشد را برایم مقدر سازى .
20- نماز جماعت
روایت شده که مردم دسته جمعى نزد امام حسین علیه السلام آمده عرض ‍ کردند: یا ابا عبدالله ! اى کاش پیش افتاده نماز مى گزاردى و آنان در منزل خود فرود مى آوردى !
چون موذن (اذان و اقامه ) نماز را انجام داد، عمرو بن سعید پیش افتاد و تکبیر نماز را گفت . به امام علیه السلام عرض شد: یا ابا عبدالله ! اکنون که نخواستى پیش بیفتى ، پس بیرون شو.
فرمود: ((نماز را در جماعت خواندن بهتر است )). پس نماز گزارد و بیرون رفت .(17)
21- مناجات حضرت کنار مزار خدیجه
روایت شده که آن حضرت همراه انس بن مالک حرکت مى کرد، کنار قبر خدیجه آمد و گریست ، آنگاه گفت : از من دور شو.
انس گوید: از دید آن حضرت پنهان شدم ، هنگامى که انجام نمازش طولانى شد شنیدم که مى خواند: پروردگارا! پروردگارا! تو مولاى من هستى ، رحم کن بنده اى را که به تو پناه برده است و اى داراى صفات برجسته ! تکیه ام بر توست ، خوشا به حال آنکه تو مولاى او باشى . خوشا به حال کسى که خدمتگزار شب زنده دار باشد، و گرفتاریش را با خداى خود در میان گذارد و بیمارى و مرضى ندارد بیشتر از محبش به مولایش هرگاه غصه و ناراحتى اش را مطرح کرد، خداوند او را پاسخ داده و اجابت نماید. هرگاه به گرفتارى مبتلا گردد در تاریکى زارى کنان خدا را بخواند، خدا او را گرامى داشته و به خود نزدیک گرداند.
آنگاه ندا کرده شد: بنده ام بیا در حالى که تو در حمایت من هستى ، و هر چه بگویى ما آن را مى دانیم . فرشتگانم مشتاق شنیدن صداى تواند، و کافى است که ما صداى تو را مى شنویم . دعاى تو نزد من بوده و در حجاب ها در گردش است ، و کافى است که ما پوشش را براى تو برمى داریم . اگر باد از جوانب او بوزد، از بیهوشى بر زمین افتد. از من بخواه بدون میل و ترس و حساب ، که من خداى توام .
22- عبادت امام حسین علیه السلام از زبان دشمنان
درباره عبادت او مورخان و دانشمندان ، مخصوصا از گروه اهل سنت سخن ها گفته اند و حتى آنها که دشمن اهل بیت بودند در امر عبادت او راى و نظرى شگفت انگیز اعلام کردند. ابن اثیر مى نویسد:
حسین که خداى او از او راضى باد فردى فاضل متدین و زیاد اهل روزه و نماز و حج و صدقه بود و همه کارهاى خوب از او سر مى زد.
کان الحسین رضى الله عنه فاضلا دینا - کثیر الصوم و الصلاة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها،
عبدالله بن زبیر که در واقع ، رقیب امام حسین علیه السلام ، فردى منافق ، مدعى خلافت رسول الله ، و دلش لبریز از کینه اهل بیت بود درباره عبادت حسین علیه السلام مى گفت : او فردى بسیار شب خیز براى عبادت و بسیار روزه دار در روزها بود. و آن که خبر شهادت او را شنید، شاید از یک نظر خوشحال شد که رقیبى از سر راه او برداشته شد، ولى از طرف دیگر گفت : ((به خدا قسم او را کشتند، در حالى که او را شب ها براى عبادت قیامى بس ‍ طولانى بود و بسیارى از روزها روزه مى داشت .))
اءما و الله لقد قتلوه و کان طویلا باللیل قیامه ، کثیرا فى النهار صیامه .
عقاد، دانشمند و نویسنده متاخر در کتاب خود به نام ابو الشهداء (پدر یا سالار شهیدان ) مى نویسد: او اهل نماز بود. علاوه بر نمازهاى واجب نمازهاى مستحبى بسیار مى گزارد، زیاد روزه مستحبى مى گرفت ، همه ساله به حج خانه خدا مى رفت مگر که به ناچار از او ترک مى شد. و نمونه این سخنان در تاریخ زندگى او زیاد نوشته شده است .(18)
23- همه چیز او عبادت بود
عبادت حسین لحظه اى و بر حسب موقعیت نبود. بلکه تمام لحظات و دم زدن هاى او عبادت به حساب مى آمد، جهاد او عبادت بود، قیام او عبادت بود، خطبه و سخنرانى او عبادت بود، شمشیر زدن او، نصیحت او به دوست و دشمن ، صبر او، و تحمل او عبادت بود. آن ساعتى که با خصم مى جنگید عبادت مى کرد، آن لحظه به خاک افتادن او عبادت بود، و آن جان دادن او در عین صبر و تحمل عبادت بود.
اما در چنان وضع و حالى گویى باز هم آن عبادت را هم کفایت کننده و قابل عرضه نمى دانست . در عین افتادگى و بى رمقى در قتلگاه و لبانش در عین خشکى و تشنگى به ذکر خدا مترنم بود:
الهى رضا بقضائک ، صبرا على بلائک ، تصدیقا لا مرک ، لا معبود سواک .
خدایا! به حکم تو راضیم . بر بلاى تو صابرم . و من تو را تصدیق دارم . جز تو معبودى نیست .
24- انس با مسجد
امام حسین علیه السلام در دوران کودکى پاى منبر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مى نشست و هر آنچه را که پیامبر مى فرمود، حفظ کرده ، در خانه به مادرش فاطمه زهرا علیها السلام باز مى گفت .
روزى مادر براى حسین صندلى آورد و حسین را بر آن نشاند و فرمود:
خوب پسر جان ! حالا مثل پدر موعظه کن .
او هم هم آنچه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در مسجد فرموده بود را با همان لحن و حالت بازگو کرد.
فاطمه روزى شیرین زبانى حسین را براى پدر تعریف کرد و پیامبر را علاقه مند ساخت تا صداى حسین را که مانند پدر بزرگ سخن مى گوید، بشنود.
پیامبر فرمود: فکر مى کنم با دیدن من خجالت بکشد.
قرار شد پیامبر جایى مخفى شود و آن وقت از حسین بخواهند، مثل بابا سخن بگوید و موعظه کند.
پیامبر را پشت پرده پنهان کردند و حسین شروع به سخنرانى کرد. اما بر خلاف همیشه دچار لکنت زبان شد، او که متوجه تعجب مادر شده بود، گفت : ((مادر! تعجب نکن که زبانم خوب نمى چرخد، علتش این است که در پشت پرده شخصى پنهان شده است که اگر تمام سخنوران عالم جمع شوند، در پیش او زبانشان بند مى آید.))
پیامبر با شنیدن این سخن از پس پرده بیرون آمد و حسین را در آغوش کشید و دستش را زیر چانه اش برد و سه مرتبه بر لب هاى فرزند شیرین زبانش ‍ بوسه زد و فرمود: بابا به قربان شیرین زبانیت برود.(19)
25- مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم
رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نماز جماعت به جا مى آورد، حسین هم در نزدیکى آن حضرت نشسته ، به بازى مشغول بود. همین که پیامبر به سجده رفت ، حسین بر پشت پیامبر سوار شد. او پاهایش را حرکت مى داد و مى گفت : برو، برو!
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم وقتى سر از سجده برداشت ، او را از پشت خود بر زمین نهاد. اما زمانى که حضرت دوباره به سجده رفت ، حسین کارش را تکرار کرد.
وضع به همین صورت ادامه یافت تا بالاخره نماز تمام شد. در این بین مردى یهودى که از آنجا عبور مى کرد، با دیدن این صحنه دچار چنان شگفتى شد که نزد پیامبر آمد و گفت : اى محمد! شما با کودکان به گونه اى رفتار مى کنید که ما هرگز چنین نمى کنیم !
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: آرى ! اگر به خدا و پیامبر روى آورید، بر کودکانتان رحمت خواهید آورد.
مرد یهودى با دیدن رافت اسلام ، به رسالت پیامبر شهادت داد و به دین اسلام رو آورد.(20)
26- نماز بر پیکر پدر
امام حسین علیه السلام هنگام غسل پدر متوجه شد که پیکر پاک على علیه السلام به طور محسوسى سبک شده است . به طرف برادرش برگشت و با اظهار شگفتى گفت : برادر! پیکر پدرمان سبک است ؟!
امام حسین علیه السلام جواب داد: اى ابا عبدالله ! با ما گروه دیگرى نیز هستند که در غسل پدرمان یاریمان مى کنند، ولى آنها به چشم دیده نمى شوند. وقتى پدر را غسل دادند، دو برادر عقب تابوت پدر را گرفتند و جلو تابوت خود برخاست . آنها در میان راه صداى بال ملائکه و تسبیح و تقدیس آنها را مى شنیدند. تا اینکه بر سر قبر رسیدند. بر طبق وصیت پدر اول امام حسن علیه السلام و آنگاه حسین علیه السلام بر پیکر پدر نماز خواندند. و پدر را به خاک سپردند.(21)
27- انفاق بعد از نماز
یک شب گدایى در خانه حسین را به صدا در آورد و با خود گفت : ((آنکه به تو امید داشته باشد، نا امید برنگردد.))
حسین علیه السلام که در محراب خود مشغول نماز بود، با شنیدن صداى در، نمازش را کوتاه کرد و به پایان برد، آنگاه در را باز کرد. فقیرى ژنده پوش و ضعیف را دید. به خانه برگشت و دو هزار درهم ، که خرجى خانواده و خدمتکارها بود، به همراه دو دست لباس خودش را به او داد. با این حال از ناچیز بودن آنها نیز عذر خواهى کرد.(22)
28- زیارت قبر امام حسین علیه السلام
یکى از کارهاى پسندیده و حسنه شب جمعه کنار قبر شهداء و مومنین رفتن است ، و براى شادى روح آنها قرآن و دعا خوانده شود و این عمل حسنه از سیره امام حسین علیه السلام به یادگار مانده است .
امام باقر علیه السلام مى فرماید سید الشهداء هر شب جمعه به زیارت قبر امام حسن علیه السلام مى رفت .(23)
گرچه اصحاب ابا عبدالله شب قبل از روز عاشورا را به جاى خواب و استراحت به نماز و قرآن و استغفار و مناجات با محبوب به سر بردند و ظاهرا باید از نیروى جسمى و بدنى آنان کاسته شده باشد، ولى عشق به آنان نیرو بخشنده است ، عشق به خدا، عشق به شهادت در راه خدا و در رکاب بهترین برگزیده حق ، حجت خدا و امام زمان حضرت ابا عبدالله الحسین .
29- نماز بر دشمن نمى خوانم
معاویه در همان سالى که حجربن عدى و اصحابش را به قتل رساند، به حج آمد. وى در آنجا حسین علیه السلام را دید و به او گفت : اى ابو عبدالله ! شنیدى که با حجربن عدى و اصحاب او و سایر شیعیان پدر تو چه کردم ؟ حضرت فرمود: چه کردى ؟
گفت : کشتم ، کفن کردم ، نماز خواندم و دفن نمودم .
حسین علیه السلام لبخندى زد و گفت : این جماعت در قیامت دشمن تو خواهند بود. اما وقتى که ما دولت بیابیم و پیروان تو را به قتل برسانیم ، کفن نخواهیم کرد و نماز بر ایشان نخواهیم خواند(24).
30- بهترین کار بعد از نماز
امام حسین علیه السلام فرمودند: برایم ثابت شده است که این سخن پیامبر (بهترین کارها بعد از نماز خوشحال کردن مومن به وسیله غیر حرام است ) درست است زیرا، روزى غلامى را دیدم که به سگى غذا مى داد. جلوتر رفته ، پرسیدم : چرا این چنین مى کنى ؟
پاسخ داد: اى فرزند رسول خدا، من ناراحت هستم و با شاد کردن سگ ، دنبال شادى و محبت هستم ، سرپرستم مردى یهودى است و من از این موضوع خیلى ناراحتم .
من نزد مرد یهودى رفتم و نوکر را به دویست دینار خریدم .
یهودى پول را نگرفت و گفت : این غلام هدیه قدم هاى تان ، این باغ هدیه غلام و اگر اجازه دهید، مبلغى پول هم نثارتان کنم .
گفتم : نه اجازه بدهید من مبلغى به شما بدهم .
یهودى پذیرفت و همان پول را به غلام بخشید. من هم او را آزاد کردم و همه اموال را به او دادم .
همسر یهودى مجذوب این شد و گفت : من هم اسلام آوردم و مهرم را به شوهرم بخشیدم . شوهرش که دید چنین است ، گفت : من هم مسلمان شدم و خانه ام را به همسرم دادم .(25)
31- مزد معلم
عبد الرحمن سلمى استاد یکى از فرزندان حسین علیه السلام بود، آن روز عبد الرحمن سوره حمد را به طور کامل به آن فرزند یاد داد. کودک بعد از پایان درس خود را نزد پدر رساند و با ذوق و شوق و زبانى شیرین سوره حمد را از اول تا آخر براى پدر تلاوت کرد.
حسین آنقدر تحت تاثیر زحمات معلم قرار گرفت که هزار دینار طلا و هزار پارچه زیبا به او بخشید و دهانش را از مروارید پر کرد.
برخى که شاهد این بخشش هنگفت بودند، لب به اعتراض گشودند، امام حسین علیه السلام جواب داد: این مقدار مزد در برابر آنچه به فرزندم یاد داده ، ناچیز است ، و ارزش کار معلم خیلى بیشتر از آنهاست .(26)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد