ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام..........در کنج ویران مانده ام . خمخانه را گم کرده ام ......حضرت مولانا
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام..........در کنج ویران مانده ام . خمخانه را گم کرده ام ......حضرت مولانا

ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام..........در کنج ویران مانده ام . خمخانه را گم کرده ام ......حضرت مولانا

دلم گم شده پیداش میکنم من .......

 دلم گم شده پیداش میکنم من             اگه عاشقشه وای به حالش رسواش میکنم من

 

 

فارس: افزایش افسارگسیخته قیمت خودرو در چند ماه اخیر ذهن بسیاری از مردم را بار دیگر  

متوجه "پیکان"، ماشین خاطرات ایرانیان کرد. جهانیان  مردم  ایران زمین را به قدرشناس بودن می‌شناسند و این مردم بارها  ثابت  کرده‌اند که دیگر ملل در مورد آنها اشتباه قضاوت نکرده‌اند  اما باید  اذعان کنیم حداقل در یک مورد این قدرشناسی صادق نیست.

"پیکان" وسیله نقلیه‌ای است که به جرأت می‌توان گفت کمتر ایرانی را می‌شود پیدا کرد که برای یک‌بار هم که شده سوار آن نشده باشد، خیلی‌ها با آن مسافرت و میهمانی رفته‌اند، عروسی کرده‌اند و عزا گرفته‌اند؛ "پیکان" ماشین خاطرات نسل دیروز ایران است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ترمز ABS و کیسه هوا نداشت، شیشه‌هایش هم با یک دستگیره زمخت بالا و پایین می‌شد، نه از کولر خبری بود و نه از فرمان هیدرو‌لیک، این همراه 38 ساله ایرانی‌ها کم‌کم کارش به جایی رسیده بود که بچه‌های امروزی با زدن اتهام بی‌کلاس بودن، هر ماشینی را به "پیکان" ترجیح می‌دانند؛ شیشه‌های برقی و دودی بنز و ما‌کسیما و موهاوی و جنسیس، این روزها با بزرگ و کوچک چه‌ها که نمی‌کند.

آن روزها از مدیرکل و کارمند بانک و بازاری که پولدار باشند گرفته تا معلم و مسافر‌کش و جوان بیکار، همه "پیکان" داشتند و از پشت شیشه‌های این همسفر مهربان و البته جان‌سخت دنیا را یک‌رنگ می‌دیدند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عمر این ماشین خاطرات ایرانیان اما در 38 سالگی به پایان رسید، همه دشمنش شده بودند هر‌کسی چیزی بارش می‌کرد؛ "دیگر فرسوده شده"، "ایمنی ندارد"، "هوا را آلوده می‌کند"، "مصرفش بالا است" و هزار و یک انگ مربوط و نا‌مربوط دیگر که عاقبت نفسش را گرفت. همه به راحتی از کنارش گذشتیم.

در جشن توقف تولید "پیکان" خیلی‌ها حاضر بودند، از وزیر صنایع دولت اصلاحات و معاو‌نش گرفته تا رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران؛ خبرنگاران هم طبق معمول یک پای ثابت قضیه بودند.

دولت قاطعانه پای خروج "پیکان" از چرخه تولید ایستاد و حتی تندر 90 را هم به‌عنوان جانشین معرفی کرد و بالاخره آقای وزیر صنایع زیر باران فلاش دوربین عکاسان، 25 اردیبهشت 84 روی بدنه آخرین "پیکان" نوشت: "پیکان ارابه‌ای بود که صنعت خودرو بر دوش آن شکل گرفت و امروز به موزه می‌رود تا نظاره‌گر اعتلای این صنعت باشد".

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با پیش آمدن مشکلاتی در قرارداد تولید تندر 90 و به تأخیر افتادن تولید، پژو RD با بدنه پژو و موتور پیکان به میدان آمد اما جای پیکان را نگرفت هیچ، آبروی پژو را هم به خطر انداخت. ترفند تغییر نام این بینوا به "روآ" و ادعای تقویت موتور هم نتوانست تغییرات چندانی در اقبال به آن ایجاد کند.

در این میان بازار وعده و وعید مسئولان به مردم هم بسیار داغ شده بود، محمود احمدی‌نژاد در دور اول ریاست جمهوری خود در سفرهای استانی به هر استانی که می‌رود قول ساخت کارخانه خودرو را می‌دهد؛ آذربایجان، مازندران، اصفهان، همدان، کرمانشاه و ...

آقای رئیس جمهور همچنین در همان دور اول ریاست جمهوری و در مراسم رو‌نمایی از موتور ملی، دستور تولید خودرویی 5.5 میلیون تومانی را برای طبقه متوسط جامعه صادر کرد که البته "علیرضا طهماسبی" وزیر وقت صنایع، همان هنگام وعده می‌دهد چنین خودرویی در آینده‌ای نزدیک تولید می‌شود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

منوچهر منطقی مدیر عامل ایران خودرو در سال 87، مهرداد بذرپاش مدیرعامل سایپا در همان زمان، میر‌جواد سلیمانی قائم‌مقام ایران‌خودرو در تابستان 88 و مجید هدایت رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در روزهای نخست ریاستش بر این سازمان از جمله دیگر کسانی بودند که دل مردم را به تولید خودرویی ارزان و زیر 10 میلیون تومان گرم کردند.

نتیجه وعده‌های مسئولان به مردم اما در عمل چیز دیگری از آب درآمد، حمایت بی‌دریغ دولت از خودرو‌سازان دوچندان شد و قیمت زیر 10 میلیون به رؤیا تبدیل گردید.

http://www.buyinternetpostal.com/userfiles/%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B2%D9%81%D8%B1%DB%8C.gif

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده‌دل من که قسم‌های تو باور کردم

اما با عملی نشدن وعده‌های مسئولان و نیازمندی روزافزون مردم به وسیله نقلیه با ماشینی‌شدن هرچه بیشتر زندگی، جای خالی "پیکان" بیش از پیش احساس شد.

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

بالا رفتن افسار گسیخته نرخ خودرو در هفته‌های اخیر هم دلیل دیگری بود تا اقشار کم‌درآمد جامعه بار دیگر مشتری این یار قدیمی ایرانی شوند.

شاید تا چند ماه پیش هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد که "پیکان" بار دیگر اینچنین برای مردم عزیز شود و حضورش در خیابان‌ها تا این حد پررنگ شود.

یکی از نمایشگاه‌داران اتومبیل سنندج در بلوار "گریاشان" در خصوص بازگشت "پیکان" به جمع خودروهای پرفروش به خبرنگار ما گفت: تا دو سه ماه پیش، خرید و فروش پیکان در نمایشگاه تقریباً به صفر رسیده بود اما با بالا رفتن قیمت خودروها و ثابت ماندن توان خرید مردم اکنون بسیاری از حقوق‌بگیران دوباره مشتری خرید پیکان شده‌اند.

وی گفت: دو سه ماه پیش قیمت یک خودرو پیکان مدل 72 تا 76 به حدود 1.5 میلیون تومان کاهش پیدا کرده بود و به‌ندرت کسی سراغ پیکان را می‌گرفت ولی در شرایط کنونی که هیچ‌ خودرو زیر 10 میلیون تومان در بازار وجود ندارد مردم دوباره سراغ پیکان رفته‌اند و نبود عرضه این خودرو هم قیمت آن را به شدت افزایش داده تا حدی که اکنون یک پیکان مدل 83 تا 8 میلیون تومان هم معامله می‌شود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

فارغ از بحث عدم عرضه خودرو از سوی خودرو‌سازان حتی با تصمیم حمایتی اخیر دولت از آنها، مبنی بر نرخ گذاری تجاری خودرو یا مبنا قرار دادن ارز مبادلاتی برای قیمت‌گذاری خودروها و نبود هیچ حق انتخابی برای مشتری ایرانی با وجود تعرفه‌های سنگین واردات خودرو، نوید حضور بسیار پررنگ‌تر "پیکان" با تعمیر و راه‌اندازی دوباره آنهایی که از رده خارج شده‌اند در روزها و هفته‌های آینده واقعه دور از انتظاری نخواهد بود.

http://www.buyinternetpostal.com/userfiles/%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B2%D9%81%D8%B1%DB%8C.gif
نامه ای به پـــــــراید !

ابراهیم رها در روزنامه اعتماد نامه ای برای محبوبش "پراید" نوشته که جالبه:

سلام پراید !

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net

روزگار، ما را به جایی رسانده که به پراید نامه بنویسیم. (فکر کن!) پراید عزیزم، شنیده‌ام مرز هجده میلیون تومان را رد کرده‌ای.‌ ای قشنگ‌تر از پریا از این به بعد، انصافا، تنها تو کوچه نریا. چون با این وضعیت زورگیری، اختلاس و... کلا بچه‌های محل دزدن و خدای نکرده زبانم لال یکجا تو رو می‌دزدند.

پراید خوبم، انژکتورت را قربان، ‌ای لاستیکت تو حلقم، ‌ای فدای برجستگی صندوق عقب تو، ‌ای دور رینگت بگردم، فکر می‌کردی یک زمان به مدد تلاش شبانه روزی مسوولان بیست وپنج میلیون تومان بشوی؟!

ای پراید، ‌ای نازنین، ‌ای ماکسیما مخفی، ‌ای طرح ژنریک بنز، ‌ای پرادو مینیمال تو الان در شرایطی هستی که می‌توان لنت‌هایت را طوطیای چشم کرد. تو الان در موقعیتی هستی که دود اگزوزت صد مرتبه از هوای فرحزاد مصفا‌تر است! تو چنان مقام و منزلتی داری که مردم عاشق جیب چاک تو هستند. یعنی قیمتت جیب جر می‌دهد، باقلوا! من در حسرت آن لحظه خواهم سوخت که سایپا سر در کارخانه‌اش بیلبورد بزند "این ور پراید اوفینا/ اون ور پراید اوفینا".

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net

ای تراول چک متحرک، ‌ای هر دور لاستیک تو شیش ماه کار کردن من، ‌ای که دیروز در حد غضنفر بودی و امروز اما یک پا "ارزو" شدی. همینطور که در خیابان‌ها حرکت می‌کنی و از مردم دل می‌بری به جان مسوولان با بالا گرفتن برف پاک‌کن‌هایت دعا کن. آنها و فقط آنها چنان در حوزه اقتصاد کیمیاگری بلد بودند، که توانستند نه مس، که لگنی مانند تو را طلا کنند؛ طلای هجده عیار! باز من نمی‌دانم چرا این مردم ناسپاس از مسوولان انتقاد می‌کنند. قیمت پراید امروز، قیمت زانتیای یک سال پیش است. آیا این امر به راحتی به دست می‌آید؟ این دوستان ناممکن‌ها را برای ما ممکن کرده‌اند. ‌ای الهی آخ و همینطور بچه‌ها متشکریم از بیخ.

http://www.buyinternetpostal.com/userfiles/%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B2%D9%81%D8%B1%DB%8C.gif
رالی پیکان ها در روزهای نه چندان دور

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


پیکان دو درب با سقفی کوتاه به سبک اسپرت ها

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


هانتر فرمان راست با آینه هایی بی نظیر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


پیکان استیشن شش درب

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


استیشن سفید برفی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


پیکان وانت هنوز تولید می شود

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


برادران خیامی (پدر صنعت اتومبیل در ایران) در محوطه کارخانه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مدلی انگلیسی غرق شده در اعماق دریا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


سقف چرمی جمع شو. این پیکان ایرانی نیست

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


وقتی در مسابقات شتاب (Drag) شرکت می کرد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


سفر با مدل استیشن و یک کاروان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


می گفتند قرار است این مدل جانشین پیکان شود

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


تبلیغ ایران خودرو برای فرنگی ها

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


نسخه وانت در نمایشگاه خارجی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


پیکان با پلاک عبور موقت!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کنار یک سوناتا در استرالیا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مدلی مخصوص مسابقه رالی

گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روی پیست قیامت می کرد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


وقتی این خودرو را کرایسلر آمریکا تولید می کرد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


یک مدل با رنگ منحصر به فرد مخصوص حراج

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روی جلد نشریه معتبر وات کار؟ متعلق به سال 1973

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کاتالوگ پیکان مدل جوانان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



هلیمن ها در کارخانه مادر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کاتالوگ پیکان مدل دولوکس

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روزگار خوش تولید و فروش پیکان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ایسنا نوشت:

ایسنا نوشت: طبق اعلام دادستانی عمومی و انقلاب شهرستان ملکان عامل خرابکاری در مسجد جامع روستای تازه قلعه ملکان دستگیر شد. دادگستری استان آذربایجان شرقی اعلام کرد که شخصی که اقدام به آتش زدن مسجد جامع روستای تازه قلعه کرده...


طبق اعلام دادستانی عمومی و انقلاب شهرستان ملکان عامل خرابکاری در مسجد جامع روستای تازه قلعه ملکان دستگیر شد.

دادگستری استان آذربایجان شرقی اعلام کرد که شخصی که اقدام به آتش زدن مسجد جامع روستای تازه قلعه کرده بود، دستگیر شده است.
در این اقدام خرابکارانه متاسفانه تعدادی قرآن و کتب ادعیه در آتش سوخته است و در این خصوص پرونده مقدماتی در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ملکان تشکیل و تحقیقات در مورد علل و انگیزه‌های متهم ادامه دارد.

زارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس،

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، سرهنگ قاسملو گفت: پیرو شکایت خانمی که اظهار کرده فرد ناشناسی باعث هتک حرمت وی در فضای مجازی و انتشار تصاویر خصوصی وی در اینترنت به همراه درج مطالب کذب موجب آزار و آبروریزی وی شده است، این پرونده در دستور کار مأموران پلیس فتا قرار گرفت.


 انتقام اینترنتی با تصاویر همسر سابق


سرهنگ قاسملو افزود: پس از تحقیقات فنی و تخصصی، نشانه‌هایی از متهم مشاهده شد و مشخص شد که وی همسر سابق شاکی بوده، که طی اقدامی متهم در منزل پدری دستگیر شد.

رئیس پلیس فتا آذربایجان شرقی گفت: متهم پس از رؤیت شواهد و مدارک به جرم خود اعتراف کرد و اظهار داشت به قصد تسویه حساب با همسر سابق خود این کار را انجام داده است.

وی خاطر نشان کرد: در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که طرفین پرونده چند سال پیش از طریق اینترنت با هم آشنا شده و ازدواج کرده‌اند و به سبب عدم شناخت کامل همدیگر، عمر زندگی آنها به بیش از یکسال کفاف نداده و مسائل غیراخلاقی موجب این جدایی شده است و آنها با توجه به کینه‌ای که از همدیگر داشتند درصدد تضعیف شخصیت هم برآمدند.

قاسملو هشدار داد: خانواده‌ها بر ارتباطات اینترنتی فرزندان خود دقت بیشتری کنند و جوانان نیز نسبت به افرادی که در فضای مجازی با آنها آشنا می‌شوند هوشیار باشند زیرا در این فضا به راحتی می‌توان تغییر چهره داد

آلبوم هنرمندان مطرح سینما و تلویزیون

آلبوم هنرمندان مطرح سینما و تلویزیون

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


زیبا بروفه


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


سحر جعفری جوزانی

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


سحر دولتشاهی

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


سحر قریشی

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


سمانه پاکدل

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


سولماز آقمقانی

گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


شبنم قلی خانی

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


شهرزاد عبدالمجید

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


طناز طباطبایی

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


عاطفه نوری

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


عبدالرضا اکبری

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


غزل صارمی

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


فلامک جنیدی

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


کمند امیر سلیمانی

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


لادن طباطبایی

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net


لاله اسکندری

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


لیلا برخورداری

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


لیلا بلوکات

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


ماهایا پطروسیان

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


ماه چهره خلیلی

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

من که خوندم اب شرم از سرم ریخت این تازه خوبه از این بدتر هم هست؟

روزنامه خراسان نوشت:


مردی با تسلیم شکوائیه ای به قاضی شورای حل اختلاف گفت: چندی قبل خانه محقر و مخروبه ای را در چند کیلومتری حاشیه یکی از شهرک های مشهد خریدم اما چون وضعیت مالی مناسبی نداشتم اتاقی را که گوشه حیاط بود اجاره دادم. مدتی از اجاره منزل نگذشته بود که احساس می کردم فرزندان خردسالم دچار افسردگی شده اند. وقتی از سرکار به خانه می آمدم آن ها از من طلب «کباب» می کردند من که توان خرید «گوشت» را نداشتم هر بار با بهانه ای آن ها را دست به سر می کردم تا این که متوجه شدم هر چند روز یک بار از اتاقی که به اجاره واگذار کرده ام «بوی کباب» می آید و همین موضوع باعث شده تا فرزندانم از من تقاضای کباب بکنند.

شاکی این پرونده ادامه داد: دیگر طاقتم طاق شده بود هرچه سعی کردم برای فرزندانم کباب تهیه کنم نشد این در حالی بود که بوی کباب های مستاجرم مرا آزار می داد به همین دلیل از محضر دادگاه می خواهم رای به تخلیه محل اجاره بدهد تا بیش از این خانواده ام در عذاب نباشند.

قاضی باتجربه شورای حل اختلاف که سال هاست به امر قضاوت اشتغال دارد، هنگامی که این ماجرا را تعریف می کرد اشک در چشمانش حلقه زد او گفت: پس از اعلام شکایت صاحبخانه، مستاجر او را احضار کردم و شکایت صاحبخانه را برایش خواندم.

مستاجر که با شنیدن این جملات بغض کرده بود گفت: آقای قاضی! کاملا احساس صاحبخانه را درک می کنم و می دانم او در این مدت چه کشیده است اما من فکر نمی کردم که فرزندان او چنین تقاضایی را از پدرشان داشته باشند.

او ادامه داد: چندی قبل وقتی به همراه خانواده ام از مقابل یک کباب فروشی عبور می کردیم فرزندانم از من تقاضای خرید کباب کردند اما چون پولی برای خرید نداشتم به آن ها قول دادم که برایشان کباب درست می کنم.

این قول باعث شد تا آن ها هر روز که از سر کار برمی گردم شادی کنان خود را در آغوشم بیفکنند به این امید که من برایشان کباب درست کنم. اما من توان خرید گوشت را نداشتم تا این که روزی فکری به ذهنم رسید یک روز که کنار مغازه مرغ فروشی ایستاده بودم مردی چند عدد مرغ خرید و از فروشنده خواست تا مرغ ها را خرد کرده و پوست آن ها را نیز جدا کند.

به همین دلیل به همان مرغ فروشی رفتم و به او گفتم اگر کسی پوست مرغ هایش را نخواست آن ها را به من بدهد. روز بعد از همان مرغ فروشی مقداری پوست مرغ پرچربی گرفتم و آن ها را به سیخ کشیدم. فرزندانم با لذت وصف ناشدنی آن ها را می خوردند و من از دیدن این صحنه لذت می بردم. من برای شاد کردن فرزندانم تصمیم گرفتم هر چند روز یک بار از این کباب ها به آن ها بدهم اما نمی دانستم که ممکن است این کار من موجب آزار صاحبخانه ام شود.

قاضی شورای حل اختلاف در حالی که بغض گلویش را می فشرد ادامه داد: وقتی مستاجر این جملات را بر زبان می راند صاحبخانه هم به آرامی اشک می ریخت تا این که ناگهان از جایش بلند شد و در حالی که مستاجرش را به آغوش می کشید گفت: دیگر نگو! شرمنده ام من از شکایتم گذشتم!

قهوه تلخی ها در جست و جوی کار

در سری جدید، انگار تمام قهوه تلخی ها بعد از درگیری های مختلفی که در سری قبل با همسایه ها پیدا کردند و اتفاق های جالبی که در مواجهه با عناصر جدید برایشان پیش آمد، با همان شکل و شمایل قرار است دنبال کار بگردند.
به گزارش مشرق به نقل از هفت صبح، سری بیست و هفتم مجموعه «قهوه تلخ»، طبق برنامه زمان بندی شده، از امروز توزیع می شود. کسانی که بعد از تاخیر طولانی، هفته گذشته سری بیست و ششم آن را دیده اند، قطعا حضور اعضای کاخ همایونی در شهر بزرگ تهران آنقدر برایشان جالب بوده که پخش سری جدید آن، بهترین پیشنهاد برای امروزشان باشد.

در سری جدید، انگار تمام قهوه تلخی ها بعد از درگیری های مختلفی که در سری قبل با همسایه ها پیدا کردند و اتفاق های جالبی که در مواجهه با عناصر جدید برایشان پیش آمد، با همان شکل و شمایل قرار است دنبال کار بگردند.

در همین اوضاع و احوال با همسایه ها هم رابطه خاصی پیدا می کنند. آن طور که پیش از این هم اطلاع رسانی شده بود، قهوه تلخی ها تا پایان سری بیست و هشتم در تهران امروز زندگی می کنند و ابتدای سری بیست و نهم، با خوردن قهوه بار دیگر به دوران خودشان برمی گردند.

اگر هنوز هم سری بیست و ششم کار را ندیده اید پیشنهاد می کنیم تماشای آن را به همراه سری بیست و هفتم از دست ندهید.

یاد یاران سفر کرده بخیر

ایرج قادری هم از بین ما رفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

  

روحش شاد 

 

 

درگذشت کارگردان .هنرمند وهنرپیشه سینمای ایران 

 

به دوستداران ان عزیز از دست رفته 

 

تسلیت  عرض مینما ییم

 

س ی ز د ه نحس؟؟؟

یکی میگفت من خانواده ام سختی وناراحتی 

زیادی از ۲۵ اسفند کشیدیم از همه لحاظ 

    

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این هم وقتی سیزده به در زهرمار می شود!!

 



تصاویـر زیبـا و دل انگیـز از فصل بـهار

هدیه من به شما که باستانی فکر میکنید


نزدیک بهار که میشه آدم هم بی اختیار مثل طبیعت به جنب و جوش می افته و سعی داره خودشو تغییر بده، نو میشه درست مثل بهار و طبیعتش... واقعا که بهار گل سرسبد فصل هاست درست همونطور که شما دوست عزیز گل سرسبد خوبان خدا هستید ...


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

 

پیشاپیش 

عید سعید باستانی بر همه شما ایرانیان باستانی مبارک 


   به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

مردم این شهر اشک «کتایون ریاحی» را درآوردند

کتایون ریاحی، بازیگر سینما و تلویزیون ایران که ۱۰ بهمن امسال به عنوان دومین سفیر نیکوکاری مهر آفرین معرفی شده بود، چهارشنبه و پنج شنبه به مناطق محروم بندرعباس و کرمان سفر کرد.این هنرمند، شهریور و مهر امسال نیز به سومالی سفر کرده و کمک‌هایی را از سوی مردم ایران به قحطی زدگان آن کشور رسانده بود.درد دل های مردم محروم محله دو هزار بندرعباس بارها کتایون ریاحی را به گریه انداخت.

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

 

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

روح انگیز سام نژاد بمی اولین بازیگر زن تاریخ سینمای ایران

زندگینامه روح انگیز سام نژاد بمی اولین بازیگر زن تاریخ سینمای ایران:

روح انگیز سامی نژاد


صدیقه سامی‌نژاد معروف به روح‌انگیز (۱۲۹۵ - ۱۳۷۶) نخستین هنرپیشه زن اولین فیلم ناطق ایرانی به نام دختر لر است.
به دلیلی استقبالی که از فیلم «دختر لر» در اکران عمومی صورت گرفت، سامی‌نژاد در فیلم «شیرین و فرهاد» ساخته عبدالحسین سپنتا نیز بازی کرد.


سامی‌نژاد یک بار هم در سال ۱۳۴۹ برای فیلم «سینمای ایران: از مشروطیت تا سپنتا» ساخته محمد تهامی‌نژاد جلوی دوربین قرار گرفت و از گذشته‌اش و چگونگی ورودش به سینما سخن گفت.



زندگینامه:

صدیقه سامی‌نژاد در روز ۳ تیر ۱۲۹۵ در شهر بم (استان کرمان) متولد شد و در سال ۱۳۰۸ به همراه همسرش دماوندی که در استودیو امپریال فیلم بمبئی به کار اشتغال داشت به هندوستان مهاجرت کرد و پس از ۱۸ سال به ایران بازگشت. تحصیلات وی سیکل اول دبیرستان و پیشه اصلی او پرستاری بود.



وی به دلیل بازی در سینما مورد انتقاد شدید خانواده اش قرار گرفت و مجبور شد مدتی را در انزوا بگذراند. وی در سال ۱۳۴۹ در مستند «سینمای ایران از مشروطه تا سپنتا» بخشی از این مصائب را شرح داد و به تلخی گریست.



وی پس از سه بار ازدواج ناموفق (که دومین آنها با نصرت‌الله محتشم بود) در حالی که فرزندی نداشت سی سال آخر عمر را به تنهایی زندگی کرد و زمانی که درگذشت بسیاری تصور می‌کردند او سالها پیش از آن درگذشته است.


روح‌انگیز سامی‌نژاد تا صبح ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۶ در طبقه پایین خانه‌ای دو طبقه واقع در خیابان پاسداران تهران، سروستان ششم زندگی می‌کرد و در بعد از ظهر چهارشنبه دهم اردیبهشت ۱۳۷۶ در تهران در سن ۸۱ سالگی درگذشت و در قطعه ۳۶ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

* فیلم‌شناسی :دختر لر (۱۳۱۲) / فردوسی (۱۳۱۳) / شیرین و فرهاد (۱۳۱۳)



نخستین فیلم ناطق ایرانی با نام دختر لُر در فروردین ماه 1312 ساخته شد.



این فیلم در هندوستان و در کمپانی امپریال بمبئی کلید خورد و از امکانات فیلم سازی هندوستان بهره گرفت

.

فیلم برگرفته از داستان عامیانه ی جعفر و گلنار بود و به شرح زنده گی دختری می پرداخت که از کودکی توسط راهزنان دزدیده شده و در قهوه خانه ای کار می کرد و مورد توجه ی راهزنی به نام قلی خان قرار گرفت.اما «گلنار» با یکی از ماموران دولتی به نام «جعفر» آشنا می شود . جعفر و گلنار به هم دل می بندند و جعفر با قلی خان گلاویز می شود و پس از طی حوادثی ، گلنار را از دست قلی خان نجات می دهد و با او ازدواج می کند.


کارگردان فیلم «دختر لُر» عبدالحسین سپنتا بود و یکی از مشکلات او یافتن بازیگر مناسب برای نقش گلنار بود.
سپنتا برای یافتن بازیگر نقش «گلنار» کوشش زیادی کرد . بسیاری از زنان ایرانی حاضر به بازی در فیلم های سینمایی نبودند و یا این که استعداد بازیگری نداشتند. سپنتا در جست و جوهایش به نتیجه نرسید و سرانجام روح انگیز سامی نژاد که همسر یکی از کارکنان استودیو امپریال بود به کمک او آمد و حاضر شد که در این فیلم ایفای نقش کند

.

لهجه ی غلیظ کرمانی به شیرینی و جذابیت بازی اش افزود.


روح انگیز سامی نژاد قبل از این که در فیلم بازی کند ، از اسب به زمین افتاد و کفش پاشنه بلندش ، جراحت عمیقی در بدن او ایجاد کرد که در بمبئی زیر عمل جراحی قرار گرفت و همین حادثه سبب شد که هرگز بچه دار نشود.


روح انگیز به همراه گروه فیلم برداری به هندوستان در محلی به نام چمود رفت و در شرایط سخت محیطی ، در این فیلم بازی کرد. نقش مقابل او را خودِ کارگردان ، یعنی عبدالحسین سپنتا بر عهده داشت.



سپنتا در بازیگردانی ، بیشتر متاثر از بازیگری سینمای هند بود و مبالغه در حرکات دست و چهره ، از ویژه گی های این نوع بازیگری است. این شیوه به بازی روح انگیز نیز راه یافته بود و به بازی او ، شکلی کارتونی و کاریکاتوری بخشیده بود. اما با این همه ، تماشاگران ، روح انگیز را در نقش گلنار ، کاملا باور کردند و چهره ی او در قالب گلنار برای همیشه در تاریخ سینمای ایران جاودانه شده است.


روح انگیز در نقش گلنار ، با وجود شیطنت هایی که نشان می داد ، در نهایت بیش تر تیپ زن معصوم و فرشته گون را تصویر می کرد . او عفیف بود و هرگز پا از دایره ی اخلاقیات بیرون نمی گذاشت.


سر انجام فیلم دختر لُر در مدت 155 دقیقه آماده شد و در سی آبان 1312 در سینماهای مایاک و سپه به نمایش عمومی در آمد


روح انگیز سامی نژاد پس از فیلم «دختر لُر» در سال 1314 یکی از نقش های فیلم شیرین و فرهاد را بازی کرد. این فیلم نیز ساخته ی عبدالحسین سپنتا بود و روح انگیز در این فیلم در نقش شِکر ظاهر شد.


روح انگیز پس از فیلم «شیرین و فرهاد» از همسرش «دماوندی» جدا شد و با نصرت الله محتشم از بازیگران سرشناس تئاتر ازدواج کرد . این ازدواج مدت زیادی به طول نکشید و محتشم در بازگشت به ایران ، روح انگیز سامی نژاد را غیابی طلاق داد .

روح انگیز پس از هیجده سال اقامت در هندوستان به ایران بازگشت ، او پس از بازگشت به ایران ، برای ادامه ی کارش در سینما با مخالفت خانواده رو به رو شد. جامعه ی سنتی ایران ، روح انگیز را به عنوان بازیگر سینما نمی پذیرفت ، او به خاطر آزارهایی که از خویشان و آشنایان و مردم دید ، بعد از دو فیلم دیگر هرگز حاضر نشد در فیلمی ایفای نقش کند.


روح انگیز سامی نژاد خود در این باره می گفت : «به خاطر ناراحتی هایی که در موقع فیلم بردرای و بعد از آن ، چه از طرف فامیل و چه از طرف مردم کشیدم ، هرگز راضی نشدم در فیلم دیگری بازی کنم … هر موقع که از در شرکت می آمدیم بیرون ، مجبور بودیم سه نفر مستحفظ داشته باشیم ، یک شوفر و دو نفر کمک شوفر که کسی اتومبیل مان را چیز نکنن ، شیشه پرت نکنن. هر جایی هم که می رفتیم یا باید یه چیزی سرمون می انداختیم کسی ما رو نشناسه .



اگر می رفتیم سی توَن ، کانادرای بهمون پرت می کردن ، پی بگم والله!! من که برای همین از آرتیستی دست کشیدم از بس که سختی از مردم کشیدم. وقتی سر کار فیلم برداری وارد می شدیم تکلیفی نداشتیم ، برای همین دست کشیدم… گاهی وقت ها فکرم می رسید که دومرتبه برم به کاری شروع کنم ، چون هم در هندوستان و هم در ایران ، من را می خواستن ، اما همین سختی ها و ناراحتی هایی که ایرانی ها و مردم به من دادن ، ترک کردم و چند ساله گوشه نشینم و میل ندارم کسی بدونه من کجا هستم… از روزی که این هجده سال اومدم ، همین سختی را دارم می کشم.



روح انگیز سامی نژاد در سال 1339 با برادر ِ «ماشاالله عمرانی» ازدواج کرد که این ازدواج ده سال ادامه یافت . در سال 1349 وقتی شوهر او زنی دیگر گرفت ، روح انگیز از او جدا شد و تا سال 1364 در یک خانه ی دو طبقه زنده گی می کرد و در این سن به دلیل کهولت و احتیاج با ارتباط بیش تر با خانواده ، خانه اش را فروخت و به طبقه ی پایین خانه ی خواهرزاده اش در خیابان پاسداران ، سروستان ششم نقل مکان کرد.


در این خانه ، همه ی کارهایش را خودش انجام می داد و از نظر مالی نیز مستقل بود. در سال 1374 چشم هایش به بیماری آب مروارید دچار و به ناچار جراحی شد و پس از جراحی نیز خانه نشین بود و دیگر نتوانست خودش خریدهایش را انجام بدهد و خواهر زاده اش به او رسیده گی می کرد.


روح انگیز سامی نژاد در بعد ازظهر روز دهم اردیبهشت ماه سال 1376 در سن هشتاد و یک سالگی درگذشت


روحش شاد

پروفسور عباس افلاطونیان

زندگینامه پروفسور عباس افلاطونیان، متخصص زنان و زایمان و موسس بزرگترین مرکز ناباوری خاورمیانه و پایه گذاری بیمارستان افلاطونیان بم:
مشخصات

دکتر عباس افلاطونیان فرزند احمد در سال 1329 در شهرستان بم در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به دنیا گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بم بپایان رسانده در سال 1347از دبیرستان فردوسی بم در رشته طبیعی با رتبه اول استان کرمان فارغ التحصیل شد. درهمان سال وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد و در سال 1354 با رتبه ممتاز فارغ التحصیل گردید

وی از سال 1359 خدمت خود را به مردم شهرستان بم آغاز و تا سال 1362ادامه داد.در این زمان زایشگاه مهدیه راه اندازی و سپس بیمارستان افلاطونیان بم را پایه گزاری نمود که در خدمت بیماران شهرستان بم بوده و خصوصا در زلزله دی ماه 82 بم نقش حیاتی در خدمت رسانی به مردم مصیبت دیده بم ایفا نمود.

ایشان در سال 1362با سمت استادی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد خود شروع بکار نمود و درجه علمی فلوشیپ نازایی در سال 1371 را از دانشگاه علوم پزشکی یزد دریافت نمود.

مسئولیتها:

1-مسئول انجمن زنان و زایمان بیمارستان امام خمینی بم از سال 1359 تا 1360

2-رئیس زایشگاه مهدیه بم از سال 1360 تا سال 1362

3-رئیس بیمارستان افشار یزد-از سال 1367لغایت1369

4-رئیس مرکز تحقیقاتی و درمانی ناباروری یزد-از سال 1368لغایت1373 و مجددا از سال 1378 تاکنون

5-عضو هیئت ممتحنه بورد تخصصی زنان و زایمان ایران از سال 1380تاسال1383

6-عضو شورای دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد –از سال 1379

7-عضو شواری پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد-از سال 1366تا کنون

8-سردبیر مجلهIranin Journal of Reproductive Medicine از سال 1380تاکنون

9-پژوهشگر نمونه اولین جشنواره تحقیقاتی رازی با طرح"بررسی میزان موفقیت لقاح خارج از رحمی در زوجهای نابارور"

10-عضو انجمن علمی تخصصی باروری و ناباروری ایران از بدو تاسیس

11-دبیر علمی اولین جشواره بین المللی دانشجویی طب تولید مثل سال 1380

12-رئیس دومین جشواره بین المللی طب تولید مثل 1386

13-رئیس سومین کنگره و جشنواره بین المللی طب تولید مثل 1388

14-عضو کمیته تدوین دوره تکمیلی تخصصی فلوشیپ ناباروری زنان(IVF) 1388

15-رئیس هیئت مدیره بیمارستان مادر یزد از سال 1373 تا کنون

16-مسئول فنی بیمارستان مادر از سال 1373 تاکنون

17-موسس بیمارستان افلاطونیان بم1376



راه اندازی:



1-کارگاه IVF و میکرواینجکشن ESHRE در سال 1994 بروکسل

2-ارائه اولین طرح تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد با عنوان میزان موفقیتIVF در زوجهای نابارور در سال 1367

3-اولین مرکز IVF ایران در دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال 1368

4-اولین تولد فرزند حاصل از IVF در سال 1369

5-اولین مورد انجام میکرواینجکشن(ICSI) در ایران و تولد فرزند حاصل آن در سال 1374

6-اولین تولد حاصل از ICSI+PESA در سال 1375

7-اولین تولد حاصل از ICSI+TESE در سال 1376

8-اولین تولد حاصل از Zona Hatching در سال 1378

9-اولین تولد حاصل از تخمک اهدایی در سال 1379

10-راه اندازی زایشگاه مهدیه در سال 1360 شهرستان بم

11-راه اندازی بیمارستان مادر (تخصصی زنان و زایمان و ناباروری ) در سال 1373

12-راه اندازی بیمارستان افلاطونیان بم (جنرال )در سال 1376شهرستان بم

13-راه اندازی مجله انگلیسی Iranin Journal of Reproductive Medicine

14-راه اندازی بین المللی طب تولید مثل –سال 1384

اصغر فرهادی خسته نباشی

اصغر فرهادی

اصغر فرهادی
فرهادی پس از گذراندن دوره لیسانس در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، مدرک فوق لیسانس خود در همین رشته را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد. او فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۵ در انجمن سینمای جوان اصفهان آغاز کرد. نخستین حضور حرفه‌ای او در سینما در فیلم ارتفاع پست ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا در سال ۱۳۸۰ به عنوان فیلمنامه‌نویس بود.
حاشیه‌ها
بیشتر منتقدین و اهالی سینما مهمترین ساخته های فرهادی را فیلم های درباره الی و جدایی نادر از سیمین می‌دانند. دربارهٔ الی پیش از آغاز بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر به دلیل بازی گلشیفته فراهانی در آن توسط مقامات وزارت ارشاد از جشنواره کنار گذاشته شد. سرانجام دستور حضور فیلم در جشنواره پس از رایزنی‌های نهادهای غیردولتی سینما و برخی داوران جشنواره و در پی درخواست مشاور امور هنری رئیس‌جمهور وقت به وزیر ارشاد صادر شد. پس از آن هم در حالی که فیلم از وزارت ارشاد پروانهٔ نمایش داشت و در برنامهٔ اکران نوروز قرار داشت، به دلایل نامعلومی از اکران آن جلوگیری شد  

 

 

البته بعدها اکران گردید

هرکسی قدر ما ایرانیها رو ندونه کارش تمومه بخدا؟؟؟؟؟میگی نه مطلب

گزارش: منصوره جعفریان سی­سخت ( کارشناس ارشد ایران شناسی)
این کتاب شامل 6 فصل با عنوان­های 1) مقدمه 2) اشکانیان 3)کشف بزرگ 4)فرضیه‌های کونیگ، منبع انرژی الکتریکی، آب‌کاری طلا، کاربردهای پزشکی 5) موافقین و مخالفین و 6) نتیجه‌گیری است. در مقدمه کتاب آمده است: «یکی از بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین امپراتوری‌های تمام دوران که به ایران قدیم و کشورهای همسایه سلطنت کردند، توسط اشکانیان در 250 سال قبل از میلاد تا 250 سال بعد از میلاد بنیان‌گذاری گردید. آن‌ها خود را دارای تمدّنی با فرهنگ غنی و ثروت عظیم در این امپراتوری وسیع می دانسته‌اند. شواهد و مستندات بی‌شماری مانند: مسکوکات، ظروف نوشیدنی شاخ‌گونه و ظروف سفالی که تاکنون کشف شده‌اند دلالت بر تمدن عظیم اشکانیان دارد. اکتشافات باستانی توسط گروه‌های مختلف در شهر تیسفون در سال‌های 1930 و 1936 منجر به کشف اشیای شگفت‌ا‌نگیزی مانند ظروف گلی (سفالی)، استوانه‌ای مسی و میله‌های آهنی (شکل شماره 1) گردید تا سال 2003 ( موسوم به جنگ خلیج فارس در عراق) در تملک موزه ملی عراق در بغداد بود. در سال 1936، تعدادی اشیای خاص مانند یکی ظرف سفالی، با ارتفاع 14 و عرض 8 سانتی‌متر، یک استوانه مسی و یک میله آهنی باریک در منطقه خیوت ربوعه (Khujut Rabboua) در نزدیکی شهر تیسفون کشف گردید. از آنجایی که این محدوده، یک منطقه مسکونی اشکانی محسوب می‌گردید، یافته‌های باستانی را متعلّق به دوران امپراتوری اشکانیان می‌دانستند.»
 
ماجرای کشف این اثر باستانی را کنعانی از زبان W.Ley  چنین روایت می‌کند: « بغداد که در ساحل رود دجله قرار دارد، در سال 1936 شاهد سیل عظیمی بود و بخش‌های زیادی از آن با چندین اینچ آب پوشیده شد. برخی از اماکن کم عمق‌تر، به صورت باتلاق و حوضچه‌های کوچکی درآمده بودند که پشه‌های ماده آنها را مکان های مناسبی جهت تخم‌ریزی قرار دادند. تخلیه آب از این گونه اماکن امری غیر ممکن بود، لذا تصمیم بر پر کردن آنها گرفته شد. از آنجا که تپه مناسب خاک‌برداری در حوالی بغداد وجود نداشت، تصمیم بر این شد که خاک مورد نیاز از فواصل دور دست، خصوصا چندین کیلومتری جنوب بغداد، تأمین گردد. تپه‌ای با نام محلی «خیوت ربوعه» که در مسیر خط آهن بغداد- خانقین قرار داشت که کارگران در هنگام خاک‌برداری به ویرانه‌های برخورد کردند. از طرف دولت و موزه بغداد کارشناسان به محل اعزام شدند و همگان اذعان داشتند که ویرانه‌ها متعلق به دوران امپراتوری اشکانیان از 250 ق.م تا 224 ب.م می‌باشد.»
 در ادامه می‌خوانیم: «کاربرد واقعی اشیای کشف شده در منطقه خیوت ربوعه، کاملا ناشناخته بود. باستان‌شناس اتریشی به نام ویلهلم کونیگ (Wilhelm Konig) اولین شخصی بود که این اشیا را مورد بررسی قرار داد. او معتقد بود که آنها اجزای یکی باتری الکتریکی هستند و سپس چنین استنتاج نمود که اگر تعدادی از آنها به هم متصل شوند، زرگران اشکانی توان تولید الکتریسیته کافی برای آب‌کاری لایه‌های طلا بر روی اشیای فلزی را در اختیار داشتند. این آب کاری به منظور ارتقای کیفی و افزایش بهای آنها انجام می‌شده است. (شکل شماره 1)
      
هنگامی که مدلی از این "باتری" توسط سولفات مس، سرکه و یا حتی آب گریپ فروت ترش به عنوان محلول الکترولیت پر گردید، مشاهده شد که این مجموعه می‌تواند ولتاژ تولید نماید. بر اساس مشاهدات این آزمون، تنوع نظرات مطرح گردید. به عنوان مثال، هسته خرد شده بادام تلخ و یا آلبالو، کمی مایع خمیر، آب، حرارت و گرد طلا می‌توانستند تا محلول سیانید طلا برای آب‌کاری طلا توسط این باتری را تولید نمایند.
کنعانی خاطر نشان می‌کند که در سال 1999 داونز (D.Downes)  و میرهوف(A.Meyerhoff)  مدلی از باتری اشکانی را بازسازی کردند. (شکل 2)
             
آنها شرح این کار خود را چنین گزارش می‌دهند: « جهت بازسازی این "باتری"، سفال به صورت یک ظرف تنگ مانند شکل داده شد؛ به منظور برش سهل‌تر، مرحله پخت آن حذف گردید. سطح درونی ظرف توسط لاک شیشه‌ای به صورت غیر متخلخل در مقابل محلول‌ها، پوشیده شد. برای مشاهده سطوح درونی، ابتدا با یک ارّه دستی آن را به دو نیم بریدیم، سپس استوانه مسی، میله فولادی (آهن در دسترس نبود) و در پوش لاستیکی (قیر موجود نبود)؛ ظرف به دو نمیه بریده شد. تکه‌ای شیشه با شیشه بر، برای استقرار بر روی سطح صاف تهیه گردید. قطعات توسط اپوکسی دوباره به هم متصل شدند. ظرف با سرکه پر شد و ولتاژی معادل 1/1 ولت به دست آمد.
البته کلیه دانشمندان با کاربرد این یافته باستانی به عنوان یک منبع تغذیه که زرگران اشکانی برای آب‌کاری طلا از آن استفاده می‌کردند، موافق نبودند. برخی از آنها اعتقاد داشته و دارند که احتمالا این "باتری" یکی منبع آماده الکتریکی و یا وسیله‌ای مشابه با آن برای دادن "شوک الکتریکی" به بیماران بوده است. کاربردهای دیگری مانند استفاده ظرف سفالی و محتوی آن برای آیین های مذهبی نیز مطرح شده است.
فرضیه "منبع تغذیه بودن" این باتری برای محققان دیگری نیز قابل قبول نبوده و احتمال می‌رود که این تنگ برای حفاظت دعای خیر و یا جادو استفاده می‌شده است یعنی این گونه متون که بر روی مواد عالی درج می‌گردیده، درون این گونه ظروف نگهداری می‌شده است.
پس از کشف این یافته‌های باستانی، در شصت سال اخیر، دانشمندان زیادی از سراسر دنیا تحقیقات حجیم و گسترده‌ای بر روی انواع مدل‌های شبیه‌سازی شده از آن را، جهت تأیید و یا رد فرضیه کونیگ انجام داده­اند.»
این کتاب تاکنون به دست فرهیختگان علوم مهندسی به زبان‌های آلمانی، روسی، فرانسه، ژاپنی، اسپانیایی و غیره برگردان شده است.
مطالب بالا خلاصه­ای از مطالب علمی کتاب بود که جهت آشنایی با محتوای آن ارائه گردید. کنعانی برای نگارش این اثر از 67 منبع لاتین بهره برده و در 142 صفحه آن را به نگارش درآورده است. مطالعه این کتاب می­تواند دریچه­ای دیگر از دنیای متمدّن ایران باستان را در پیش دیدگان جستجوگر پویندگان علم آن روزگار و همچنین متخصصین برق باز نماید.
مختصری درباره نویسنده کتاب:
پروفسور ناصر کنعانی متولد تهران دارای درجه دکترا (D.Sc) در رشته متالوژی فیزیکی و مهندسی مواد از دانشگاه فنی برلین در آلمان است. وی چهار سال در انستیتوی تکنولوژیکی ماساچوست و دانشگاه فلوریدا به عنوان استاد مدعو در آمریکا بوده و در حال حاضر استاد دانشگاه فنی برلین است. تاکنون بالغ بر 300 مقاله علمی در مجلات معتبر بین‌المللی و کتاب‌های مختلفی از جمله کتاب « آبکاری الکترولیتی» و « پوشش مس» و  . . . از وی منتشر شده است.
کنعانی یکی از اندیشمندان عرصه علم، ادب و هنر ایران بوده و نام وی در تالار مشاهیر کشور آلمان در کنار بزرگانی چون آلبرت انیشتین قرار دارد. تسلط کامل بر پنج زبان زند دنیا، او را در مکان برجسته‌ای جهت معرفی بزرگان و مفاخر ایران زمین، در مجامع بین المللی جای داده است.
ایراد بیش از 200 سخنرانی رسمی درباره مفاخر علم، ادب، عرفان و هنر ایران از جمله خیام، خوارزمی، پورسینا، صادق هدایت و غیره در مجامع بین المللی از دیگر فعالیت های او می باشد.
شناساندن زیبایی‌های موسیقی اصیل ایرانی در سطوح مختلف در غرب، به ویژه ساز سنتور، که وی را در ردیف استادان برجسته این هنر اصیل قرار داده است، ابعاد گوناگون و گوشه‌ای از دستاوردهای زندگی پروفسور کنعانی است.
شناسنامه کتاب:
باتری اشکانی ( الکتریسیته، دو هزار سال قبل در ایران)، (The Parthian Battery)
نویسنده: پروفسور ناصر کنعانی ( استاد دانشگاه فنی برلین آلمان)
برگردان: دکتر محمد شاهمیری ( استاد دانشکده مهندسی مواد و متالوژی دانشگاه علم و صنعت ایران)
انتشارات: کتاب سبز، تهران
چاپ نخست: 1388
قیمت: 2500 تومان
شابک: 9-6-91350-964-978

مواظب شیرین زبونی بچه ها باشید

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.
معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد
زیرا با وجود اینکه پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى
دارد.
دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این
از نظر فیزیکى غیرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.
معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک
گفت:
اونوقت شما ازش بپرسید.
************ ********* ********* ********* **
یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى
مى‌کرد نگاه مى‌کرد.
ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟
مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، یکى از
موهایم سفید مى‌شود.
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!

************ ********* ********* ******
عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس یادگارى بگیرد. معلم هم داشت همه
بچه‌ها را تشویق می‌کرد که دور هم جمع شوند.
معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شدید به
این عکس نگاه کنید و بگوئید : این احمده، الان دکتره. یا اون مهرداده،
الان وکیله.
یکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مرده.
************ *********
********* *********
********
بچه‌ها در ناهارخورى مدرسه به صف ایستاده بودند. سر میز یک سبد سیب بود
که روى آن نوشته
بود: فقط یکى بردارید. خدا ناظر شماست.
در انتهاى میز یک سبد شیرینى و شکلات بود. یکى از بچه‌ها رویش نوشت: هر
چند تا مى‌خواهید
بردارید! خدا مواظب سیب‌هاست

به خواندنش اشتیاق نشان دهید؟

به گزارش خبرنگار سرویس قاب نقره برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن این هفته در تلویزیون درباره "وظیفه ما در برابر حق و باطل" سخن گفته است.

این واعظ مشهور همچنین در ادامه سخنانش درباره "دوری از کارهای باطل در خانواده و جامعه" ، "ترک مجالس گناه و اعراض از گنهکار" ، "دوری از کتمان حق و خطر اشتباه حق و باطل" ، "ایستادن در برابر حق، ‌عامل سقوط در دنیا و آخرت" و ... سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از سخنان این استاد حوزه علیمه و دانشگاه است:

ترک تشریفات در ادارات و مراکز دولتی
خیلی از مهمان‌های ما که از ایران خارج می‌روند، می‌گویند: هتل پنج ستاره. می‌گوییم: خوب ساده هم می‌شود. می‌گوید: این در شأن ما نیست. مثلاً اگر من اینجا که خوابیدم، هتل من آجری بود شأن من نیست. اگر پشت هتل سنگ مرمر بود شأن من است. آخر مرگ بر این شأنی که با خشت می‌رود و با آجر می‌آید. با آجر می‌رود، با سنگ مرمر می‌آید. آخر این چه شأنی است برای خودمان درست کردیم؟ این شأن‌ها ریشه‌اش کجاست؟ بله زندگی نباید با ذلت و فقر و محرومیت باشد، اما معنایش هم این نیست که زندگی ما اشرافی باشد. نه اشرافی، نه فقیرانه، حد وسط!

در یکی از کشورها رفتم. هتل به قول امروزی‌ها چند ستاره برای ما گرفتند. به سفیر گفتم: آقای سفیر، این سفارتخانه با این ساختمان مهم، هم قبله‌اش معلوم است، هم اینهایی که در آن هستند شناخته شدند، هم مسلمان هستند، هم حفاظت دارد، هم تمیز است، هم قشنگ است، خوب ما در همین اتاق می‌خوابیم. گفت: آخر اینجا اتاق کار است. گفتم: این اتاقی که روزها کار است، شب که خالی است. من یک پتو می‌اندازم و اینجا می‌خوابم. آخر شبی دویست، سیصد دلار با کم و زیادش می‌خواهید کرایه بدهید. دویست هزار تومان هر یک خُرخُر من می‌شود هجده هزار... گفت: آخر رسم نیست. گفتم: حالا رسمش کنید.
وقتی یک مهمان دارید. بله یکوقت یک گروهی می‌آیند، هیأتی از ایران می‌آید خوب هیأت نمی‌شود در اتاق کار بخوابد. اما یک نفر شناخته شده است، خوب شناخته شده، آقا در این اتاق بگیر بخواب. آخر شأن ما، این شأن از کجاست؟ ما در دنیای خیال هستیم. خودمان پوک هستیم، با کیف و ژست شأن درست می‌کنیم. خبری نیست.

تمام مسلمان‌ها می‌گویند: «و اشهد ان محمداً» (صلوات حضار) آنوقت همین محمد سوار خر شد، روز فتح مکه. یک نفر گفت: آقا در شأن شما نیست. بیا پایین! بیا پایین! روز فتح مکه پیغمبر کسر شأنش نبود. حالا آقا رفته نمی‌دانم می‌خواهد یک کار جزئی انجام دهد، شأنش... در شأن من نیست که تالار کوچک بگیرید، باید فلان تالار باشد. در شأن من نیست، در شأن من نیست، همینطور خودمان را می‌سوزانیم. ادا هم درمی‌آوریم. حضرت عباسی بعضی از کفش‌هایی که خانم‌ها می‌پوشند شکنجه می‌شوند. اینقدر پایه‌اش باریک است که پایش چنین است. راه رفتن روی این مهارت می‌خواهد. باید یک جایی دوره دید. من اگر این کفش‌ها را پا کنم، دقیقه‌ی اول می‌افتم. یک دوره باید دید که آدم با این کفش‌ها نیافتد.

اما مثلاً در دنیای خیال فکر می‌کند که اگر پاشنه‌ی کفشش ده سانت بود، مهم است. اگر هشت سانت بود کم مهم است. پنج سانت بود کمتر مهم است. دو سانت بود هیچی مهم نیست. آخر ارزشی که با پاشنه‌ی کفش بالا برود، با پاشنه‌ی کفش پایین می‌رود. آخر حضرت عباسی یک لحظه فکر کنید. دلت به چه خوش است؟ مبتکر هستی؟ مخترع هستی؟ گره‌ای را باز کردی؟ دانشمند هستی؟ چه مشکلی را حل کردی؟ درازی پاشنه‌ی پا را دلیل بر شخصیت می‌داند. مرد ما هم اگر در فلان هتل بخوابد معلوم می‌شود دارای شأن است. ما تا کی مثلاً الآن سی و چند سال است از انقلاب می‌رود هنوز گرفتار چه چیزی هستیم؟

اگر یک فرمانده نظامی یا انتظامی، سپاه، بسیج، ارتش، فرق نمی‌کند. نیروی دریایی، صحرایی، زمینی، دریایی، هوایی، اگر هر سرهنگی با یکی از این سربازها یک روز ناهار بخورد. خوب ناهار که یکی است. بگوییم: آقا پسر بیا اینجا. امروز با هم دوتایی ناهار بخوریم. خوب بچه‌ی کجا هستی؟ احوالت چطور است؟ این یک ربعی که من با این سرباز، سرهنگ با این سرباز ناهار می‌خورد، تا آخر عمر این خاطره در ذهن این سرباز می‌ماند و لذا این سرباز وقتی رفت بیرون داماد شد کارت عروسی برای سرهنگ می‌فرستد. الآن هر صد هزار نفر سربازی که بیرون می‌روند، داماد می‌شوند، هر هزار تا یک نفر برای مسئولین پادگان کارت دعوت می‌فرستد؟

قداست نام خدا و اولیای خدا
ما این شأن‌هایی که برای خودمان درست کردیم، این شأن‌ها را باید شکست. این شأن‌ها پایش به جایی بند نیست. بله بعضی از شأن‌ها حق است. نماز شأن دارد. قرآن شأن دارد. اسم الله است، اسم فاطمه است، اسم علی است، این اسم‌ها را شما حق نداری به بدنت بچسبانی مگر اینکه وضو داشته باشی. بعضی‌ها یک زنجیری را مثلاً یک اسم الله، حتی مثلاً لبیک یا حسین، بچه‌ی بسیجی است، حزب اللهی است، اما کلمه‌ی حسین به پیشانی‌اش چسبیده و این آقا وضو ندارد. این بسیجی دائماً در حال گناه است. حزب اللهی هم هست ولی دائماً گناه می‌کند. امامان ما شأن دارند. اسمشان شأن دارد، خودشان شأن دارند. قرآن شأن دارد. اگر یک قرآنی در یک چاه بدی افتاد، آن چاه را باید درش را بست. یا باید قرآن را به هر قیمتی است بیرون آورد.

یک چیزهایی شأن دارد. مقدسات، خدا به می‌گوید: «فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» (طه/12) کوه طور جای مقدسی است. تو آمده‌ای تورات بگیری. کتاب آسمانی بگیری، پس کفش‌هایت را دربیاور. اینجا نزدیک مکه است، لباس‌هایت را بکن لباس احرام بپوش. یک جاهایی شأن دارد و خدا تعیین کرده است. اما ما حق نداریم، خودمان برای خودمان شأن درست کنیم.

مردم گفتند: الله اکبر، خمینی رهبر! مردم به امام خمینی رهبر گفتند. اما امام نیامد بگوید: مردم، از این ساعت به بعد باید به من رهبر بگویید. شأن من رهبر است. قذافی خودش می‌گفت: به من رهبر بگویید. من بالاتر از رئیس جمهور هستم. یکوقت هم به او گفتند: ایران نمی‌آیی؟ گفت: به شرطی ایران می‌آیم که امام خمینی فرودگاه بیاید. چون من رهبر هستم و او هم رهبر! قذافی خودش خودش را رهبر می‌دانست، به چه ذلتی افتاد.
امام خمینی گفت: به من رهبر نگویید من خدمتگزار هستم. خودش رهبری را از خودش جدا کرد، و رهبر دنیا شد. یعنی الآن بخواهند یا نخواهند نفس ایران دنیا را تکان داده. یعنی نفس ایران، سید حسن نصر الله را تکان داد، باقی کشورها تکان خوردند، دنیا تکان خورد. کسی که می‌گوید: من رهبر نیستم، رهبر دنیا است. کسی که می‌گوید: من رهبر هستم، در خانه‌ی خودش هم قایم باشکی، پنهان می‌شود! اینطور نیست. با پاشنه‌ی پا و با مدرک و با خانه و سنگ مرمر و تالار عروسی و... اشتباه می‌کنیم.

روزی که در تلویزیون رفتم گفتند: آقای قرائتی، علمی حرف بزن. اینطور که حرف می‌زنی می‌گویند: قرائتی عوامی است. آنوقت مقام علمی نداری. مثلاً نگو همینطور که پیش می‌رویم، بگو: در روند تکاملی تاریخ.... اوه... در روند تکاملی تاریخ، آنوقت علمی می‌شود! گفتم: آقا تو بگو: در روند تکاملی تاریخ، من می‌گویم: همینطور که پیش می‌رویم. آن آقا آمد و گفت و رفت و محو شد، ما الآن 32 سال است هستیم. اینطور نیست. یک نفر دیگر به من نصیحت می‌کرد می‌گفت که: یک خرده در حرف‌هایت آب کن. تو سی تا سخنرانی کنی علمت تمام می‌شود. مثلاً می‌خواهی بگویی: ای مردم، بگو: ای مردم، کشاورز، روستایی، شهروند، کارمند، کارگر، خانه‌دار، بسیجی، ارتشی! خوب همه‌اش یعنی ای مردم! چرا وقت مردم را می‌گیری؟ گفت: آخر اگر آبش نکنی ته می‌کشد. گفتم: ته که شد می‌گویم: مردم ایران حرف‌هایم ته کشید، خداحافظ! دنبال چه چیزی ما می‌گردیم.

یک کسی نزد من آمد همکار من باشد. این عمامه‌اش شصت رده داشت. همینطور مثل دانه‌ شانه. گفتم: چند دقیقه طول کشید این عمامه را پیچیدی؟ گفت: چهل دقیقه! گفتم: آدمی که چهل دقیقه صرف نیم کیلو پنبه می‌کند این اصلاً به درد من نمی‌خورد. برو دنبال کارت! اینقدر به خودت ور می‌روی. ما از درون پوک هستیم، به ظاهر ور می‌رویم. روغن نباتی خودش هم می‌داند چیست، می‌گوید: طعم کرده دارد! طعم روغن کرمانشاهی دارد. هرچه تبلیغ گُنده‌تر باشد، هرچه منار گنده‌تر باشد نماز بدتر می‌شود. منار اگر آرام باشد، پشت بامش نماز می‌خوانند. گنبدی که شد دیگر کسی در آن نماز نمی‌خواند. «هرگز نخورد آب زمینی که بلند است»!

یک خرده کوتاه بیاییم. به واقعیت فکر کنیم. با خدا رفیق شویم. با حق رفیق شویم. این دکورها و شأن‌ها و پرستیژ‌های کاذب را دور بریزیم، راحت می‌شویم. راحت می‌شویم. گیر ما این است که خودمان در قالب خودمان گیر کردیم. گیر شرق نیستیم، گیر غرب نیستیم، و حالا دیگر گیر خودمان افتادیم. آداب ما، رسوم ما، شأن ما، من دخترم لیسانس است به یک دیپلم بدهم؟ تا فوق لیسانس نیاید نمی‌دهم. دخترش 34 سال شده منتظر فوق لیسانس است. بابا دیپلم پسر خوبی بود خوب به او بده. نه! در شأن من نیست. هیچی خوب بایست! بایست تا در شأن تو پیدا شود. اگر یک پسری آمد، شکلش، سلامتی‌اش، اخلاقش، ایمانش خوب بود، بده. آخر او محله‌ی پایین می‌نشیند، ما محله‌ی بالا. او ژیان سوار می‌شود و ما بنز سوار می‌شویم. او روی موکت نشسته، ما روی قالی می‌نشینیم. مگر ازدواج موکت و قالی است؟ مگر ازدواج بنز و ژیان است؟ ازدواج آدم‌ها، اگر آدم‌ها به هم می‌خورند دیگر باقی‌اش را گیر ندهید.

موسوی و کروبی هر دو بزرگوارند!

موسوی و کروبی هر دو بزرگوارند!
موسوی خوئینی‌ها با بیان اینکه انتخابات را تحریم نمی کنیم، اظهار داشت: اعلام کردیم که هر اصلاح‌طلبی که بخواهد و امکان رای آوردن داشته باشد، می‌تواند به انتخابات ورود کند.

به گزارش 598 به نقل از فارس، سید محمد موسوی خوئینی‌ها عضو برجسته مجمع روحانیون مبارز در حاشیه مراسم ختم محمد خلیلی در پاسخ به سئوالات خبرنگاران اظهار داشت: ما سخنگو نداریم.

وی افزود: خبرنگاران به هر کسی که می‌رسند سؤال و جواب می‌کنند.

موسوی خوئینی‌ها در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس که از وی پرسید به هر حال شما را به عنوان پدر معنوی اصلاحات می‌شناسند، گفت: اگر من را به عنوان پدر معنوی می‌شناسند پس از معنویات از من بپرسید.

وی گفت: ما اعلام کرده‌ایم که لیست انتخاباتی نداریم؛ ما انتخابات را تحریم نمی‌کنیم ولی لیست انتخاباتی هم نداریم.

عضو مجمع روحانیون مبارز با بیان اینکه اصلاح طلبان 18 گروه هستند، ادامه داد: چند روز پیش اصلاح طلبان اعلام کردند که لیست نمی‌دهند.

وی با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان انتخابات را تحریم نمی‌کنند، اظهار داشت: صلاحیت همه را رد کرده‌اند.

وی در پاسخ به این سؤال که مگر شما را هم رد صلاحیت کردند، گفت‌: من را سلب حیات نکنند، خوب است.

موسوی خوئینی‌ها گفت: اعلام کرده‌ایم با ورود هر اصلاح‌طلبی که به صورت انفرادی بخواهد شرکت کند و شانسی هم برای برنده شدن داشته باشد، مخالفت نمی‌کنیم.

عضو مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس که پرسید چه توصیه‌ای به تحریم‌کنندگان انتخابات دارید، اظهار داشت: ‌ما تحریم را به کسی توصیه نمی‌کنیم و هیچ کس انتخابات را تحریم نمی‌کند.

وی با بیان اینکه اصلاح طلبان صحبتی از تحریم نکرده‌اند، اظهار داشت: ما در انتخابات لیست نمی‌دهیم ولی تحریم هم نمی‌کنیم.

زمانی که یکی از خبرنگاران از موسوی خوئینی‌ها خواست از جریان فتنه اعلام برائت کند، موسوی خوئینی‌ها واکنش نشان داد و به آن خبرنگار گفت: فتنه، یعنی خودم!

وی افزود: آقای موسوی و کروبی هر دو بزرگوارند و من نمی‌دانم چه کسی فتنه‌گر است.

برای نوشتن راجع به این زوج هنری سینمای ایران

سوپراستار مشهور و همسرش از تهران فرار کردند

فرصتی دوباره دست داد تا یک بار دیگر میزبان دو هنرمند خوب کشورمان باشیم. «امین حیایی» که بعد از یک عمل جراحی روی کمرش به تازگی دوران نقاهت خود را پشت سر گذاشته است و بعد از دو ماه استراحت مطلق او را با چهره‌ای جدید و متفاوت دیدیم.

برای نوشتن راجع به این زوج هنری سینمای ایران به همین جمله معروف خودشان بسنده می‌کنم جمله‌ای که در هربار ملاقات با آنها به آن اشاره می‌کنند: یکدیگر را دوست دارند و با هم عاشقانه زندگی می‌کنند.

به نظرم امین حیایی می‌‌تواند الگوی خوبی برای «جوان ایرانی» باشد. بازیگر محبوب و به قول «رضا رشیدپور» مرد پولساز سینمای ایران که فعالیت خود را از تلویزیون آغاز کرد و پس از آن به سینما راه یافت. در سینما آنقدر خوب بازی کرد تا سرانجام برای بازی در فیلم «شب» در نقش یک سرباز نیروی انتظامی توانست سیمرغ بلورین را از آن خود کند. او در این فیلم همبازی استاد عزت‌ا... انتظامی و خسرو شکیبایی بود. گفتگوی ما با او را بخوانید:

همیشه به یاد نقطه شروع

به گزارش پرشین وی به نقل از خانواده سبز  ، حیایی در دوران تحصیل به فعالیت در تئاتر نیز می‌‌پرداخت. پس از گرفتن دیپلم ضمن خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی عقیدتی - سیاسی نیروی هوایی فعالیتش را آغاز کرد. امین در این مورد می‌گوید: «در سال 1370 بازیگر یک تئاتر کودک به کارگردانی ثریا قاسمی بودم. در آن سال‌ها همه انرژی من صرف بازی در تئاتر می‌شد و اجراهای مختلفی داشتم. از آن دوران خاطرات خیلی خوبی دارم و دوستانی که از آن دوران برایم باقی مانده است. مثل کارن همایون‌فر و بهزاد خداویسی البته از بهزاد خیلی خبر ندارم ولی با کارن هنوز در ارتباطم.»

 Persianv.com At site

دو ماه استراحت مطلق

بعد از عمل جراحی دو ماه استراحت کردم و حسابی لذت بردم. واقعا این مدت تجربه بسیار خوب و لذتبخشی بود. بعد از سالها فعالیت مستمر و مداوم و از این کار به کار دیگر رفتن توانستم به این بهانه حسابی استراحت کنم و در کنار خانواده‌ام باشم. خیلی وقت‌ها پدر و مادرم گلایه می‌کردند که کمتر به آنها سر می‌زنم و مادرم همیشه می‌گفت دلتنگ این است که یک شب در منزل آنها بخوابیم. تمام این مدت در منزل پدری‌ام سپری شد و حسابی به ما خوش گذشت. در این مدت مادر و همسرم همه جوره مراقب من بودند و به شدت مرا شرمنده کردند. مادرم علاوه بر رسیدگی به پدرم مراقب من نیز بود و نیلوفر هم در این مدت هیچ فعالیتی نداشت و تمام وقتش را صرف پرستاری از من کرد. خلاصه یک تیم مراقب من بود و ایام استراحت حسابی به من ساخت.

«البته گونه‌های تپل و شکم جلو آمده امین موید این مطلب است که دوران استراحتش حسابی به او ساخته و حق دارد که از این دوران به خوبی و با لذت یاد کند.»

 Persianv.com At site

چهره جدید

در این مدت که به خودم استراحت داده بودم، سعی کردم به چهره‌ام نیز استراحتی بدهم و کمتر سراغ آرایشگاه بروم. من در مجموعه «کلاه پهلوی» تا پنج سال صورتم را هر روز اصلاح می‌کردم و دلم می‌خواست تنوعی در چهره داشته باشم برای همین موهایم را بلند کردم.

پیچ و مهره‌ام را سفت کردم!

مشکل کمردردم به یک ناراحتی مادرزادی برمی‌گردد و از جابه‌جایی و چسبندگی مهره رنج می‌بردم. البته طی این سال‌ها فعالیت‌های مداوم و مستمری که داشتم باعث شد تا فشار زیادی به آن بیاورم. در این 5، 6 کار آخر انرژی زیادی برای نقش‌هایم می‌گذاشتم به خصوص دو فیلم آخر که نقش‌هایم بسیار اکتیو بودند. صحنه‌های اکشن زیاد داشتم و مجبور بودم فعالیت‌های بدنی زیادی انجام بدهم. در کار «قلاده‌های طلا» که نقش مامور را داشتم دائما در حال تعقیب و گریز و درگیری بودم و در فیلم آقای سیدجواد ‌هاشمی هم برای خودم رابین هودی بودم و باید از دیوار قلعه‌ای به نام قلعه رودخان در استان گیلان بالا می‌رفتم و پایین می‌آمدم. البته قرار بود در این کار از بدل نیز استفاده شود ولی نهایتا نشد و خودم به واسطه آمادگی جسمانی که داشتم همه صحنه‌ها را کار کردم. همه این فشارها باعث شد تا درد کمر من تشدید شود. بعد از مراجعه به پزشک و انجام معاینات و آزمایش‌ها و عکس برداری به توصیه پزشک عمل کرده و خودم را به تیغ جراحان سپردم. خلاصه حسابی پیچ و مهره کمرم را آچارکشی کردند به طوری که برای ثابت نگه داشتن مهره‌ها 6 تا پیچ و 2 تا پلاتین در کمرم کار گذاشتند.

زمانی که از امین راجع به مخارج هزینه عمل جراحی و بیمارستانش سوال کردم و این‌که آیا بازیگران نیز در این مواقع از مزایای بیمه بهره مند می‌شوند یا نه، اظهار بی‌‌اطلاعی کرد و گفت: بعد از این همه سال بازی و رفت و آمد در خانه سینما هنوز نمی‌دانم ما بازیگران بیمه داریم یا نه؟!

دو ماه کار تعطیل

من با آقای خاوری قرارداد داشتم و قرار بود نقش اول فیلم «خودزنی» را بازی کنم. نقشی که اتفاقا بسیار اکتیو بود و باید صحنه‌های اکشن زیادی را بازی می‌کردم که بیشتر آنها زیر باران و در گل و لای بود. به دلیل عمل جراحی کمرم حضورم در این کار منتفی شد و نتوانستم در آن بازی کنم.

جشنواره امسال

برای جشنواره امسال فکر می‌کنم فیلم «قلاده‌های طلا» و فیلم «آقای‌هاشمی» را داشته باشم. ضمن این‌که یک جلسه برای فیلمبرداری فیلم خودزنی رفته‌ام و گویا قرار است آن را به جشنواره امسال برسانند.

معالجه وضعیت بد اقتصادی سینما با آثار طنز

واقعا قبول دارم که اقتصاد سینما بیمار است و فیلم‌های خوب به فروش نمی‌روند و این نه به سود ماست، نه به سود تهیه‌کنندگان و نه به سود سینما! سینمای ما برای دست‌یابی به فروش خوب باید به سمت و سوی سلیقه مخاطب خود حرکت کند. قبول دارم این کار بسیار مشکلی است. چندی پیش در برنامه هفت وقتی گزارشی راجع به نظر مردم درباره یک فیلم سینمایی پخش می‌شد، می‌دیدیم هرکسی که از سالن سینما خارج می‌شود، سلیقه و نظر خاص خود را دارد. یکی می‌گفت فیلم عالی بود و یکی هم می‌گفت افتضاح بود! گر بخواهی کاری بسازی که مورد قبول همه باشد کار سختی است. در حال حاضر نیاز مخاطب ما طنز است. واقعیت این است که مردم ما می‌خواهند بخندند و نمی‌توان این را کتمان کرد. برای همین است که آثار طنز بیشتر مورد توجه آنها قرار می‌گیرد. اما ما نیاز به نویسندگان خلاقی داریم که بتوانند از فضای کلیشه فاصله بگیرند و با سوژه‌های نو و تازه، ایده‌های جدیدی را ارائه دهند.

 Persianv.com At site

از تهران فرار کرده‌ایم!

واقعا نیاز به «اکسیژن و آرامش» دارم. همین دو نیاز باعث شد تا از تهران فرار کنم و به لواسان پناه ببرم. زمانی که در حال استراحت هستم نیاز به آرامش مطلق دارم تا بتوانم تمرکز خوبی روی کارم داشته باشم. دود و دم تهران و ترافیک آن وحشتناک است و دلگیر! در لواسان آرامش دارم و به دور از هیاهو و شلوغی از آب و هوای خوب آن لذت می‌برم.

موفقیت در شیش و بش

حضور در فیلم «شیش و بش» تجربه موفقی بود خدا را شکر مورد توجه مردم هم قرار گرفت. مردم هنوز دوست دارند کارهایی را ببینند که در آن بازیگران مورد علاقه‌شان در کنار هم قرار می‌‌گیرند. داریم بازیگرانی که فروش فیلم به خاطر آنهاست. در واقع مردم به خاطر آنها بلیط می‌خرند و به سینما می‌آیند. همین لطف  و توجه مردم است که به ما انرژی می‌دهد تا همچنان در این سینما باقی بمانیم. خودم نیز از کارهای این‌چنینی استقبال می‌کنم. گاهی لازم است خود ما دست به دست هم دهیم و با قرار گرفتن در کنار هم کارهایی را بازی کنیم که مورد توجه مردم است.

نقش‌های مورد علاقه

همیشه نقشی را که در فیلم «دختر ایرونی» بازی کردم، با لذت مرور می‌کنم. نقش‌هایم در فیلم مزاحم، شب و بیداری رویاها را نیز خیلی دوست دارم و از آن دست کارهایی است که به خودم خیلی چسبید. ولی همیشه مردم مرا مورد لطف خود قرار می‌دهند و از نظراتشان پیداست که کاراکتر «بیژن مرتضوی» در سه‌گانه اخراجی‌ها برایشان خاطره‌انگیز‌تر شده است. معتقدم این نیز به همان نیاز مخاطب باز می‌گردد، که دوست دارند استار خود را بیشتر در قالب طنز ببینند.

بیژن مرتضوی اخراجی‌ها

50 درصد این نقش در فیلمنامه بود و بقیه نقش را، هم خودم به مرور زمان پیدا کردم. در طول کار با مشورت‌هایی که با آقای ده‌نمکی داشتم، شخصیت بیژن را پرورش می‌دادم. مثلا آقای ده‌نمکی اعتقاد داشت که بیژن در اخراجی‌های 3 متحول شود ولی نظر من این بود که مردم بیشتر دنبال سرنوشت چند تا از این اخراجی‌ها هستند که بار طنز فیلم بر دوش آنهاست. برای همین اگر مخاطب از من و اکبر عبدی طنز نبیند، اذیت می‌شود. در مجموع این شخصیت را خیلی دوست داشتم و همیشه از سه گانه اخراجی‌ها به نیکی یاد می‌کنم.

سن پترزبورگ

قرار بود در سن پترزبورگ نقش «فرشاد» را بازی کنم اما من در همان دوره سر فیلمبرداری (کلاه پهلوی) بودم و نرسیدم. نمی‌دانم اگر به جای پیمان قاسم‌خانی بازی می‌کردم، با محسن تنابنده همین قدر خوب می‌شدم یا نه؟ ولی به هر حال پیمان و محسن خیلی خوب بودند. حالا ان‌شاا... در «سن پترزبورگ 2» با همدیگر کار می‌کنیم! فیلمبرداری آن هم در روسیه خواهد بود. در «سن پترزبورگ 1» که نتوانستم کمک کنم چون سر کار بودم، ولی در «سن پترزبورگ 2» مطمئن باشید که هستم و بازی خواهم کرد.

من جاسـوس دو جــانبه‌ام!

قلب یخی را خیلی دوست دارم و به نظرم کار متفاوتی بود که مورد توجه مردم قرار گرفت. بازیگران خوبی در این مجموعه حضور داشتند و قصه خوبی در کار وجود داشت که مخاطب را دنبال خودش می‌کشید. کارگردانی خوب کار نیز مزید علت بود تا کار بیشتر مورد توجه مردم قرار بگیرد. نقشی که در این مجموعه دارم برایم جالب است و مرموز چرا که این نقش به عنوان یک جاسوس دوجانبه مرموزیت‌های خاصی را پیدا می‌کند.

نصیحت‌های پدر و مادر

همیشه یک جمله پدرم آویزه گوشم است که می‌گویـد: «ترک عادت موجب مرض است!» مادرم نیز همیشه ما را نصیحت می‌کند و روی این نکته خیلی تاکید دارد که «هیچ وقت خدا را از یاد نبرید.»

شب یلدا

با همه گرفتاری‌ها و دل‌مشغولی‌ها، در این دنیای مدرنیته، از سنت‌های اصیل ایرانی جا نمی‌مانم و دوست دارم هر ساله همه آنها را تجربه کنم. همانطور که شب عید سبزی پلو با ماهی ما همیشه برقرار است، در شب یلدا هم آجیل خوری و انار دون کردن و هندوانه خوردن ما نیز به راه است. شب‌نشینی و دور هم بودن و حافظ خوانی را خیلی دوست دارم و همه اینها را بهانه خوبی برای دورهم بودن با کسانی که دوستشان داریم می‌دانم.

امین صبور

نیلوفر خوش‌خلق همسر امین می‌گوید: «امین خیلی صبور است. صبرش واقعا تحسین‌برانگیز است و من از این صبر و از خودگذشتگی‌اش واقعا درس می‌گیرم. تا به حال هیچ انسان با گذشتی مثل امین ندیده‌ام. در ضمن امین یک هنرمند واقعی است. این را نه به این دلیل که همسرش هستم، می‌گویم. بلکه به عنوان آدمی می‌گویم که بیرون گود نشسته و واقعا این اعتقاد را دارد. امین بسیار به هنری که دارد احترام می‌گذارد. بسیار در راه هنرش گذشت می‌کند. به نظرم امین واقعا یک الگوست. تمام آن چیزهایی که باید یک هنرمند رعایت کند، امین رعایت می‌کند و این برای من بسیار با ارزش است.»

ماجرای دختر فرهاد مجیدی چیست

با پایان یافتن نیم فصل اول لیگ برتر فوتبال کشور و آغاز نقل و انتقالات فوتبالی، در شرایطی که همه اهالی فوتبال در انتظار اعلام نام سرمربی جدید سرخپوشان قرار داشتند، بار دیگر استقلالی ها بودند که به کانون اصلی توجهات و تیتر اول خبرهای تبدیل شدند.

به گزارش
«شفاف» در شرایطی که هواداران تیم فوتبال استقلال مات و مبهوت از شایعه جدایی کاپیتان تیم محبوبشان بودند، کمتر از یک هفته طول کشید تا این شایعه‌ای با محتوای جدایی فرهاد مجیدی از جمع آبی‌پوشان به به واقعیت تبدیل شده و به سرعت رنگ و بوی جدی شدن به خودش بگیرد.

موضوع این جدایی از ابعاد گوناگون قابل ارزیابی است، اما بی‌شک تلخ‌ترین جنبه آن، بی توجهی مدیر عامل و کاپیتان آبی پوشان به هواداران میلیونی استقلال است که در سرما و گرما همواره به تشویق چنین ستاره هایی پرداخته اند و امروز بدون هیچ دلیلی شاهد کناره گیری ستاره بی چون و چرای این فصل خود هستند.

در این بین مدیر عامل باشگاه استقلال همچنان منتظر است تا کاپیتان محبوب آبی پوشان از تصمیم خود منصرف شده و به جمع استقلالی ها باز گردد. فتح الله زاده در همین خصوص شب گذشته در برنامه نود به برخی گفتگوهای خود با فرهاد مجیدی اشاره کرد و گفت: من به فرهاد گفتم که تیام های بسیاری در ایران وجود دارند که در انتظار بازگشت تو به استقلال هستند.

تنهایی تیام، دلیل جدایی مجیدی

در روزهای اخیر حرف و حدیث های زیادی درباره علت اصلی جدایی کاپیتان استقلال از این تیم شنیده شده است. شایعات زیادی هم در این باره مطرح شده که از جمله آنها می توان به اختلاف مجیدی با مسئولان استقلال اشاره کرد.

البته این موضوعات در حد یک شایعه هستند و دلیل اصلی رفتن مجیدی مشکلات زندگی خانوادگی اش بود. تیام دختر مجیدی در امارات تنهاست و به حضور پدرش نیاز دارد. این درحالی است که خیلی ها فکر می کنند او بیمار است. در واقع تنها مشکل دختر فرهاد مجیدی تنهایی او در امارات است.

در این باره فتح الله زاده می گوید: دختر فرهاد مجیدی با زبان فارسی آشنا نیست و درسش را نیز به زبان انگلیسی خوانده است. از همین رو برای ادامه تحصیل مجبور است در امارات بماند و مجیدی نیز به دلیل تنهایی او به این کشور سفر کرد.
آیا مجیدی فداکاری کرد؟

برخی دیگر از نزدیکان فرهاد مجیدی معتقدند که این بازیکن برای رفع مشکلات مادی استقلالی ها به پیشنهاد تیم قطری پاسخ مثبت داده است. این عده می گویند از همان ابتدا نیز مشخص بود که فرهاد مجیدی دخترش را بهانه قرار داده تا از تهران و استقلال جدا شده و راهی یک تیم متمول خارجی شود وگرنه او که والدین و خانواده اش در تهران هستند، مگر نمی توانست تیام را به تهران آورده و سه چهار ماه او را در این شهر نگه دارد.

بنابراین گزارش هنوز مذاکرات فرهاد مجیدی با تیم قطری به صورت جدی انجام نشده است، اما با جلوتر رفتن این ماجرا جزئیات بیشتری در این باره مشخص خواهد شد.
 
منبع:۵۹۸

بازم این افغانیها وجنایتشان


ارم نیوز: سکوت سنگین افسران پلیس آگاهی نشان می داد سنگینی غمی بسان کوه ها را بر شانه های مرد جوان که جرات بازگویی ابعاد حادثه شوم را نداشت، احساس می کنند.
 آپلود سنتر

به فاصله کمی از او، زن جوان همانند انسان مسخ شده ای تنها به کف اتاق خیره شده بود و جملات نامفهومی را یکی پس از دیگری زیر لب بازگو می کرد. زن جوان جرات نگاه کردن به چهره شکسته شوهرش را نداشت و مدام آرزوی مرگ می کرد.

به فاصله کمی از آنها ۳ متهم که در نگاهشان شرارت موج می زد، با دستبندی که به دستشان قفل شده بود بخوبی می دانستند که از انسان بودن تنها نام آن را به همراه دارند….

● شروع یک ماجرای تلخ

در یکی از روزهای بهمن سال گذشته مردی همراه همسر خود پس از حضور در کلانتری ۱۷۱ در حالی که هر دو بشدت مجروح بودند، با ارائه شکایتی بیان کردند که از سوی ۴ نفر که ۲ نفر از آنها نقاب به صورت داشتند مورد حمله قرار گرفته و اموالشان به سرقت رفته است.

مرد شاکی در اظهارات خود گفت: وقتی به اتفاق همسرم به شهرری می رفتیم در حوالی بهشت زهرا (س) ۲ جوان را که یک گالن خالی در دست داشتند و از خودروهای عبوری درخواست بنزین می کردند، دیدیم.

با دیدن آنها توقف کردیم، اما به یکباره از سوی این دو جوان و ۲ نفر دیگر که نقاب به صورت داشتند مورد حمله قرار گرفتیم و آنها پس از ضرب و جرح من و همسرم، با سرقت مقادیری پول، اسناد و مدارک متواری شدند.

به دنبال این شکایت، پرونده ای از سوی ماموران کلانتری ۱۷۱ تشکیل و برای پیگیری و تحقیقات تخصصی به پایگاه نهم پلیس آگاهی ارسال شد.

پس از چند روز و بهبود نسبی وضعیت زن و مرد شاکی و دعوت از آنها، افسر آگاهی در تحقیقات متوجه اظهارات ضد و نقیض زن و مرد شاکی شد تا این که آنها راز جنایت شوم ۴ متهم را فاش کردند.

مرد شاکی در اظهارات خود گفت: وقتی به قصد در اختیار قرار دادن بنزین به ۲ نفر که در حاشیه جاده ایستاده بودند خودرو را متوقف کردم، به یکباره از سوی ۲ مرد جوان و ۲ نفر دیگری که در محدوده جنگلی اطراف بهشت زهرا مخفی شده بودند، مورد حمله قرار گرفتم و آنها پس از ضرب و جرح من، همسرم را مقابل چشمانم مورد آزار و اذیت قرار دادند و از اقدام شیطانی خود فیلمبرداری کردند و سپس متواری شدند.

● تحقیقات ویژه

به دنبال این اظهارات تکان دهنده یک تیم ویژه از ماموران پلیس آگاهی جستجوی گسترده خود را در این ارتباط آغاز کردند و با بهره گیری از اطلاعات مردمی متوجه شدند فیلم تهیه شده از زن قربانی در جنگل های اطراف بهشت زهرا، در میان برخی از اتباع افغانی که در منطقه حضور دارند، منتشر شده است.

با به دست آمدن این سرنخ و اطلاعات بعدی، ماموران ابتدا چند تبعه افغان را دستگیر کردند که در تحقیق از آنها مشخص شد این جنایت شوم از سوی ۴ متهم به نام های قادر، عصمت، مسعود و حامد صورت گرفته است که آنها نیز تابعیت افغانی دارند.

● ردپا

با گزارش موضوع به قاضی پرونده، دستور دستگیری این تبهکاران صادر شد و ماموران در اولین اقدام خود پس از جستجوی گسترده در منطقه ابتدا ۲ نفر از متهمان به نام های قادر و عصمت را دستگیر کردند.

با دستگیری این دو متهم، مشخص شد ۲ نفر دیگر از این تبهکاران پس از اطلاع از دستگیری همدستان خود، متواری شده اند.

ماموران در مرحله بعدی رد پای یکی از متهمان را در سمنان شناسایی کردند و با اعزام یک تیم عملیاتی به این شهرستان، مشخص شد این متهم ساعتی قبل از حضور ماموران بار دیگر به تهران بازگشته تا پس از خداحافظی با بستگان خود، از کشور خارج شود.

با به دست آمدن این اطلاعات، ماموران سومین متهم (حامد) را در منطقه نعمت آباد تهران دستگیر کردند و مشخص شد سومین مجرم بلافاصله پس از اطلاع از دستگیری همدستانش، از کشور خارج شده است.

● اعتراف به چندین جرم مشابه

گزارش خبرنگار ما حاکی است، با تحقیق از ۳ تبهکار شیطان صفت و در بررسی تلفن همراه آنها، فیلم سیاه ضبط شده از زن قربانی کشف شد.

این متهمان با اعتراف به ۵ فقره جرم مشابه اعتراف کردند با این شیوه زنان و دختران را مقابل چشم بستگانشان مورد آزار و اذیت قرار داده اند. بررسی این اعترافات نشان داد شاکیان به صرف حفظ آبروی خود از ارائه شکایت به مراجع قضایی و انتظامی صرف نظر کرده اند.

در مرحله بعدی از تحقیقات نیز معلوم شد این تبهکاران بیش از ۶۰ فقره سرقت همراه با ضرب و جرح داشته اند.

متهمان درباره سرقت ها نیز گفتند که پس از کمین در تاریکی و اطراف پل های زیرگذر، هنگامی که یک خودرو قصد عبور از زیرگذر را داشت، با سنگ به خودروها حمله می کردند و هنگامی که راننده توقف می کرد با حمله به آنها و ضرب و جرح، اموالشان را به سرقت می بردند.

گزارش حاکی است پس از اعترافات اعضای این باند شیطانی، پرونده به شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و پس از تحقیقات مقدماتی هر سه متهم با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.
● تهدید به قتل

آخرین خبرها از این پرونده تکان دهنده حاکی است پس از شکایت زوج جوان، از روز گذشته یک شرور که در زندان از سوی متهمان اجیر شده است پس از آزادی از زندان به دفعات با تلفن شاکی تماس گرفته و آنها را تهدید کرده است در صورتی که شکایت خود علیه متهمان را پس نگیرند، اقدام به قتل آنها و آتش سوزی منزلشان خواهد کرد.

با گزارش موضوع از سوی شاکیان پرونده، تحقیق در این زمینه نیز آغاز شده است

شاهدین بی ادعا وقربون برم خدا را این مدرک حقیقی و حقوقی

انتشار تصویری که تاریخ آن به سال 1952 میلادی باز می گردد نشان می هد عربستان سعودی در استاد تاریخی خود از واژه خلیج فارس بر خلاف ادعاهای امروزی مقامات عربی استفاده می کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، انتشار تصویری از اسناد تاریخی عربستان سعودی که تاریخ آن به سال 1952 میلادی (1331 هجری شمسی) باز می گردد نشان می دهد بر خلاف ادعاهای فعلی رژیمهای عربی، آنها در گذشته نام خلیج فارس را قبول داشته و آن را در نقشه های خود استفاده می کرده اند.

بر این اساس، این تصاویر که از سوی دائره المعارفهای معتبر جهانی نیز منتشر شده بیانگر آن است که اعراب در واقع عنوان «خلیج فارس» را به عنوان تنها نام آبراهه بین المللی بین ایران و جزیره العرب مورد پذیرش قرار داده اند و مواضع فعلی آنها تنها در جهت برخی بهره برداری های سیاسی اتخاذ می شود.

بخونید وبخونیدوبخونید

داشتم بر می گشتم خونه، مسیرم جوریه که از وسط یه پارک... رد میشم بعد میرسم به ایستگاه اتوبوس، توی پارک که بودم یه زن خیلی جوون با چادر مشکی رنگ و رو رفته و لباس های کهنه یه پیرمرد رو که روی یه چشمش کاور سفید رنگی بود همراه خودش راه میبرد رسید به من و گفت سلام!
من فکر کردم الان میخواد بگه من پول میخوام که بابام
رو ببرم دکتر و از این حرفا اول خواستم برم بعد گفتم منکه عجله ندارم بذار واستم شاید کار دیگه ای داشته باشه منم همینطور که اخمام تو هم بود سرم رو به علامت جواب سلام تکون دادم و نگاهش کردم،
گفت آقا من باید بابام ( بعد پیرمرده رو نشون داد) رو ببرم مجتمع پزشکی نور آدرسش نوشته توی خیابان ولیعصر، خیابان اسفندیاری!
گفتم خب؟!
با یه لحن بغض آلود گفت خوب بلد نیستیم کجاست توی این شهر خراب شده از هر کی هم می پرسیم اصلا به حرفمون گوش نمیده! بیشعورا جوابمونو نمیدن (اشک تو چشماش جمع شده بود)
بهش آدرس دادم و گفتم تو این شهر خراب شده وقتی آدرس میخوای باید بی مقدمه بپرسی فلان جا کجاست اگر سلام کنی یا چیز دیگه بگی فکر
میکنن میخوای ازشون پول بگیری!
بعد از اینکه رفت گفتم چقدر سنگ دل شدیم، چقدر بد شدیم وچقدر زود قضاوت میکنیم، خود من تا حالا به چند نفر همینجوری بی محلی کردم و رفتم چون گفتم خوب معلومه دیگه پول میخواد!
طفلی زن بیچاره خیلی دلم براش سوخت که فقط به خاطر اینکه فقیر بود و ظاهرش فقرش رو نشون میداد دلش رو شکسته بودیم...
بعد گوش دنیا را با این دروغ کر
کردیم که ما اصالتا مردم نوع دوست و با فرهنگی هستیم و اینقدر این دروغ را تکرار کردیم که خودمون والبته فقط خودمون باورمون شده اما...

همسرم از حجاب من ناراضی است؟

زنی در دادگاه گفت: همسرم از حجاب من ناراضی است و دوست ندارد حجاب پوشیده‌ای داشته باشم و بر این اساس دنبال طلاق دادن من است.

زنی در دادگاه خانواده حضور یافت و درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه ارائه کرد. وی در توضیح دلیل این درخواست گفت: یک سال گذشته به عقد همسرم درآمدم و بعد از مدت کوتاهی با برگزاری مراسم عروسی به منزل مشترک رفتیم و متاسفانه از همان ابتدا سر مسائل مذهبی دچار مشکل شدیم.

زن جوان ادامه داد: من و همسرم هر دو در خانواده مذهبی بزرگ شدیم و زمانی که همسرم به خواستگاری من آمد از این موضوع اطلاع داشت که حجاب من چگونه است و من تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم آن را تغییر دهم.

وی با بیان اینکه همسرم از ابتدا حجاب من را پذیرفته بود، اظهار کرد: بعد از گذشت مدت کوتاهی از شروع زندگی مشترک‌مان، مرتب از من ایراد می‌گرفت که چرا حجاب من این‌قدر پوشیده است در حالی که حجاب خانواده خودش نیز همانند حجاب من است.

زن جوان که ۲۵ سال سن داشت، عنوان کرد: همسرم از من می‌خواست تا حجابم را مطابق میل او تغییر دهم و در مهمانی‌هایی که من هرگز نمی‌توانم در آن حضور داشته باشم شرکت کنم. اوایل فکر کردم شاید بعد از گذشت مدت کوتاهی از حرف‌های خود پشیمان شود اما اصرار او هر روز پررنگ‌تر می‌شد.

شوهر این زن جوان نیر گفت: این درست است که من جزء خانواده مذهبی و معتقدی هستم اما افکار و عقاید شبیه آنها نیست و همسرم در واقع انتخاب پدر و مادرم است نه انتخاب خودم. زیرا من دوست ندارم همسرم حجاب داشته باشد.

وی در پاسخ به پرسش قاضی مبنی بر اینکه اگر افکارت این‌گونه است چرا این دختر را به عقد خود درآوردی؟، گفت: همسرم از لحاظ ظاهری بسیار زیباست و زمانی که او را دیدم به او علاقمند شدم و فکر کردم می‌توانم او را از افکارش دور کنم و پوشش او را به آنچه که خود می‌خواهم تغییر دهم.

مرد ۲۹ ساله مدعی شد: همسرم از نظر ظاهری بسیار زیبا است و به نظر من باید تا زمانی که زنده است از این زیبایی استفاده کند در حالی که او خود را در پوششی پنهان کرده است که نمی‌تواند از آن لذت ببرد.

پدر مرد که در دادگاه حضور داشت نیز گفت: پسرم لیاقت چنین دختری را ندارد، زیرا همه آرزوی داشتن چنین همسری را دارند اما پسر من آن‌قدر بی‌غیرت است که نمی‌داند از همسرش که ناموس او است چه چیزی را می‌خواهد.

وی ادامه داد: پسر من باید برای همیشه فراموش کند که پدر و مادری دارد.

قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات طرفین با صادر کردن حکم طلاق به زندگی یک‌ساله این زوج پایان داد.

داغ داغ داغ

آرایش عروس به قیمت جان او تمام شد و کلاه‌ گیس، جشن عروسی را به مجلس عزا تبدیل کرد.
در این حادثه که در شهرستان هشتبندی واقع در استان هرمزگان رخ داد عروس جوان وقتی به آرایشگاه رفت طبق قرار قبلی از آرایشگر خواست کلاه‌گیسی را که سفارش داده بود روی سر او بگذارد اما به محض اینکه کلاه روی سر عروس چسبانده شد او به شدت احساس سوزش کرد و موضوع را به زن آرایشگر اطلاع داد اما این زن به وی گفت سوزش طبیعی و به خاطر گیره‌ها و موادی است که استفاده کرده است.
سوزش لحظه به لحظه بیشتر می‌شد اما هرچه عروس اعتراض می‌کرد آرایشگر حاضر نبود موضوع را بررسی کند تا اینکه دختر جوان دیگر تحملش را از دست داد و کلاه را از سرش برداشت. در این هنگام بود که عقربی سیاه و سمی روی سر او مشاهده و معلوم شد سوزش سر وی به خاطر نیش عقرب است!!
عروس جوان به سرعت به بیمارستان منتقل شد و پزشکان تلاش کردند جان او را نجات بدهند اما کوشش‌ها فایده‌ای نداشت و این دختر جان خودش را از دست داد و عروسی به عزا تبدیل شد.

این نخستین بار نیست که تلاش برای زیباتر شدن به قیمت جان عروس تمام می‌شود، پیش از این نیز حوادثی از این دست رخ داده بود. در یکی از این موارد دختری که می‌خواست شب عروسی برنزه شود بیش از حد مجاز از دستگاه سولاریوم استفاده کرد و به کام مرگ فرو رفت.
این دختر ۲۴ساله در شب حنابندان ناگهان از حال رفت و او را به بیمارستان منتقل کردند. دختر که بوی تعفن می‌داد به سرعت مورد آزمایش و عکسبرداری قرار گرفت و مشخص شد امعا و احشای او به شدت آسیب دیده و به‌گونه‌ای که پخته‌شده به نظر می‌رسد!
پزشکان نتوانستند برای نجات این دختر کاری انجام بدهند و او جان باخت. پس از آن با شکایت والدین عروس نگون‌بخت پرونده‌ای تشکیل و مشخص شد دختر جوان بیش از حد مجاز از دستگاه سولاریوم استفاده کرده و اشعه‌های این دستگاه اعضای داخلی بدنش را از بین برده و عفونی کرده و به همین علت نیز وی جان باخته است.

 
در چند حادثه دیگر نیز انجام عمل‌های زیبایی و آرایش‌های غیراستاندارد سبب نابینایی عروس‌ها شده است. در یکی از این موارد که پرونده‌اش در اختیار بازپرس دادسرای جرایم پزشکی تهران قرار گرفته بود دختری جوان از یک چشم‌پزشک به این دلیل که باعث نابینایی وی شده است، شکایت کرد.
این دختر توضیح داد قصد داشت شب عروسی چشمانش سبزرنگ دیده شود برای همین انجام چنین کاری را به یک پزشک سپرد اما بینایی‌اش را از دست داد. شاکی که به خاطر ضعیف بودن چشمانش هرگز از لنزهای رنگی استفاده نکرده بود وقتی تصمیم خودش را برای شب عروسی قطعی کرد سراغ یک پزشک رفت و با او مشورت کرد.
این دختر ماجرا را چنین شرح داد: «با رضایت همسرم تحت نظر پزشک یک جفت لنز رنگی تهیه کردم. به محض اینکه لنزها را گرفتم آنها را داخل چشم‌هایم قرار دادم. می‌خواستم زیباتر به نظر برسم. از همان ابتدا چشمانم می‌سوخت اما اعتنایی نکردم. این سوزش روز به روز بیشتر می‌شد تا اینکه صبح روزی که قرار بود مراسم عروسی‌ام برگزار شود وقتی از خواب بیدار شدم فهمیدم چشمانم نمی‌بیند تا قبل از آن اشک و سوزش را تحمل کرده بودم ولی نمی‌توانستم قبول کنم کور شده‌ام. بعدا معلوم شد نابینایی‌ام به خاطر اثرات همان لنزهایی است که پزشک آنها را تایید کرده بود»

در ماجرایی دیگر یک عروس جوان که قصد داشت در مراسم ازدواج از مژه مصنوعی استفاده کند وقتی چند ساعت مانده به شروع جشن به آرایشگاهی در شمال تهران رفت آرایشگر به جای استفاده از چسب‌های مخصوص از چسب معمولی استفاده کرد و نفوذ چسب به داخل چشمان عروس بینایی او را گرفت!

لطفا تا آخر بخوانید خصوصا قلیان آخری

سالهای سال است که قلیان در کشور ما بخشی از حاشیه تفریحات مردم را شامل شده و صرف نظر از ماهیت سالم یا غیر سالم فرهنگی آن، کسی له یا علیه آن اقدامی در دولتهای قبل و بعد از انقلاب نداشته است.

به گزارش «تابناک»، اولین دولتی که با تصویب بخش نامه رسما هیات دولت را وارد مبحث قلیان و ممنوعیت آن نمود دولت نهم بود که از همان زمان این مساله به بحثی داغ در جامعه منجر شد و به عرصه سیاستهای فرهنگی کشور سمت و سو یافت.
 
سیاست ممنوعیت اگرچه در سالهای نخست ابلاغ با جدیت بیشتری اجرا می شد اما اندک زمانی بعد حالت برخورد کج دار و مریز به خود گرفت تا اینکه در پاییز 1390 و در نیمه راه عمر دولت دهم  با مصوبه هیات دولت مجددا به صورت رسمی و در برابر بهت ناظران، استعمال آن در قهوه خانه ها و رستوران های سنتی و سایر اماکن عمومی آزاد شد.

قلیان مقوله فرهنگی؛ تاریخی و یا بهداشتی

در این میان باید توجه داشت که نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان طلایه دار حکومت دینی در عصر معاصر از صبغه فرهنگی بالایی در هویت و پایه های مشروعیت خود برخوردار است. در چنین حکومتی ضروری است که برای موضوعات فرهنگی بهتر و بیشتر و به صورت ایجابی اندیشیده شود و راهکار هایی برآمده از فرهنگ اصیل ملی و اسلامی در اختیار مردم قرار داده شود تا اینکه همواره مسئولین فرهنگی کشور در فضای جواز یا عدم جواز یک نوع تفریح خاص و یا یک مساله فرهنگی بیندیشند و عمل کنند.

مسئولینی که تنها ممنوع ساختن و مجددا پس از بروز مشکلات یا آشکار شدن عدم امکان اجرای ممنوعیت دوباره رفع ممنوعیت را به خوبی می دانند چه راهکار ها و مدلهایی برای تفریح سالم جوانان ایرانی ابداع یا پیشنهاد نموده اند.

مگر نه اینکه غالب مصرف کنندگان قلیان در قهوه خانه ها و رستورانهای سنتی کشور که در این سالهای ممنوعیت نیز  جز ملت مشعتر های پروپا قرص بوده اند! از نسل میانسال و جوانند و البته طبق همه پژوهش های اجتماعی با هدف تفریح به این اماکن می روند.

پس قلیان در کشور ما یک مقوله بهداشتی از نوع اعتیاد نیست که با آن برخورد تند و حذفی کنیم و یا یک میراث تاریخی در حال فراموشی که در حفظش بکوشیم؛ قلیان یک خلا فرهنگی از تفریحات سالم را پرکرده که که مسئولین فرهنگی کشور در همه سالهای گذشته در وجود این خلل اگر نه  تنها مقصر اما قطعا بسیار مؤثرند.
 
 


قلیان حامل کدام فرهنگ؟

اما ای کاش همین تهدید فرهنگی یا قلیان را هم آنقدر توان مدیریت داشتیم که از جنبه های مثبت فرهنگی تاریخی اش بهره ببریم.

مگر نه این است که در عهد قجرو قبل از آن  قهوه خانه ها که محل عرضه چای و قلیان و البته نهار روزانه مردم، مسافران و بازاریان بود اماکنی کاملا فرهنگی که در آن مردم ضمن صرف غذا یا استفاده از قلیان به مشاهده اجرای زنده برنامه های نقالی و شاهنامه خوانی به عنوان سفیری از فرهنگ غنی ملی و یا پرده خوانی مصائب اهل بیت و افتخارات و رشادتهای رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) به عنوان سفرایی از فرهنگ غنی اسلامی آنهم آمیخته با بومی ترین و ملی ترین انواع هنر از نوع نقاشی گویندگی و خوانندگی و اجرای نمایش بودند.

اما امروز با گذری بر خیلی از همین رستوران های به ظاهر سنتی که تنها برای حفظ ارتباط بین فضای رستوران و نام سنتی یکی دو تخت هم در گوشه و کنار تجهیز کرده اند؛ می توانید پس از نشستن بر صندلیهای فرفوژه و پشت میز های تمام شیشه ای پایه فلزی فضاهایی را تجربه کنید که اگرچه شرح آن در این مجال روا نیست اما قطعا نه اسلامیست و نه ایرانی!
 
و البته در مورد خود کافی شاپ های عرضه کننده قلیان هم که بهتر است سازمان هی ذی ربط اعلام نظر کنند.


برخورد قوره قضائیه و شکستن رای دیوان عالی توسط دولت؛ فقط بخاطر قلیان!

دیگر نکته قلیانی و دودافزا اینکه در روز 14 ابان ماه دیوان عدالت ادری  در مصوبه ای، نامه سال 86 وزارت کشور را باطل و عرضه قلیان با هر نوع تنباکو در قهوه خانه ها را ممنوع کرد. اما هیات دولت در 25 آبان  طی مصوبه ای دیگر در کمیسون امور اجتماعی و دولت الکترونیک قهوه خانه ها را از موارد اماکن عمومی شامل ماده ۷ آیین نامه اجرایی قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات خارج کرد و از این پس عرضه قلیان و مواد دخانی و استعمال آن در قهوه خانه ها آزاد است.تا مجددا ریاست دیوان عدالت اداری در سخنانی رفتار دولت را غیر قانونی خواند.

از آنجا که این اقدام به پیشنهاد وزارت بهداشت بررسی و پس از تصویب توسط معاون اول رییس جمهور ابلاغ شده ضمن تشکر ویژه از خانم دکتر وحید دستجردی و جناب اقای محمد رضا رحیمی باید پرسید آیا مساله ای در حد جواز یا عدم جواز قلیان که البته با گذری ساده به قهوه خانه های جنوب تهران به راحتی می توان ضریب نفود اعمال ان را نیز در یافت! جای ورود نهاد های عالی کشور در حد دیوان عالی عدالت اداری است تا حکم آن توسط هیات دولت نقض گردد و سپس منتظر واکنش بعدی از سوی قوه قضائیه باشیم؟!!!

ایا قوای سه گانه کشور مسئولیت های خطیر و واجب تری برای رسیدگی در عرصه فرهنگ ندارند و یا قدرت خلاقیت و نوآوری و عملکرد ایجابی اینقدر در کشور ما پایین امده که بجای معرفی یک جایگزین و یا ایجاد اماکن تفریحی جذاب تری نسبت به محل های عرضه قلیان در این چند سال کشاکش ممنوعیت و آزاد سازی قلیان دست اخر باید در مصوبه هیات دولت آنهم به پیشنهاد وزارت بهداشت رسما استعمال عمومی قلیان آزاد سازی شود.
 
استدال قوه قضاییه و دولت هردو از لحاظ هایی درست و همزمان از نگاهی دیگر غلط هستند هم در فضای محدود تفریحات سالم برای جوانان حذف یک تفریح بسیار فراگیر می تواند مضراتی گسترده داشته باشد و هم قلیان به عنوان یک تفریح دارای مضرات شدید بهداشتی از موارد ضرر رساندن فرد به خود است اما آیا هر دوی نهاد های قضایی و اجرایی کشور از جایگاه حاکمیتی خود به عنوان بخشی از نظام اسلامی تلاشی هم در ایجاد جایگزینهایی برای قلیان نموده اندو اگر این دو نهاد تنها وظیفه ممنوع یا آزاد سازی را دارند وظیفه خطیر الگو سازی و ایجاد تفریحات سالم بر عهده کیست؟
 
چرا باید پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی جوان ایرانی آنقدر در انتخاب نوع و مکان تفریح خود از بین انتخاب های محدود و انگشت شمار پیش رو عاجز باشد؛ که پس از ممنوعیت قلیان نیز کاهشی در آمار واردات و مصرف آن در کشور دیده نشود؟
تا جایی که یک نماینده مجلس با اشاره به قدمت 500 ساله قلیان از اقدامات گذشته دولت در ممنوع سازی و سپس آزاد سازی آن انتقاد کرده و بر حفظ این هویت تاریخی!!! بدون دخالتهای دولتی تاکید نماید.
 
 
 
قفل قلیان شکست!
 
 
پیشینه قلیان؛ در قلیان هم نوآوری نکرده ایم!
 
ابداع قلیان را مورخان به ایرانیان نسبت می دهند و اگرچه این روز ها در تمام جهان کاربرد دارد در بیشتر کشور ها به همین نام ایرانی اش خوانده می شود.
 
بنا بر دانشنامه ایرانیکا، تاریخ دقیق اولین استفاده از قلیان در ایران مشخص نیست. با این حال بنا به نوشته سیریل الگود «اولین بار ابوالفتح گیلانی (متوفی ۱۵۸۸) پزشک ایرانی دربار اکبر اول، سلطان مغول هند بود که دود تنباکو را از یک ظرف آب عبور داد تا آن را خالص‌تر و سرد نماید و از این طریق قلیان که در شبه قاره به حقّه معروف است را ابداع نمود.» در عین حال یک رباعی از اهلی شیرازی (متوفی ۱۵۳۵) به استفاده از قلیان اشاره می‌نماید و از اینرو پیشینه استفاده از قلیان را می‌توان به حداقل به دوران شاه طهماسب یکم صفوی بازگرداند و روایت ابوالفتح گیلانی را می‌توان شاهدی بر معرفی قلیان، که در ایران مورد استفاده بوده‌است، در شبه قاره هند دانست.
 
اما کشور های دیگر ابداعاتی هم در مورد شکل و ساخت قلیان کرده اند و ما طبق معمول در نوآوری در این بداع ملی خود نیز پیش قراول نبوده ایم.
 
 
 
قلیان هندی
 
 
 

قلیان مصری
 
 
 
 
و اخرین نوآوری را هم مثل همیشه چینی ها کرده اند این قلیان USB دار نیازی به ذغال ندارد و با حرارتی که از اتصال USB به آداپتور  ایجاد می شود کار می کند!!

حتما بخوانید واقعا......؟


 

یکی از قوانینی که در زمان رضا شاه تصویب شد قانون روزهای تعطیلی مغازه ها و ادارات بود. به این ترتیب هر کس به خواست خود و بدون دلیل موجّهی نمی توانست مغازه اش را ببندد. روزی رضاشاه با اتوموبیلش از خیابانی می گذشت  که متوجّه شد مغازه ای بسته است. ناراحت شد و دستور داد که صاحب آن مغازه را پیدا کنند و نزد او بیاورند. کاشف به عمل آمد که صاحب مغازه  یک عرق فروش ارمنی است. آن مرد را نزد رضاشاه آوردند. شاه پرسید:   پدر سوخته چرا  مغازه ات را بسته ای؟ مرد ارمنی جواب داد قربانت گردم امروز روز قتل مسلم بن عقیل است و من فکر کردم صلاح نیست دراین روز عرق بفروشم. شاه دستور تحقیق داد و دیدند که حقّ با عرق فروش ارمنی است. آنوقت رضا شاه عرق فروش را مرخص کرد و رو به همراهانش کرد و گفت:

"در این مملکت یک مرد واقعی داریم آنهم خانم فخر الدوله است و یک مسلمان واقعی داریم آنهم قاراپط ارمنی است.
میگویند  وقتی رضا شاه تصمیم گرفت بانک ملّی را تأسیس کند برای بازاری ها پیغام فرستاد که از بانک ملّی اوراق قرضه بخرند. هیچکدام از تجّار بازار حاضر به این کار نشد. وقتی خبر به خانم فخرالدّوله، مالک بسیار ثروتمند، خواهر مظفّر ادین شاه  و مادرمرحوم دکتر امینی رسید به رضاشاه پیغام فرستاد  که مگر من مرده ام که می خواهی از بازار  پول قرض کنی ؟ من حاضرم در بانک ملّی سرمایه گذاری کنم. و به این ترتیب بانک ملّی با پول خانم فخرالدّوله تأسیس شد.

از شیث رضایی تا زهرا امیرابراهیمی

تیتراژ نود که تمام شد عادل فردوسی‌پور را دیدیم در حالی که هول بود بلافاصله بعد از «به‌نام خدا» درباره فاجعه بزرگ رفتاری این روزهای جامعه ایران بگوید. حرکت علنی دو بازیکن فوتبال که حالا برروی تمام اخبار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سایه انداخته است.
اینجا عرصه فراخ فوتبال است. جایی که خطوط قرمز آنقدر باز هستند که بشود حرکت جنسی دو بازیکن فوتبال را در این جامعه ظاهرا اخلاق‌گرا روی میز تشریح گذاشت.

.....

برنامه این هفته نود پر بود از احساسات زبان‌دار مجری و شدت عمل آنهایی که پشت خط می‌آمدند و بسان مصلحان اجتماعی سعی در تأدیب خاطیان داشتند ...ساعت 12 شب بود و دادگاه پیش روی بینندگان. انها تخمه می شکستند و از این پاسداری همه جانبه از اخلاق لذت می بردند.

این در شرایطی بود که 24ساعت بعد از آن اتفاق خبرساز، ماجرا دیگری هم رخ داده بود فحاشی دو بازیکن مشهور استقلال در زمین که یکی از آنها از واژه‌ای نسبتا نژادپرستانه بر علیه دیگری استفاده کرده است. جمله او یک لیچار آبدار و غیرقابل نوشتن است که در عصبانیت از گلو خارج شده است و محدوده‌ای نژادی دارد. به شهادت شاهدان این دشنام گرچه در فرهنگ عمومی ما با تساهل ذاتی جامعه قابل گذشت به نظر می‌رسد اما اگر به جای حنیف مثلا جان تری این جمله را برزبان می‌راند حالا دوباره بازوبند تیم ملی را از کف می‌داد. به جز این، باید از فحاشی بی پایان هواداران داماش به مازیار زارع نوشت. تقابلی که در پس زمینه خود کینه عمیق میان دو شهر نزدیک را نشان می‌دهد؛ دو شهری که در داربی‌های فوتبال اخلاق را زیرآوار بداخلاقی دفن می‌کنند ...این نکات اما عوامانه در پس پرده می مانند چرا که هنوز دوربینی اختراع نشده تا صدا را ثبت کند!

برنامه این هفته نود در پس گزارش شبکه خبر درباره محکوم کردن حرکت نصرتی و شیث روی آنتن رفت. در این بخش خبری گزارشگر با استفاده از کلمات تاثربرانگیز و پرسوز و گداز محکومیت دو بازیکن خاطی را بسیار ناکافی دانسته و با مقایسه این رسوایی با نمونه های خارجی خواستار محکومیت به مراتب بیشتر برای این دو شده بود. یکی، دو ساعت بعد هم عادل فردوسی‌پور که ذاتا علاقمند به تکلم در قامت مدعی‌العموم است روی صحنه آمد و برگ دیگری روی پرونده خاطیان گذاشت.او اما سه هفته قبل سعی در تکریم قهرمان فروریخته ای داشت که اولین حرکت مشابه را در یک داربی انجام داده بود...ما از مجتبی محرمی حرف می زنیم که در زمان خود بارها به محاکم قضایی رفت و هفته نامه ای عکس بزرگش را با ضربدری تاریخی روی گیشه فرستاد؛ زمان اما خلافکار آخر دهه 60 را ضعیف و قابل ترحم کرد(و البته این به خودی خود موضوع بسیار قابل بحثی است) ...

آنچه که شیث و نصرتی انجام دادند شنیع و قابل تنبیه است اما یادمان نرود اشتیاقی را که [ بسیاری از ما ] تماشای دوباره این خلاف در دل داشتیم. شوقی که برای بعضی ها یادآور هجوم همه جانبه جامعه برای تماشای سی دی غیراخلاقی ای بود که از رابطه خصوصی یک بازیگر جوان پرده برمی داشت.این خباثتی بود که وجدان اجتماعی را در خود حل کرد و دخترک را ویران به سرزمینی دیگر فرستاد. اتفاقی مثل یک امتحان الهی که [ بسیاری از ما ] در آن گیم اوور شدیم

دوچرخه‌های اسلامی بانوان در راه بازار

محدودیت استفاده از دوچرخه برای بانوان در سطح شهر، یکی از دغدغه‌های مسئولانی شده است که بر‌ای رفع آلودگی هوای پایتخت، بهترین وسیله را دوچرخه می‌دانند؛ بنابراین، در همین راستا، برخی به فکر افتادند تا این وسیله پاک را برای استفاده بانوان بهینه‌سازی کنند.


 

سیدمحمد حسینی، رئیس هیأت مدیره یکی از شرکت‌های طراح دوچرخه برای بانوان، در گفت‌و‌گو با خبرنگار «تابناک» اظهار داشت: برای طراحی این دوچرخه، چهار ماه وقت صرف شده تا مشکلات شرعی که برای دوچرخه عنوان می‌شد، رفع شود و با توجه به نیاز‌های جسمی بانوان، یک تغییر عمده نیز در دوچرخه‌ها صورت گرفت و کمی برقی شده‌اند.

حسینی با اشاره به طرح دوچرخه سواری و سلامت گفت: این طرح به صورت پایلوت در پارک بانوان (بهشت مادران) در حال انجام است.

وی خاطرنشان کرد: طرح دوچرخه سواری سلامت با هدف کاهش بیماری بانوان مطرح شده و هم‌اکنون نیز یکی از روش‌های درمان برای کسانی است که عمل باز می‌کنند و توسط پزشکان توصیه می‌شود.

وی با تأکید بر اینکه نخستین شبکه دوچرخه سواری توسط این گروه راه‌اندازی شده، افزود: هم‌اکنون تنها راه چاره برای از بین بردن ترافیک پایتخت، استفاده از دوچرخه است و تا محدودیت استفاده از دوچرخه برای بانوان در تهران رفع نشود، طرح دوچرخه با شکست روبه‌روست.

شبکه‌های دوچرخه سالانه هفتصد میلیون تومان هزینه دارند

حسینی در ادامه گفت: هرچند شبکه دوچرخه در حال حاضر سالانه برای شهرداری هفتصد میلیون تومان هزینه‌ در بر دارد؛ اما به صورت عملی ما شبکه‌ای را داریم که تنها با دریافت دویست تومان به افراد دوچرخه تحویل می‌دهد و همین مبلغ اندک، مخارج شبکه را تأمین می‌کند.

وی افزود: استقبال مردم از دوچرخه خوب است، ولی کافی نیست، باید زیرساخت‌ها، مسیر رفت و آمد دوچرخه را آماده و تلاش کنیم تا موانع استفاده دوچرخه برای بانوان را برطرف کنیم تا این قشر از جامعه نیز بتوانند از آن بهره گیرند.

وی خاطرنشان کرد: طراحی دوچرخه ویژه بانوان به پایان رسیده و در مرحله مدل‌سازی است، اگر برای تولید آن کمک شود تا دو ماه آینده، شاهد ورود دوچرخه‌های اسلامی در سطح شهر خواهیم بود.

حسینی گفت: هرچند در طرح دوچرخه‌های اسلامی، دیگر دوچرخه‌ای در کار نیست، بلکه سه چرخ جایگزین می‌شود، ولی امیداریم روزی ببینیم که هر طرح و ایده‌ای را سیاسی نکنیم.

نگاهی به ...... قبل

روزنامه ایران نوشت:
عقربه‌ها ساعت 2 بامداد چهارشنبه 6 مهر ماه را نشان می‌داد که ناگهان فریاد مردی وحشت‌زده در برابر آپاراتی شبانه‌روزی‌ای حوالی آریاشهر سکوت را شکست.

رهگذران اندک دیدند که مردی با دو دست محکم باربند یک تاکسی سمند را چسبیده و راننده بی‌رحمانه پا روی پدال گاز می‌فشارد و با حرکات زیگزاگ سعی دارد مرد آویزان را به گوشه‌ای پرتاب کند.

چند خیابانی نگذشته‌اند که ناگهان گروهی وانت‌سوار با دیدن این صحنه هولناک که هر لحظه و ثانیه امکان مرگ مرد آویزان وجود داشت نتوانستند بی‌تفاوت از کنارش بگذرند، نگران به تعقیب سمند گریزان پرداختند.

چهار جوان نمی‌دانستند با تعقیب و گریز شبانه و فداکاری‌ای که نشان می‌دهند جان مردی را از یک جنایت نجات خواهند داد یا خود بخاطر رانندگی‌های خطرناک دچار سانحه خواهند شد.

دو خودرو در خیابان‌های اصلی و فرعی با فاصله زیادی در حرکت بودند، دزد تاکسی وقتی می‌دید وانت پیکان خیلی عقب افتاده است گاهی ترمزهای ناگهانی می‌کرد تا مرد آویزان باربند را رها کند اما مرد هر چه توان داشت به پنجه‌هایش داده بود و فریاد زنان کمک می‌خواست.

دو خودرو به میدان آزادی رسیدند، 4 جوان با فریادهایشان راننده تاکسی را همراهی می‌کردند، دزد به سمت جنوب شهر می‌راند و بی‌رحمانه سعی داشت حتی (با سرعت‌بالا) از دست طعمه‌اش خلاص شود.

راننده پیکان وانت می‌دانست قدرت مانور و سرعت خودرویش فاصله زیادی با قابلیت‌های تاکسی دارد اما 4 جوان هم قسم شده بودند تا راننده تاکسی را نجات دهند و با وجود اینکه فاصله‌ای با حادثه‌های در کمین نداشتند می‌خواستند این تراژدی، پایان خوشی داشته باشد.

تاکسی وارد کوچه‌پس‌کوچه‌های شهرک ولیعصر شد تا در پس دیوارها خود را از دید 4 جوان فداکار گم کند، دزد آنجا را مانند کف دست می‌شناخت اما نمی‌دانست سماجت تعقیب‌کنندگان حتی تا داخل مخفیگاهش تمامی ندارد.

وقتی دزد تاکسی در یکی از کوچه‌ها پا روی ترمز گذاشت و صدای جیغ لاستیک‌ها فضای سکوت را به هم ریخت، سریع از پشت فرمان پایین پرید و به سمت راننده تاکسی حمله کرد و وی را به باد کتک گرفت.

با پیچیدن وانت پیکان داخل کوچه تاریک همه جا روشن شد و دزد تاکسی ناباورانه با دیدن مردان خشمگین که هنوز فریاد می‌زدند به سمت تاکسی دوید اما ترمز قفل کرده بود.

دزد چاره‌ای جز فرار نداشت و به داخل کوچه‌ای خزید و هنوز وارد خانه‌ای نشده بود که 4 جوان عصبانی او را دیدند و ...

ادامه مطلب ...

اختصاصی سبز با داریوش ارجمند، همسر

استاد داریوش ارجمند بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر تاکنون در تمام کارهایشان حضوری ماندگار داشته‌ و همین امر باعث شده که به عنوان هنرمندی برجسته در عرصه هنر شناخته شود. استاد ارجمند ایفاگر نقش به‌یادماندنی مالک اشتر در سریال امام علی(ع) آن قدر در کارهایشان متفاوت حضور پیدا می‌کند که همین خود به تنهایی بیانگر توان خارق‌العاده‌شان در آفرینش شخصیت‌های گوناگون است.

هنرنمایی بی‌نظیر استاد در سریال «ستایش» در نقش «حشمت فردوس» که در یک سال اخیر بسیار پرمخاطب بوده، سبب شد که طی تماسی با ایشان قرار مصاحبه‌ای بگذاریم و در این گفتگو برای اولین بار پای صحبت‌های همسر مهربانش هم بنشینیم و همچنین با فرزند هنرمندشان یعنی امیریل ارجمند هم گفتگویی داشته باشیم... استاد ارجمند زیاد اهل گفتگو نیستند ولی لطفشان شامل حالمان شد و با ما گفتگویی اختصاصی انجام دادند که این باعث مباهات تمام اهالی خانواده‌سبز است.

 اختصاصی با داریوش ارجمند، همسر و فرزندانش...+   

خانواده سبز 

 

ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

ازدواج ها حرام

 

1- ازدواج با خواهر همسر در زمان حیات همسر
 در چه صورت انسان میتواند با حفظ همسر دائم خود خواهر او را که از شوهرش طلاق گرفته را به عقد موقت خود در آورد؟
 در هیچ صورت نمی توان با حفظ همسر، با خواهر وی ازدواج کرد.
2- حرمت ازدواج خواهر مفعول بر شخص لواط کننده
 آیا ازدواج با خواهر دو شخص لواط کننده برای یکدیگر در سن نوجوانی در هر صورت حرام است یا اینکه شرایطی دارد؟
 تنها خواهر مفعول بر شخص فاعل حرام است. آن هم در صورتی که فاعل بالغ باشد و دخول حاصل شده باشد.
3- حرمت ابدی مادر و مادربزرگ زن
 آیا اگر مرد زن دیگری بگیرد باز هم مادر و مادر بزرگ زن فوت شده قبلی اش،تا ابد با او محرمند ؟
 آری محرم هستند.
4- ازدواج همزمان با دو خواهر
 حکم ازدواج همزمان با دو خواهر چیست؟
 حرام است.
5- آگاهی از مسلمان نبودن همسر بعد از عقد
 اگر زن بعد از ازدواج بفهمد شوهرش مسلمان نیست، حکمش چیست؟
 نمى تواند با او زندگى کند و ازدواجش باطل است.
6- ازدواج غیر سید با زن سیده
 آیا ازدواج غیر سیّد با زن سیّده جایز است؟ چون بعضى معتقدند که در ازدواج کفو بودن شرط است و سیّده با غیر سیّد کفو نیست و ثانیاً اگر احتمال درگیرى باشد حکم مسأله چیست؟
 جایز مى باشد و در زمان ائمّه معصومین(علیهم السلام) فراوان بوده است ولى اگر خطر درگیرى باشد از آن صرف نظر کنید.
7- شک در بلوغ لواط کننده
 شخصى با پسرى لواط کرده است ولى شک دارد که در زمان این عمل بالغ بوده یا نه، آیا ازدواج او با خواهر یا دختر یا مادر آن پسر جایز است؟
 در صورتى که فاعل، مشکوک البلوغ باشد، خواهر و مادر و دختر آن پسر بر او حرام نمى شود.
8- زنا با زن شوهردار
 دخترى در ایّام عقد با یک نفر زنا کرده است، شوهرش که فعلا صورت عقدش معلوم نیست، او را طلاق داده و بعد از طلاق، زانى این دختر را عقد کرده است آیا این عقد شرعاً درست است؟
 در صورتى که عقد قبلى با رضایت انجام شده و صحیح بوده و زنا با زن شوهردار واقع شده، آن دختر بر زانى حرام ابدى است (بنابر احتیاط واجب).
9- ازدواج با دختری که مقید به مسائل شرعی نیست
 آیا ازدواج با دخترى که به ظاهر مسلمان است ولى اهل نماز نیست، مثل ازدواج با کافر است؟
 این ازدواج جایز است ولى باید تدریجاً او را دعوت به انجام واجبات نمود.
10- ازدواج با زنی که در عده است
 اگر مردى با زنى که در عدّه است از روى جهل به مسأله ،عقد دائم یا موقّت بخواند، آیا این زن بر او حرام ابدى مى شود؟ حکم صورت عمد را نیز بیان فرمایید؟
 در دو صورت حرام ابدى مى شود یکى آن که ازدواج و دخول کند هرچند از روى جهل باشد دوّم آن که آگاهانه ازدواج کند، هر چند دخول ننماید.
11- ازدواج با خواهرزاده زن مطلقه
 آیا جایز است خواهرزاده زن مطلقه اى را که در عدّه طلاق رجعى است بدون اجازه خاله مطلقه اش صیغه کرد؟
 بدون اذن او جایز نیست، مگر بعد از گذشتن عدّه.
12- دختر زن مطلقه فرد از شوهر دیگر
 اگر زید زنش را طلاق دهد و آن زن بعد از طلاق و عدّه، با فردى دیگر ازدواج کند و از این ازدواج دخترى متولّد شود، آیا زید مى تواند بعد از رسیدن آن دختر به سنّ ازدواج با او ازدواج کند؟
 دختر زن انسان از شوهر دیگر با او محرم است (به شرط دخول با آن زن) و فرقى میان دخترانى که قبل از نکاح و بعد از طلاق متولّد شده اند نیست.
13- دختران زنی که فرد با او نزدیکی کرده است
 مردى زنى را براى مدّت کوتاهى صیغه کرده، بعد از انقضاى مدّت، محرمیّت بین مرد با دختر زنى که صیغه شده باقى است ـ چه زن زنده باشد یا فوت کرده باشد ـ آیا نسبت به دختر دختر این زن و همچنین هر چه پایین رود، نیز محرمیّت باقى است؟
 چنانچه با آن زن نزدیکى کرده باشد دختران آن زن مطلقاً براو حرامند.
14- عروس و داماد
 شخصى پس از فوت همسرش دوباره ازدواج کرده و مادرزن اوّل او نیز دوباره ازدواج کرده است، آیا هنوز با مادر زن اوّل محرم است؟ در صورت طلاق چطور؟ اگر پسر کسى بمیرد و عروس او شوهر دیگرى کند یا عروسش طلاق بگیرد و با دیگرى ازدواج کند، آیا باز هم به پدر شوهر اوّل محرم است؟
 مادر زن در هر حال محرم است و عروس هم در هر حال به پدر شوهر محرم است.
15- زنا در عده عقد موقت
 زنا در عدّه عقد موقّت چه حکمى دارد؟ آیا موجب حرمت ابدى مى شود؟ فتواى امام(قدس سره) در این مورد چیست؟
 زنا در عدّه متعه مسلّماً حرام است، ولى موجب حرمت ابدى آن زن نمى شود بنابراین اجراى صیغه عقد پس از گذشت عدّه اشکال ندارد و فتواى امام(رحمه الله) در تحریرالوسیله و توضیح المسائل نیز همین است.
16- ازدواج همزمان با دو خواهر ناتنی و رضاعی
 خواهشمند است بفرمایید حکم قرآنی : ( و لا تجمعو بین الاختین ) ناظر بر خواهران تنی است و یا عام بوده و شامل خواهران ناتنی و رضاعی نیز میشود؟
 تفاوتی نمی کند.
17- ازدواج مرد با زنی که قبلا با او زنا محصنه کرده است
 لطفاً به سؤالات زیر پاسخ دهید:

1ـ اگر کسى با زن شوهردار زنا کند، ازدواج با آن زن بعد از طلاق یا فوت شوهرش چه صورت دارد؟

2ـ آیا فرقى بین دخول در قُبل و دُبر هست؟

3ـ آیا صورت علم به مسأله و جهل به آن تفاوتى دارد؟

4ـ اگر ازدواج صورت بگیرد و صاحب اولاد شوند، حکم چیست؟
 جواب 1 تا 4: ما دلیلى بر حرمت نیافته ایم; لذا در صورتى که ازدواج کرده باشند ازدواج آنهارا بر هم نمى زنیم. ولى اگر ازدواج نکرده باشند، مى گوییم احتیاط کنند. و فرقى بین علم و جهل، و دخول از طرفین نیست.
18- ازدواج با خواهر خنثی مشکله ای که با او نزدیکی کرده
 چنانچه شخصى با خنثاى مشکل عمل شنیع از قُبل یا دُبر انجام دهد، یا خنثاى مشکل با شخصى این کار را بکند، وضعیّت حرمت نزدیکان آنها بر دیگرى چگونه خواهد بود؟
 در مواردى که حرمت مشکوک شود; بنابر حلّیت مى گذارند.
19- شیر دادن کودک توسط مادر زن
 زن و شوهرى به مسافرت رفته، و فرزند شیرخوار خود را به مادر آن زن مى سپارند. او از شیر خود یک ماه تمام به آن بچّه شیر مى دهد. با توجّه به این که تمام شرایط نشر حرمت حاصل شده، طبق فتاواى موجود، دامادش بر دخترش، نامحرم است، و باید از یکدیگر جدا شوند. لطفاً بفرمایید:

اوّلا: اگر مادر زن به کلّى نسبت به این حکم جاهل بوده، چه صورتى دارد؟

ثانیاً: در فرض ایجاد حرمت، اگر دختر با شوهرش همبستر شود و فرزندى منعقد گردد، چه حکمى دارد؟
 طبق فتواى اخیر ما این زن به شوهرش حرام نمى شود. هر چند خالى از کراهت نیست.
20- شک در صحت اعمال حج تمتع در کودکی
 بچه ای قبل از سن تکلیف همراه پدر و مادر خود اعزام به حج تمتع شد و بخاطر کودک بودن بعضی از مراسم واجب حج را بجا نیاورد، یا در خواب بوده است. الان که به سن بلوغ رسیده و قصد ازدواج دارد شبهه شده است که ایشان باید قبل از ازدواج به حج رود و مناسک حج تمتع را دوباره بجا آورد در غیر این صورت زن بر او حرام است. آیا چنین موضوعی از نظر شرعی درست است یا خیر؟
 اگر اعمال خود را زیر نظر والدین خود انجام داده و الان دقیقا نمی داند چگونه انجام داده است حمل به صحت کند

دوستا میگن ما که نفهمیدیم یعنی که چی؟

پنج شنبه گذشته تعدادی از زنان تهرانی با پوشیدن لباس‌ های یکدست سرخ، برای یادآوری زنی به اسم یاقوت که سالها پیش به امید دیدار با معشوق خود لباسی سرخ رنگ به تن میکرد و در میدان فردوسی منتظر می ماند دور یکدیگر جمع شده بودند…

پشت پرده ابقای حمید استیلی در پرسپولیس

پشت پرده ابقای حمید استیلی در پرسپولیس

دو بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس در ابقای استیلی نقش داشته اند!

در حالیکه برخی منابع خبری از برکناری حمید استیلی از نیمکت مربیگری تیم فوتبال پرسپولیس خبر داده بودند وی مانگار شد تا یک فرصت دیگر داشته باشد.

ابقای استیلی روی نیمکت پرسپولیس شایعاتی چون نبودن گزینه برای جانشینی وی و همچنین مخالفت رویانیان با برکناری این مربی را در پی داشت

اما یک منبع آگاه به مسایل پرسپولیس در گفت وگو با خبرنگار ما ابعاد دیگری از این داستان را گفت که در نوع خود جالب است.


به گفته این منبع، مخالفت برخی بازیکنان کلیدی پرسپولیس و بویژه دو بازیکن مطرح با این موضوع موجب شد تا کمیته فنی فعلا قید برکناری این مربی را بزند و یک فرصت دیگر به او بدهد.

یواش یواش نوبت ......میشه؟

با تصمیم مسوولان سیما صورت گرفت

یکی از مجریان زن برنامه های صدا و سیما، از گفت و گو با مردان منع شد. این مجری دیگر اجازه ندارد در برنامه های خود با مهمانان مرد گفت و گو کند و فقط می تواند با زنان گفت و گو داشته باشد.

به گزارش خبرنگار تلویزیون خبرگزاری سینمای ایران، در سال های اخیر رفتارهای صمیمانه برخی مجریان زن با مهمانان مرد، در شبکه های رادیویی و تلویزیونی به شدت حساسیت برانگیز شده و در آخرین نمونه آن، «حسین مظفر» رییس شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما، نسبت به رفتارهای مجری زن برنامه «جوان ایرانی سلام» با انتشار نامه ای خطاب به رییس سازمان صدا و سیما به شدت انتقاد کرد.

در آخرین نمونه هم یکی از مجریان کم سن و سال زن که در شبکه های مختلف تلویزیونی برنامه زنده اجرا می کند، از گفت و گو با مهمانان مرد منع شده است.

این مجری زن که در کنار کار اجرا، به ترانه سرایی هم اشتغال دارد، در یکی از برنامه های خود با مهمان مرد به شدت صمیمی شده بود اما درست در همان زمان، یکی از مسوولان سیما در حال تماشای برنامه وی بود و این فرد مسوول، با دیدن این رفتار صمیمی برآشفته شده و برای جلوگیری از حواشی احتمالی، ضمن تماس با مسوولان برنامه به آنها اعلام می کند که این خانم مجری دیگر حق گفت و گو کردن با مهمانان مرد را ندارد.

طبق اطلاعات رسیده، این مجری زن هم به دلیل نداشتن جایگاه شغلی در خارج از سازمان صدا و سیما تسلیم این ابلاغ شده و در برنامه خود که جمعه ها پخش می شود، صرفا با مهمانان زن گفت و گو می کند.

خبرگزاری سینمای ایران

نفرین خبرنگاران سردار طلایی را گرفت !

مرتضی طلایی که مدتی است کمتر با خبرنگاران مصاحبه می‌کند صبح امروز با پیشانی پانسمان شده در شورا حاضر شد و خطاب به خبرنگاران گفت: نفرین شما مرا گرفت.

به گزارش «مهر» حبیب کاشانی روز سه شنبه  در هنگام قرائت گزارش نهایی تحقیق و تفحص به چمران تذکر داد که اعضای شورا 8 نفرند و جلسه از رسمیت افتاده است.

چمران در پاسخ به وی گفت: دبیر باز می‌گردد و بیادی نیز به زودی جلسه را همراهی می‌کند شما نگران نباشید شورا تعطیل نمی‌شود.

ساعی، معصومه آباد، حمزه شکیب و خسرو دانشجو از غایبان جلسه امروز بودند.

همچنین گزارش شورایاران منطقه  6 در جلسه امروز ارایه نشد که مورد انتقاد مسجدجامعی قرار گرفت و چمران در پاسخ به وی گفت: اگر شما در خصوص بهارستان حرف نمی‌زدید این گزارش ارایه می‌شد.

دبیر در جلسه امروز از اینکه ورزش همگانی زیرمجموعه ورزش بانوان قرار بگیرد انتقاد کرد.

خادم در این رابطه در پاسخ با کنایه گفت: در حال حاضر اول باید ثابت کنیم که ورزشکار هستیم سپس انتقاد کنیم.

عدم حضور درویش‌زاده رئیس سازمان نوسازی در جلسه امروز شورا شایعه استعفای او را قوت بخشید.

اینو میگن دروغ شاخدار

 به این میگن دروغ شاخدار

 

 

این روزها اخبار مختلفی درباره اختلاس بزرگ و یا اشرافیگری برخی مسئولان، افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. اما نباید از یاد ببریم که قاطبه مدیران و مسئولان در رده های مختلف کشور، جزو پاکدست ترین و متعهدترین امانت داران بیت المال بوده و حاضر نیستند برای رضای این و آن و یا تجمل گرایی، دین خود را به دنیا بفروشند.
 
به گزارش  بولتن نیوز، مجید نامجو وزیر نیرو، از جمله این مدیران است؛ وزیری که اتفاقا این روزها بحث استیضاحش توسط برخی نمایندگان مجلس مطرح است.
 
نامجو از سال ها قبل در رده های بالای مدیریتی بوده و به اقتضای مشاغلی که داشته به منابع مالی دولتی و عمومی دسترسی آسان داشته است. اما با وجود سال ها حضورش در پروژه های بزرگ قرارگاه خاتم، عضویت در شورای شهر کرمان، مدیریت شرکت آبفای کشور و تصدی وزارت نیرو، کوچکترین نشانی از اشرافیگری و مال اندوزی در زندگی شخصی او دیده نمی شود.

 
نامجو که به همراه خانواده اش در یکی از خانه های سازمانی وزارت نیرو در شهرک اکباتان زندگی می کند، چندی پیش با مشکلی جدی مواجه شده بود. گویا یکی از فرزندانش می خواسته سروسامانی به زندگی اش داده و ازدواج کند. اما پدر برای تامین هزینه های برگزاری جشن عروسی در تهران پول کافی نداشته است. نتیجه آنکه پسر وزیر نیز مثل بسیاری دیگر از جوانان امروزی دست به دامان اخذ وام قرض الحسنه از بانک می شود. مراسم عروسی را هم به کرمان منتقل می کنند تا در هزینه های اجرایی آن، بیشترین صرفه جویی صورت گیرد.

چه جور .....

مجری برنامه جنجالی رادیو که در چند روز گذشته اخباری از نارضایتی نوع اجرای او در رسانه‌ها منتشر شد، از اجرا منع شد!

نوع اجرای خانم مجری، کار دستش داد



به گزارش «24»، انتشار اخباری مبنی بر نارضایتی برخی اعضای هیئت نظارت سازمان صداوسیما در خصوص اجرای برخی مجریان زن این رسانه، واکنش مدیران سازمان را در پی داشت.

بعد از آنکه در رسانه‌ها اعلام شد «حسین مظفر» رییس شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما، نسبت به رفتارهای مجری زن برنامه{............}با انتشار نامه ای خطاب به رییس سازمان صدا و سیما به شدت انتقاد کرده، چند روزی است این برنامه پر مخاطب صبح‌های رادیو جوان بدون مجری سابق روی آنتن می‌رود.

شنیده‌های خبرنگار ما حاکی است، این خانم مجری از اجرای این برنامه منع شده است.

این خانم از مجریان با سابقه رادیو جوان محسوب می‌شود