ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام..........در کنج ویران مانده ام . خمخانه را گم کرده ام ......حضرت مولانا
ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام..........در کنج ویران مانده ام . خمخانه را گم کرده ام ......حضرت مولانا

ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام..........در کنج ویران مانده ام . خمخانه را گم کرده ام ......حضرت مولانا

اقایان بخوانند مردانه خیانت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عکس العمل زنان به خیانت شوهرشان!




هر انسانی چه مرد وچه زن از خیانت در زندگی مشترک متنفره و افراد مختلف با توجه به تربیت اجتماعی‌شان، عکس العملهای متفاوتی رو نسبت به طرف خیانتکار نشون میدن .به تصاویر نگاه کنید بقیه ماجرا دستگیرتون خواهد شد ...



عکس العمل خانمی نسبت به خیانت شوهرش این بود که یک آگهی با نام "سگ گمشده"چاپ کرد و آنرا در بین دوستان و محله خود پخش نمود. قشمتی از مضمون آگهی این است:
"سگ گمشده"
او (استیون) آخرین بار در یک دوربین مخفی (کار گذاشته شده )مشغول خیانت به همسرش وداشتن رابطه (جنسی) با بهترین دوست زنش دیده شده است.



این خانم که از خیانت همسرش عصبانی بود با رنگ بر روی ماشین او نوشت:
امیدوارم (آن زن) ارزشش رو داشته باشه!!

خانمی دیگر که فوق العاده از خیانت همسرش (و یا دوست پسرش) عصبانی بود باپرداخت هزینه ای نسبتا زیاد، نوشته پارچه ای رو به دنباله یک هواپیمای اجاره ای بسته و آنرا بر بالای یک اجتماع بزرگ شهرشان در انگلیس به نمایش در آورد !!!


خانم دیگری پس از آگاهی از خیانت شوهرش , اول اساس و لباسهای او را از خانه بیرون انداخت و بعد هم با رنگ اسپری روی گاری حامل اثاثیه نوشت :
شوهر خیانت کار !


این خانم که از خیانت همسرش عصبانی بود با رنگ بر روی ماشین او نوشته است:
حرامزاده امیدوارم (آن.....) ارزشش رو داشته باشه!!

خانمی هم با رنگ بجان ماشین شوهر خیانت کار افتاد....و واقعا افتاد !!!


این یکی .... !!!!! واقعا مرد خیانت کار شانس آورد موقع عملیات خانم عصبانی , اونجا حضور نداشت والا یکی از این کلنگ ها روی سر اون فرود می آمد !

علت خیانت مردان و سن خیانت شان به زنان
مردان بیش از زنان در زندگی مشترک دچار خیانت می‌شوند و از سن ۲۸ تا ۵۰ سالگی بیشترین خیانت‌ها از سوی مردان صورت می‌گیرد.

۷۰ درصد از خیانت زوجین به دلیل ضعف جنسی استعدم توانایی در مدیریت غزیزه جنسی و ضعف جنسی مرد یا زن از علل اصلی ایجاد روابط فرا زناشویی است که ۷۰ درصد از این روابط ریشه در این امر دارد.

کمرنگ شدن ارزش‌های اخلاقی و باروهای دینی در خانواده، عدم علاقه زن و شوهر به یکدیگر، وجود ضوابط عاطفی قبل از ازدواج و تداوم آن به بعد از ازدواج، انتقام‌جویی از شوهر توسط زن به دلایل مختلف و اعتیاد مرد، از دیگر علل ایجاد روابط فرا زناشویی عنوان کرد.

در مردان به دلیل تنوع‌طلبی و کمرنگ شدن صداقت و ارزش‌های دینی و بی‌توجهی همسر پس از تولد اولین فرزند و حتی جداسازی بستر از سوی زن موجب می‌شود تا مردان به دنبال تامین نیازهای جنسی خارج از محیط خانواده باشند.


سن خیانت مردان از ۲۸ تا ۵۰ سالگی / سن خیانت زنان از ۲۰ تا ۴۰ سالگیاصولا سن خیانت در مردان به همسران از ۲۸ تا ۵۰ سالگی است، تعداد اندکی از مردان بعد از سن ۵۰ سالگی به همسران خود خیانت می‌کنند و به دنبال برقراری ارتباطات فرازناشویی هستند. این مساله در زنان در سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی دیده می‌شود.


مردان بیش از زنان خیانت می‌کننداصولا زنان کمتر از مردان به روابط فرا زناشویی تمایل دارند، خوشبختانه هنوز زنان جامعه دارای عفت و وفاداری بیشتری هستند و هنوز شرایط اخلاقی حاکم بر جامعه صدق می‌کند.

مراحل خیانت در زندگی زناشویی در سه مرحله تقسیم بندی می شود ‌:

خیانت در دهه اول به دلیل عدم علاقه به همسر
در سال‌های اولیه ازدواج که مرد نسبت به همسر خود علاقه‌ای ندارد واز روی اجبار تن به ازدواج داده است یا اینکه متوجه می‌شود همسرش توانایی لازم جنسی ندارد.

خیانت مردان در دهه دوم و سوم زندگی به دلیل تنوع‌طلبگی
بعد از تولد اولین فرزند و بی‌توجهی همسر، دوره دوم برقراری ارتباط فرا زناشویی است. در دهه دوم و سوم زندگی به لحاظ تنوع‌طلبی و عدم تمکین زن به ایفای نقش زناشویی نوع دیگری از خیانت در زندگی مطرح می‌شود.
متاسفانه در دهه‌های دوم و سوم به دلیل ناجوانمردی برخی از مردان نسبت به همسرانشان خیانت رخ می‌دهد.

دلم گم شده پیداش میکنم من .......

 دلم گم شده پیداش میکنم من             اگه عاشقشه وای به حالش رسواش میکنم من

 

 

فارس: افزایش افسارگسیخته قیمت خودرو در چند ماه اخیر ذهن بسیاری از مردم را بار دیگر  

متوجه "پیکان"، ماشین خاطرات ایرانیان کرد. جهانیان  مردم  ایران زمین را به قدرشناس بودن می‌شناسند و این مردم بارها  ثابت  کرده‌اند که دیگر ملل در مورد آنها اشتباه قضاوت نکرده‌اند  اما باید  اذعان کنیم حداقل در یک مورد این قدرشناسی صادق نیست.

"پیکان" وسیله نقلیه‌ای است که به جرأت می‌توان گفت کمتر ایرانی را می‌شود پیدا کرد که برای یک‌بار هم که شده سوار آن نشده باشد، خیلی‌ها با آن مسافرت و میهمانی رفته‌اند، عروسی کرده‌اند و عزا گرفته‌اند؛ "پیکان" ماشین خاطرات نسل دیروز ایران است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ترمز ABS و کیسه هوا نداشت، شیشه‌هایش هم با یک دستگیره زمخت بالا و پایین می‌شد، نه از کولر خبری بود و نه از فرمان هیدرو‌لیک، این همراه 38 ساله ایرانی‌ها کم‌کم کارش به جایی رسیده بود که بچه‌های امروزی با زدن اتهام بی‌کلاس بودن، هر ماشینی را به "پیکان" ترجیح می‌دانند؛ شیشه‌های برقی و دودی بنز و ما‌کسیما و موهاوی و جنسیس، این روزها با بزرگ و کوچک چه‌ها که نمی‌کند.

آن روزها از مدیرکل و کارمند بانک و بازاری که پولدار باشند گرفته تا معلم و مسافر‌کش و جوان بیکار، همه "پیکان" داشتند و از پشت شیشه‌های این همسفر مهربان و البته جان‌سخت دنیا را یک‌رنگ می‌دیدند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عمر این ماشین خاطرات ایرانیان اما در 38 سالگی به پایان رسید، همه دشمنش شده بودند هر‌کسی چیزی بارش می‌کرد؛ "دیگر فرسوده شده"، "ایمنی ندارد"، "هوا را آلوده می‌کند"، "مصرفش بالا است" و هزار و یک انگ مربوط و نا‌مربوط دیگر که عاقبت نفسش را گرفت. همه به راحتی از کنارش گذشتیم.

در جشن توقف تولید "پیکان" خیلی‌ها حاضر بودند، از وزیر صنایع دولت اصلاحات و معاو‌نش گرفته تا رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران؛ خبرنگاران هم طبق معمول یک پای ثابت قضیه بودند.

دولت قاطعانه پای خروج "پیکان" از چرخه تولید ایستاد و حتی تندر 90 را هم به‌عنوان جانشین معرفی کرد و بالاخره آقای وزیر صنایع زیر باران فلاش دوربین عکاسان، 25 اردیبهشت 84 روی بدنه آخرین "پیکان" نوشت: "پیکان ارابه‌ای بود که صنعت خودرو بر دوش آن شکل گرفت و امروز به موزه می‌رود تا نظاره‌گر اعتلای این صنعت باشد".

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با پیش آمدن مشکلاتی در قرارداد تولید تندر 90 و به تأخیر افتادن تولید، پژو RD با بدنه پژو و موتور پیکان به میدان آمد اما جای پیکان را نگرفت هیچ، آبروی پژو را هم به خطر انداخت. ترفند تغییر نام این بینوا به "روآ" و ادعای تقویت موتور هم نتوانست تغییرات چندانی در اقبال به آن ایجاد کند.

در این میان بازار وعده و وعید مسئولان به مردم هم بسیار داغ شده بود، محمود احمدی‌نژاد در دور اول ریاست جمهوری خود در سفرهای استانی به هر استانی که می‌رود قول ساخت کارخانه خودرو را می‌دهد؛ آذربایجان، مازندران، اصفهان، همدان، کرمانشاه و ...

آقای رئیس جمهور همچنین در همان دور اول ریاست جمهوری و در مراسم رو‌نمایی از موتور ملی، دستور تولید خودرویی 5.5 میلیون تومانی را برای طبقه متوسط جامعه صادر کرد که البته "علیرضا طهماسبی" وزیر وقت صنایع، همان هنگام وعده می‌دهد چنین خودرویی در آینده‌ای نزدیک تولید می‌شود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

منوچهر منطقی مدیر عامل ایران خودرو در سال 87، مهرداد بذرپاش مدیرعامل سایپا در همان زمان، میر‌جواد سلیمانی قائم‌مقام ایران‌خودرو در تابستان 88 و مجید هدایت رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در روزهای نخست ریاستش بر این سازمان از جمله دیگر کسانی بودند که دل مردم را به تولید خودرویی ارزان و زیر 10 میلیون تومان گرم کردند.

نتیجه وعده‌های مسئولان به مردم اما در عمل چیز دیگری از آب درآمد، حمایت بی‌دریغ دولت از خودرو‌سازان دوچندان شد و قیمت زیر 10 میلیون به رؤیا تبدیل گردید.

http://www.buyinternetpostal.com/userfiles/%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B2%D9%81%D8%B1%DB%8C.gif

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده‌دل من که قسم‌های تو باور کردم

اما با عملی نشدن وعده‌های مسئولان و نیازمندی روزافزون مردم به وسیله نقلیه با ماشینی‌شدن هرچه بیشتر زندگی، جای خالی "پیکان" بیش از پیش احساس شد.

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

بالا رفتن افسار گسیخته نرخ خودرو در هفته‌های اخیر هم دلیل دیگری بود تا اقشار کم‌درآمد جامعه بار دیگر مشتری این یار قدیمی ایرانی شوند.

شاید تا چند ماه پیش هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد که "پیکان" بار دیگر اینچنین برای مردم عزیز شود و حضورش در خیابان‌ها تا این حد پررنگ شود.

یکی از نمایشگاه‌داران اتومبیل سنندج در بلوار "گریاشان" در خصوص بازگشت "پیکان" به جمع خودروهای پرفروش به خبرنگار ما گفت: تا دو سه ماه پیش، خرید و فروش پیکان در نمایشگاه تقریباً به صفر رسیده بود اما با بالا رفتن قیمت خودروها و ثابت ماندن توان خرید مردم اکنون بسیاری از حقوق‌بگیران دوباره مشتری خرید پیکان شده‌اند.

وی گفت: دو سه ماه پیش قیمت یک خودرو پیکان مدل 72 تا 76 به حدود 1.5 میلیون تومان کاهش پیدا کرده بود و به‌ندرت کسی سراغ پیکان را می‌گرفت ولی در شرایط کنونی که هیچ‌ خودرو زیر 10 میلیون تومان در بازار وجود ندارد مردم دوباره سراغ پیکان رفته‌اند و نبود عرضه این خودرو هم قیمت آن را به شدت افزایش داده تا حدی که اکنون یک پیکان مدل 83 تا 8 میلیون تومان هم معامله می‌شود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

فارغ از بحث عدم عرضه خودرو از سوی خودرو‌سازان حتی با تصمیم حمایتی اخیر دولت از آنها، مبنی بر نرخ گذاری تجاری خودرو یا مبنا قرار دادن ارز مبادلاتی برای قیمت‌گذاری خودروها و نبود هیچ حق انتخابی برای مشتری ایرانی با وجود تعرفه‌های سنگین واردات خودرو، نوید حضور بسیار پررنگ‌تر "پیکان" با تعمیر و راه‌اندازی دوباره آنهایی که از رده خارج شده‌اند در روزها و هفته‌های آینده واقعه دور از انتظاری نخواهد بود.

http://www.buyinternetpostal.com/userfiles/%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B2%D9%81%D8%B1%DB%8C.gif
نامه ای به پـــــــراید !

ابراهیم رها در روزنامه اعتماد نامه ای برای محبوبش "پراید" نوشته که جالبه:

سلام پراید !

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net

روزگار، ما را به جایی رسانده که به پراید نامه بنویسیم. (فکر کن!) پراید عزیزم، شنیده‌ام مرز هجده میلیون تومان را رد کرده‌ای.‌ ای قشنگ‌تر از پریا از این به بعد، انصافا، تنها تو کوچه نریا. چون با این وضعیت زورگیری، اختلاس و... کلا بچه‌های محل دزدن و خدای نکرده زبانم لال یکجا تو رو می‌دزدند.

پراید خوبم، انژکتورت را قربان، ‌ای لاستیکت تو حلقم، ‌ای فدای برجستگی صندوق عقب تو، ‌ای دور رینگت بگردم، فکر می‌کردی یک زمان به مدد تلاش شبانه روزی مسوولان بیست وپنج میلیون تومان بشوی؟!

ای پراید، ‌ای نازنین، ‌ای ماکسیما مخفی، ‌ای طرح ژنریک بنز، ‌ای پرادو مینیمال تو الان در شرایطی هستی که می‌توان لنت‌هایت را طوطیای چشم کرد. تو الان در موقعیتی هستی که دود اگزوزت صد مرتبه از هوای فرحزاد مصفا‌تر است! تو چنان مقام و منزلتی داری که مردم عاشق جیب چاک تو هستند. یعنی قیمتت جیب جر می‌دهد، باقلوا! من در حسرت آن لحظه خواهم سوخت که سایپا سر در کارخانه‌اش بیلبورد بزند "این ور پراید اوفینا/ اون ور پراید اوفینا".

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net

ای تراول چک متحرک، ‌ای هر دور لاستیک تو شیش ماه کار کردن من، ‌ای که دیروز در حد غضنفر بودی و امروز اما یک پا "ارزو" شدی. همینطور که در خیابان‌ها حرکت می‌کنی و از مردم دل می‌بری به جان مسوولان با بالا گرفتن برف پاک‌کن‌هایت دعا کن. آنها و فقط آنها چنان در حوزه اقتصاد کیمیاگری بلد بودند، که توانستند نه مس، که لگنی مانند تو را طلا کنند؛ طلای هجده عیار! باز من نمی‌دانم چرا این مردم ناسپاس از مسوولان انتقاد می‌کنند. قیمت پراید امروز، قیمت زانتیای یک سال پیش است. آیا این امر به راحتی به دست می‌آید؟ این دوستان ناممکن‌ها را برای ما ممکن کرده‌اند. ‌ای الهی آخ و همینطور بچه‌ها متشکریم از بیخ.

http://www.buyinternetpostal.com/userfiles/%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B2%D9%81%D8%B1%DB%8C.gif
رالی پیکان ها در روزهای نه چندان دور

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


پیکان دو درب با سقفی کوتاه به سبک اسپرت ها

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


هانتر فرمان راست با آینه هایی بی نظیر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


پیکان استیشن شش درب

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


استیشن سفید برفی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


پیکان وانت هنوز تولید می شود

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


برادران خیامی (پدر صنعت اتومبیل در ایران) در محوطه کارخانه

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مدلی انگلیسی غرق شده در اعماق دریا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


سقف چرمی جمع شو. این پیکان ایرانی نیست

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


وقتی در مسابقات شتاب (Drag) شرکت می کرد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


سفر با مدل استیشن و یک کاروان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


می گفتند قرار است این مدل جانشین پیکان شود

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


تبلیغ ایران خودرو برای فرنگی ها

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


نسخه وانت در نمایشگاه خارجی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


پیکان با پلاک عبور موقت!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کنار یک سوناتا در استرالیا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مدلی مخصوص مسابقه رالی

گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روی پیست قیامت می کرد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


وقتی این خودرو را کرایسلر آمریکا تولید می کرد

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


یک مدل با رنگ منحصر به فرد مخصوص حراج

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روی جلد نشریه معتبر وات کار؟ متعلق به سال 1973

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کاتالوگ پیکان مدل جوانان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



هلیمن ها در کارخانه مادر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کاتالوگ پیکان مدل دولوکس

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


روزگار خوش تولید و فروش پیکان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سیزدهمین گزارش سالیانه مادران

بهترین و بدترین مکان ها برای مادر شدن کجاست

بنیاد "نجات کودکان" سیزدهمین گزارش سالیانه مادران را به گزارش پرشین وی با تحلیل شرایط سلامتی، آموزشی، اقتصادی و رفاه مادران و کودکان در 165 کشور اعلام کرد:

10 کشوری که در ابتدای این لیست به عنوان بهترین مکان برای مادر شدن ذکر شده عبارت است از:

1. نروژ

2. ایسلند

3. سوئد

4. نیوزیلند

5. دانمارک

6. فنلاند

7. استرالیا

8. بلژیک

9. ایرلند

10. هلند- بریتانیا

بهترین و بدترین مکان ها برای مادر شدن کجاست

ده کشوری که در انتهای این لیست قرار دارد ،بر طبق این یافته ها به عنوان بدترین مکان ها برای مادرشدن نام برده شده که هفت تا از این ده کشور با بحران غذا روبه رو هستند:

156. جمهوری کنگو

157. سودان جنوبی

158. سودان

159. چاد

160. اریتره

161. مالی

162. گینه بیسائو

163. یمن

164. افغانستان

165. نیجر

در این میان بهترین مکان از لحاظ شرایط سلامتی، آموزشی، اقتصادی و رفاه مادران و کودکانشان کشور نروژ و بدترین مکان نیجر نام برده شده است.

ایالت متحده امریکا در ردیف 25 قرار گرفت. به گزارش پرشین وی در حقیقت امریکا درمیان جوامع توسعه یافته از لحاظ موقعیت سیاسی زنان در امریکا، ثبت نام کودکان در پیش دبستانی و مزایای مرخصی کارمندان باردار، رتبه نسبتا پایینی دارد.

ایسنا نوشت:

ایسنا نوشت: طبق اعلام دادستانی عمومی و انقلاب شهرستان ملکان عامل خرابکاری در مسجد جامع روستای تازه قلعه ملکان دستگیر شد. دادگستری استان آذربایجان شرقی اعلام کرد که شخصی که اقدام به آتش زدن مسجد جامع روستای تازه قلعه کرده...


طبق اعلام دادستانی عمومی و انقلاب شهرستان ملکان عامل خرابکاری در مسجد جامع روستای تازه قلعه ملکان دستگیر شد.

دادگستری استان آذربایجان شرقی اعلام کرد که شخصی که اقدام به آتش زدن مسجد جامع روستای تازه قلعه کرده بود، دستگیر شده است.
در این اقدام خرابکارانه متاسفانه تعدادی قرآن و کتب ادعیه در آتش سوخته است و در این خصوص پرونده مقدماتی در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ملکان تشکیل و تحقیقات در مورد علل و انگیزه‌های متهم ادامه دارد.

خواندنی مفید


5 نشانه ای که یعنی شما چربی سوزانده اید

1. تنگ ترین شلوارهای جین شما، به نظرتان راحت تر می شوند.

به گزارش پرشین وی لباس ها بهترین نشانه کم شدن وزن هستند. پس اگر شلوار جین های قدیمی و تنگ شما اکنون دوباره قابل استفاده شده اند ، پس باید به خود امیدوار باشید که در راه کم کردن وزن موفق عمل کرده اید.

2. اندازه های بدنتان تغییر کرده است.

به این معنی که سایز دور کمر، دور بازو ، دور سینه کم کم کاهش پیدا کرده اند. چربی بیشتر از ماهیچه فضا اشغال می کند ، بنابراین وقتی چربی می سوزانید به این معنی است که سایز بدن نیز کم می شود.

3. انرژی تان در طول روز کم نمی شود.

در کل روز خود را پر انرژی می یابید. وقتی چربی بسوزانید این روند اتفاق می افتد. وقتی بدن به کربوهیدرات هایی که می خورید وابسته می شود، شما محدود می شوید به اینکه در زمان دریافت کربوهیدرات با انرژی بوده و در خلاء آن احساس خستگی کنید. ولی وقتی چربی به عنوان یک منبع سوختی استفاده شود، سطح انرژِی در تمام روز پایدار و ثابت خواهد ماند.

4. وزنتان به طور پیوسته رو به کاهش است.

وزن رو به کاهش نشان دهنده آن است که بالاخره شما در حال چربی سوزاندن هستید. به گزارش پرشین وی در مراحل ابتدایی ، وزن ، میزان قابل اعتمادی برای پی بردن به این که آیا چربی سوزانده اید یا خیر به حساب نمی آید ، چرا که از دست دادن وزن در ابتدا به دلیل از دست دادن آب بدن است. ادامه دار شدن روند کاهش وزن گویای این خواهد بود که چربی سوزانده اید.

5. درباره خود احساس خوبی دارید.

همچنان که وزن کم می کنید، فی النفسه بدن شما احساس خوبی خواهد گرفت! ایجاد تصویر مثبت از خود و همچنین اعتماد به نفس فردی ظاهر شده و تمام هورمون های "احساس خوب" از بدن آزاد می شود و باعث حس خوب نسبت به خود شده و در کل خوشحال شوید.

این نشانه ها برخی از نشانه هایی است که می توانید نسبت به اینکه آیا چربی سوزانده اید یا خیر اطلاعاتی از خود به دست آورید. ولی اگر می خواهید بیش از پیش مطمئن شوید می توانید به کارشناسان مربوطه تناسب اندام و .. مراجعه کنید .

زارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس،

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، سرهنگ قاسملو گفت: پیرو شکایت خانمی که اظهار کرده فرد ناشناسی باعث هتک حرمت وی در فضای مجازی و انتشار تصاویر خصوصی وی در اینترنت به همراه درج مطالب کذب موجب آزار و آبروریزی وی شده است، این پرونده در دستور کار مأموران پلیس فتا قرار گرفت.


 انتقام اینترنتی با تصاویر همسر سابق


سرهنگ قاسملو افزود: پس از تحقیقات فنی و تخصصی، نشانه‌هایی از متهم مشاهده شد و مشخص شد که وی همسر سابق شاکی بوده، که طی اقدامی متهم در منزل پدری دستگیر شد.

رئیس پلیس فتا آذربایجان شرقی گفت: متهم پس از رؤیت شواهد و مدارک به جرم خود اعتراف کرد و اظهار داشت به قصد تسویه حساب با همسر سابق خود این کار را انجام داده است.

وی خاطر نشان کرد: در بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که طرفین پرونده چند سال پیش از طریق اینترنت با هم آشنا شده و ازدواج کرده‌اند و به سبب عدم شناخت کامل همدیگر، عمر زندگی آنها به بیش از یکسال کفاف نداده و مسائل غیراخلاقی موجب این جدایی شده است و آنها با توجه به کینه‌ای که از همدیگر داشتند درصدد تضعیف شخصیت هم برآمدند.

قاسملو هشدار داد: خانواده‌ها بر ارتباطات اینترنتی فرزندان خود دقت بیشتری کنند و جوانان نیز نسبت به افرادی که در فضای مجازی با آنها آشنا می‌شوند هوشیار باشند زیرا در این فضا به راحتی می‌توان تغییر چهره داد

شروین از ۱۰ ماهگی شروع به تکلم کرد

شروین از ۱۰ ماهگی شروع به تکلم کرد و در۲۰ ماهگی می‌توانست جملات را کامل ادا کند. در سن دوسالگی قادر بود ضمن شروع به خواندن، تا ۲۰۰ شمرده و با تشخیص پرچم‌ کشورها نام آنها را بگوید.


کودک 3 ساله ایرانی، خردسال‌ترین نابغه جهان شد /عکس

شروین مرادزاده سرابی، کودک نابغه سه ساله ایرانی مقیم انگلستان، از سوی انجمن جهانی تیزهوشان – منسا حائز عنوان خردسال‌ترین نابغه جهان شد.

شروین سرابی خردسال ترین نابغه جهان هنگام یادگیری با آی‌ پد


اگرچه اغلب والدین در باهوشی فرزندانشان مبالغه می‌کنند، اما این قضیه در مورد والدین شروین سرابی صدق نمی‌کند. گفته میشود شروین یک سال و نیمش بود که استفاده از آیفون و آی‌ پد را خودش یاد گرفت و به یادگیری پرچم کشورها پرداخت. مهر آفرین مقیمی (که انگلیسی‌‌ها او را آماندا میخوانند)، مادر شروین که 35 سال دارد و قبلا معلم بوده می‌گوید در سن 18 ماهگی متوجه شوق شروین به یادگیری شد. پدر شروین مهدی مرادزاده سرابی 37 ساله ایرانی‌الاصل است که در رشته مدیریت معماری و ساختمان تحصیل میکرده اما در اثر یک تصادف نتوانست به تحصیلاتش ادامه دهد.

شروین از 10 ماهگی شروع به تکلم کرد و در20 ماهگی می‌توانست جملات را کامل ادا کند. در سن دوسالگی قادر بود ضمن شروع به خواندن، تا 200 شمرده و با تشخیص پرچم‌ کشورها نام آنها را بگوید. وی همچنین توانایی نام بردن سیارات منظومه‌شمسی و اعضای بدن انسان و اندام‌های داخلی آن را داشت.

کودک 3 ساله ایرانی، خردسال‌ترین نابغه جهان شد /عکس


علاوه بر ضریب هوشی بالا، از دلایل دیگر پیشرفت شروین این بود که مادرش معلم و متخصص تدریس است و تصمیم گرفت که کار خود را رها کند و با فرزندش از کودکی در خانه بماند و به شروین خواندن را یاد بدهد. نکته جالب دیگر در مورد پدر و مادر شروین سرابی اینست که آنها زیاد علاقه به فرستادن او به مدارس نوابغ یا معروفیت و پولسازی او ندارند و می‌گویند او باید از کودکی خود نیز لذت ببرد.


به گزارش دیلی میل انگلیس متوسط ضریب هوشی مردم جهان حدود 100 است. داشتن ضریب هوشی 136، شروین را در زمره معدود افراد باهوش دنیا قرار داده است، زیرا تنها یک درصد در جهان دارای این ضریب هوشی منحصر به فرد هستند.

گفته میشود کیم اونگ‌ یونگ کره‌ای که 51 ساله است و با ضریب هوشی 210 با هوشترین انسان شناخته شده، از 6 ماهگی شروع به صحبت کرده و در 16 سالگی دکترای فیزیک از دانشگاه کلرادو آمریکا را گرفت.

داستـان های کوتـاه و خوانـدنی



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

چنگیز خان مغول و شاهین پرنده





اصالت بهتر است یا تربیت خانوادگی؟

روزی شاه عباس در اصفهان به خدمت عالم زمانه "شیخ بهائی" رسید پس از سلام و احوالپرسی از شیخ پرسید: در برخورد با افراد اجتماع " اصالت ذاتیِ آنها بهتر است یا تربیت خانوادگی شان؟
شیخ گفت : هر چه نظر حضرت اشرف باشد همان است ولی به نظر من "اصالت" ارجح است. و شاه بر خلاف او گفت : شک نکنید که "تربیت" مهم تر است.
بحث میان آن دو بالا گرفت و هیچیک نتوانستند یکدیگر را قانع کنند. بناچار شاه برای اثبات حقانیت خود او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی نشاند.

فردای آن روز هنگام غروب شیخ به کاخ رسید بعد از تشریفات اولیه وقت شام فرا رسید سفره ای بلند پهن کردند ولی چون چراغ و برقی نبود مهمانخانه سخت تاریک بود در این لحظه پادشاه دستی به کف زد و با اشاره او چهار گربه شمع به دست حاضر شدند و آنجا را روشن کردند. در هنگام شام، شاه دستی پشت شیخ زد و گفت دیدی گفتم "تربیت" از "اصالت" مهم تر است ما این گربه های نااهل را اهل و رام کردیم که این نتیجه اهمیت "تربیت" است.

شیخ در عین اینکه هاج و واج مانده بود گفت من فقط به یک شرط حرف شما را می پذیرم و آن اینکه فردا هم گربه ها مثل امروز چنین کنند.

شاه که از حرف شیخ سخت تعجب کرده بود گفت: این چه حرفیست فردا مثل امروز و امروز هم مثل دیروز! کار آنها اکتسابی است که با تربیت و ممارست و تمرین یاد انجام می شود ولی شیخ دست بردار نبود که نبود تا جایی که شاه عباس را مجبور کرد تا این کار را فردا تکرار کند.

لذا شیخ فکورانه به خانه رفت. او وقتی از کاخ برگشت بی درنگ دست به کار شد چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد. فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت تشریفات همان و سفره همان و گربه های بازیگر همان. شاه که مغرورانه تکرار مراسم دیروز را تاکیدی بر صحت حرفهایش می دید زیر لب برای شیخ رجز می خواند که در این زمان شیخ موشها را رها کرد. در آن هنگام هنگامه ای به پا شد یک گربه به شرق دیگری به غرب آن یکی شمال و این یکی جنوب ...

این بار شیخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهریارا ! یادت باشد اصالت گربه موش گرفتن است گرچه "تربیت" هم بسیار مهم است ولی"اصالت" مهم تر. یادت باشد با "تربیت" می توان گربه اهلی را رام و آرام کرد ولی هرگاه گربه موش را دید به اصل و "اصالت" خود بر می گردد.



نجار زندگی

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد تا اینکه یک روز او با صاحب کار خود موضوع را درمیان گذاشت.
پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند.
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد.
سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد، از او خواست تا به عنوان آخرین کار، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.

نجار در حالت رودربایستی، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود.
پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود. برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت، کار را تمام کرد.
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد. صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد.
زمان تحویل کلید، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
نجار، یکه خورد و بسیار شرمنده شد.
در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود، لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن بکار می برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن بکار می برد. یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد.
این داستان ماست.
ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد. گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم.
اما اگر چنین تصوری داشته باشیم، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم.
فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم، دیگر ممکن نیست.
شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود.
یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود.
مراقب سلامتی خانه ای که برای زندگی خود می سازید باشید.



حکایت وقت رسیدن مرگ

یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش ...
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت ...

طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد ...

مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه ...
اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ...
مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره ...

توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ...
مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت ...
مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست
و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ...

مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت!
بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم!

نتیجه اخلاقی : در همه حال منصفانه رفتار کنیم و بی جهت تلاش مذبوحانه نکنیم !



پیرمرد و بچه ها

یک پیرمرد بازنشسته خانه ی جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته ی اول همه چیز به خوبی و خوشی گذشت تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه پس از تعطیلی کلاس ها ۳ تا پسر بچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف می زدند هر چیزی که در خیابان افتاده بود شوت می کردند و سروصدای عجیبی به راه انداختند.

این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد مختل شده بود. این بود که پیرمرد تصمیم گرفت کاری بکند. روز بعد که مدرسه تعطیل شد دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها گفت: بچه ها! شما خیلی بامزه هستید از اینکه می بینم اینقدر بانشاط هستید خوشحالم من هم که به سن شما بودم همین کار را می کردم. حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید من روزی ۱۰۰۰ تومن به شما می دهم که بیایید اینجا و همین کار را بکنید بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند. تا آنکه چند روز بعد پیرمرد به آنها گفت: ببینید بچه ها متاسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی توانم روزی ۱۰۰ تومن بیشتر بهتون بدم. از نظر شما اشکالی نداره؟

بچه ها با تعجب و ناراحتی گفتند: صد تومن؟! اگه فکر می کنی به خاطر ۱۰۰ تومن حاضریم این همه بطری و نوشابه و چیزهای دیگر را شوت کنیم کور خوندی ما نیستیم!
و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد.



فرصتی برای خودشناسی

پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد.
پس آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.
یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است.
اما نمی‌دانم چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است.

این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند.
روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد.
صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است.
پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهین را نزد او بیاورند.

درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.
پادشاه پرسید: تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟

کشاورز که ترسیده بود گفت:
سرورم، کار ساده‌ای بود، من فقط شاخه‌ای را که شاهین روی آن نشسته بود بریدم.
شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.

گاهی لازم است برای بالا رفتن، شاخه‌های زیر پایمان را ببریم ...
چقدر به شاخه‌های زیر پایتان وابسته هستید؟
آیا توانایی‌ها و استعدادهایتان را می‌شناسید؟
آیا هیچگاه جرات ریسک را به خود داده اید؟



ماجرای چوپان و مشاور‎

چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سروکله ی یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده های خاکی پیدا شد. رانندۀ آن اتومبیل که یک مرد جوان با لباس Brioni ، کفشهای Gucci ، عینک Ray-Ban و کراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟

چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمه اش که به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.

جوان، ماشین خود را در گوشه ای پارک کرد و کامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یک تلفن راه دور وصل کرد، وارد صفحه ی NASA روی اینترنت، جایی که میتوانست سیستم جستجوی ماهواره ای( GPS ) را فعال کند، شد. منطقۀ چراگاه را مشخص کرد، یک بانک اطلاعاتی با 60 صفحۀ کاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پیچیدۀ عملیاتی را وارد کامپیوتر کرد.

بالاخره 150 صفحه ی اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کرد و آنگاه در حالی که آنها را به چوپان میداد، گفت: شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داری.
چوپان گفت: درست است. حالا همینطور که قبلا توافق کردیم، میتوانی یکی از گوسفندها را ببری.
آنگاه به نظاره ی مرد جوان که مشغول انتخاب کردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداخت. وقتی کار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او کرد و گفت: اگر من دقیقا به تو بگویم که چه کاره هستی، گوسفند مرا پس خواهی داد؟ مرد جوان پاسخ داد: آری، چرا که نه!
چوپان گفت: تو یک مشاور هستی.
مرد جوان گفت: راست میگویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟
چوپان پاسخ داد: کار ساده ای است. بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی. برای پاسخ دادن به سوالی که خود من جواب آن را از قبل میدانستم، مزد خواستی. مضافا، اینکه هیچ چیز راجع به کسب و کار من نمیدانی، چون به جای گوسفند، سگ گله را برداشتی.



نامه آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش

به پسرم درس بدهید. او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود. به او بیاموزید، که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست. می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد. به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد. او را از غبطه خوردن بر حذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.

اگر می توانید، به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید. به او بگویید تعمق کند، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود. به گلهای درون باغچه و به زنبورها که در هوا پرواز می کنند، دقیق شود. به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد. به پسرم یاد بدهید با ملایم ها، ملایم و با گردن کشان، گردن کش باشد. به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه برخلاف او حرف بزنند.

به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند. ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند. به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد. به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست. به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.

در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید، اما از او یک نازپرورده نسازید. بگذارید که او شجاع باشد، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد. توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید، پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است.



ابراهیم و آتش و گنجشک

نگاه ها هراسان به ابراهیم و آتش بود. در این میان گنجشکی به آتش نزدیک می شد و بر می گشت.
از او پرسیدند: ای پرنده چه کار می کنی؟
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.
گفتند: ولی حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می توانی بیاوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد.
گفت: من شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما این آب را می آورم تا آن هنگام که خداوند از من پرسید وقتی که بنده ام را بدون گناه در آتش انداختند تو چه کردی؟
پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر می آمد ...

و خوشا به حال گنجشکان سرفراز
یک روز صبح، چنگیزخان مغول و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.

آن روز با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند.
بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید. گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد، تا اینکه رگه ی آبی دید که از روی سنگی جاری بود. خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند، شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت.

چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پر کرد. اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت. چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به او بی احترامی کند، چرا که اگر کسی از دور این صحنه را می دید، بعد به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند.

این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت. ولی دیگر جریان آب خشک شده بود ...

چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود. خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت. دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند:
یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست.
و بر بال دیگرش نوشتند:
هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است.